بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان
اشف قلبی، ایها الساقی الرحیم
بالتی یحیی بها العظم الرمیم
زوج الصهباء بالماء الزلال
واجعلن عقلی لها مهرا حلال
من یذق منها عن الکونین غاب
قم فلاتمهل، فما فی‌العمر مهل
لا تصعب شربها و الامر سهل
قم والق النار فیها بالنغم
لا یطیب العیش الا بالسماع
غن لی دورا، فقد دار القدح
والصبا قد فاح والقمری صدح
واذکرن عندی احادیث الحبیب
واذکرن ذکری احادیث الفراق
قد صرفنا العمر فی قیل و قال
یا ندیمی! قم فقد ضاق المجال
و اطردن همتا علی قلبی هجم
وابتداء منها ببیت المثنوی
« بشنو از نی، چون حکایت می‌کند
وز جداییها، شکایت می‌کند»
عل قلبی ینتبة من ذی السنه
قائلا من جهله: هل من مزید
تائه فی الغی قد ضل الطریق
کم انادی و هو لایسقی یصغی؟ التناد
هر چت از حق باز دارد ای پسر
نام کردن، نان و حلوا، سر به سر
گر همی خواهی که باشی تازه‌جان
رو کتاب نان و حلوا را بخوان
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
پنج شنبه 12 فروردین 1395 5:33 PM
تشکرات از این پست
