به گزارش مجله پزشکی دکتر سلام، آمار جدیدی از میزان مصرف لوازم آرایشی در جهان در دسترس نیست اما براساس ارقامی که در سال 91 اعلام شده است، ایران بعد از عربستان، بیشترین میزان مصرف لوازم آرایشی را در خاورمیانه دارد و مردم کشورمان 29 درصد کل مصرفکنندگان منطقه را تشکیل میدهند. اما میل ایرانیها به زیباتر شدن به این ارقام محدود نمیشود. رئیس انجمن جراحان پلاستیک ایران پیش از این گفته بود سالانه حدود 25 تا 30 هزار جراحی زیبایی در کشور انجام میشود که 60 درصد این موارد مربوط به جراحی بینی و بقیه آن مربوط به سایر جراحیهای زیبایی و پلاستیک است. این اعداد را با دکتر ساحل همتی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در میان گذاشتیم. در ادامه پاسخهای این متخصص به ارقام حیرتآور جراحی زیبایی و خرید محصولات آرایشی و واکنشهایش به صحبتهای مسئولان در این زمینه را میخوانید.
میخواهم آدم دیگری باشم!
پایگاه اینترنتی ال مانیتور مینویسد زنان ایرانی مقام هفتم در مصرف لوازم آرایشی را در جهان دارند و یکسوم مصرف محصولات آرایشی خاورمیانه مربوط به ایران است. دکتر ساحل همتی، روانپزشک دلیل بالا رفتن این آمارها را اینطور توضیح میدهد:« اعتمادبهنفس ناکافی، آدمها را وا میدارد تا هویت کاذبی برای خود ایجاد کنند، هویتی که گرچه دروغین است اما در ذهنشان میتواند خلأها را بپوشاند و از آنها فردی بسازد که دوست دارند باشند. استفاده بیش از اندازه از محصولات آرایشی،یکی از ابزارهایی است که این افراد تصور میکنند با کمک آن اعتماد به نفس آسیب دیدهشان ترمیم میشود. فردی که احساس ضعف و ناتوانی میکند، گاهی با کمک عملهای مکرر زیبایی یا استفاده افراطی از مواد آرایشی برای پوشاندن ضعف خود تلاش میکند.»
باز هم زیبا نشدم!
به نوشته شهرخبر در 15 سال گذشته شمار مصرفکنندگان لوازم آرایشی و متقاضیان عملهای جراحی پلاستیک زیبایی، 70 درصد بیشتر شده است اما از نظر روانپزشکان، افزایش این آمار کمکی به بهبود تصویر افراد از خود نمیکند. دکتر همتی میگوید: «بسیاری از متقاضیان جراحی زیبایی که بدون داشتن نقص جدی سراغ عملها میروند، تصور میکنند با بیرون آمدن از اتاق عمل به همان کسی که میخواستند تبدیل میشوند، اما اغلب این افراد حتی پس از جراحی هم از ظاهرشان راضی نمیشوند و نمیتوانند بر ضعف اعتمادبه نفسشان غلبه کنند. برخی افراد افسرده به دنبال راهی برای پیدا کردن انگیزه بیشتر میگردند اما با وجود امتحان کردن چنین راههایی هیچ وقت آرام و راضی نمیشوند.» همتی ادامه میدهد:«شخصیتهای وسواسی گروه دیگری هستند که به انجام مکرر جراحیهای زیبایی رو میآورند. ذهن این افراد همیشه بر بدنشان متمرکز است و مدام به دنبال پیدا کردن نقصی در ظاهر خود هستند. به همین دلیل با تمرکز زیاد بر یک ایراد کوچک ظاهری، دست به دامان متخصصان میشوند اما از آنجا که وسواس و عیببینی در شخصیت آنها جا گرفته است، حتی بعد از عمل هم راضی نمیشوند و به دنبال ایراد دیگری میگردند.»
من هیچی نیستم!
دکتر محسن نراقی، رئیس انجمن تحقیقات راینولوژی ایران معتقد است ، 50 درصد مراجعان برای انجام جراحی بینی بهطور واقعی نیازی به این عمل ندارند. دکتر ساحل همتی معتقد است:« شاید گروهی از این افراد پس از جراحی به رضایت موقت و کوتاه مدت دست پیدا کنند اما نقص این افراد تنها به زیباییشان محدود نمیشود. اغلب آنها در جنبههای دیگر زندگیشان هم کارایی و توانایی بالایی ندارند و از آنجا که تغییر ظاهر نمیتواند مهارت زندگی و تواناییهای آنها در دیگر جنبهها را بیشتر کند، بعد از عمل هم به آرامش نمیرسند.»
باید درمان شوند
دکتر پرویز مظاهری، دبیر انجمن روانپزشکان ایران در مصاحبهای بر لزوم مداخله روانپزشکان در جراحیهای زیبایی بی مورد تاکید میکند و میگوید: «متخصصان جراحی پلاستیک درصورت مراجعه افراد بدون دلیل منطقی باید آنان را به روانپزشکان ارجاع دهند تا سلامت روانشان کنترل شود.» دکتر ساحل همتی هم با دکتر مظاهری هم نظر است و میگوید:«متخصصان زیبایی هم نباید همه مراجعان را به اتاق جراحی هدایت کنند. شاید بهتر باشد پزشکان در مواجهه با بیمارشان، او را برای بررسیهای روانشناختی به یک روانشناس ارجاع دهند تا زمینههای شخصیتی، اضطراب، نگرانیها و افکار مزاحم او ریشهیابی شود و در صورتی که مشکلات شخصیتی دلیل چنین خواستهای است، برای درمان فرد تلاش شود.»
با قوز بینی ام مشکلی ندارم
با وجود اینکه مسئولان نسبت به استفاده افراطی از محصولات آرایشی و بالا رفتن حیرتآور آمار جراحیهای زیبایی هشدار میدهند، دکتر ساحل همتی، روانپزشک، معتقد است که کمک گرفتن از این راههای زیباییبه خودی خود بیمارگونه و نشانه کمبود اعتماد به نفس نیست. او میگوید: «افرادی که از سلامت روانی برخوردارند، به آراستگی و زیبا بودن تمایل دارند و به همین دلیل وقتی ظاهرشان با نقصی جدی و قابل رفع روبهرو است، در صدد برطرف کردن آن بر میآیند اما این افراد پس از برطرف شدن آن ایراد، به دنبال دلیلی تازه برای وقت گرفتن از متخصصان زیبایی نمیگردند. کسی که ایرادی در ظاهر خود دارد و برای برطرف شدنش سراغ متخصصان میرود، در صورتی که با مشکل شخصیتی جدی روبهرو نباشد، آن ایراد را به اشتغال ذهنی شبانه روزیاش تبدیل نمیکند. برای مثال او میداند که دندانها یا بینیاش زیبا نیست و در مورد شیوههای زیباتر شدن آنها تحقیق میکند.چنین فردی با نگاهی منطقی، مناسبترین زمان برای انجام عمل و مناسبترین شرایط برای پرداخت هزینه آن را انتخاب میکند و پس از اصلاح ایراد ظاهریاش، دیگر اشتغال ذهنی تازهای برای خود ایجاد نمیکند.»
حالا چه کنیم؟
نوبت پدر و مادرهاست
استفاده بیرویه از محصولات آرایشی یا نارضایتی دائم از ظاهر، تا اندازه زیادی در جریان تربیت شکل میگیرد. خانواده و والدین بیشترین تاثیر را در این یادگیری دارند. دختری که میبیند استفاده از لوازم آرایشی یا ایرادگیری از ظاهر، اشتغال ذهنی هر روزه مادرش است، آرامآرام زیبایی بیعیب و نقص ظاهری را بهعنوان یکی از اصول مهم زندگیاش در نظر میگیرد درحالیکه خانوادهها باید اعتمادبهنفس فرزندشان را تقویت کنند و به او آموزش دهند که به خاطر تواناییها و دستاوردهایی که دارد نسبت به زندگیاش احساس رضایت کند، نه به خاطر داشتههای عاریتیاش.
دوستان ، وسوسه میکنند
همسالان و همتایان در سنین نوجوانی هم در این موضوع بیتاثیر نیستند. آنها میتوانند ذهن یکدیگر را متوجه چنین موضوعی کنند و بهواسطه آن فشار و استرس زیادی را در نوجوان ایجاد کنند؛ فشاری که البته با شکلگیری درست بنیانهای شخصیتی در خانه و محیط خانواده قابل برطرف شدن است. بهترین راه برای مواجهه با این تحریکها، این است که والدین کودکشان را هرگز در معرض پیامهای دوگانه قرار ندهند. برای مثال درحالیکه مادر مدام به کودک تاکید میکند که زیبایی مهمترین دلیل پذیرش در جامعه نیست، نباید ساعتها برای تغییر ظاهر خود وقت صرف کند یا بهخاطر نرسیدن به ظاهر ایدهآلش در روزهای مهمانی، ابراز نگرانی و اضطراب کند.
یک پای ارزشها میلنگد
گاهی مشکل نه در پایگاه تاثیرگذاری مثل خانواده و نه بهواسطه فشارهای همسالان اوج میگیرد؛ «فقر فرهنگی» میتواند یکی از مشکلات اصلی باشد که افراد را با این اشتغالات ذهنی روبهرو میکند. وقتی در جامعه، جراحی بینی ارزش تلقی میشود و بینی جراحی شده به عنوان اصلیترین معیار زیبایی شناخته میشود، مقاومت افراد برای مقابله با چنین فرهنگ قدرتمندی کاهش مییابد.