پاسخ به:دوبیتیها شاه نعمتالله ولی
هر چه در غیب و در شهادت بود
همه ایثار بندگان فرمود
حسن اسما و هم جمال و صفات
در چنین آینه به ما بنمود
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
گفتم که عبارتی ز وحدت
گویم به طریق استعارت
چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت و هم عبارت
بر همه صورتی مصور اوست
بر همه نورها منور اوست
بندهٔ حضرت خداوند است
پادشاه تمام کشور اوست
کون جامع جامع اسما بود
عین اول عین جد ما بود
گوهر درّ یتیم از ما بجو
زان که عین ما ازین دریا بود
ناظر و منظور آنجا کی بود
بود و هم نابود آنجا کی بود
هفت دریا غرقه اندر بحر او
بلکه اسم و رسم دریا کی بود
خلعتی خوش خدا به ما بخشید
خوش نوائی به بینوا بخشید
همه عالم به ما عطا فرمود
پادشاهی به این گدا بخشید
در جملهٔ مرتبه بر آید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی فزاید
به هر صورت که ما را رو نماید
ببین تا نور چشمت را فزاید
توان دیدن اگر لطفش به رحمت
حجاب از دیدهٔ ما برگشاید
نعمت خود خدا به ما بخشید
این چنین نعمتی خدا بخشید
دنیی و آخرت به ما می داد
ترک کردیم خود به ما بخشید
سرّ علم قدر عظیم بود
خوش بزرگی که او علیم بود
حکم حاکم به قدر استعداد
بود ار حاکم حکیم بود
صوفی با صفا وفا دارد
لاجرم از وفا صفا دارد
اگر آسان بود تصوف او
که در این ره امام ما دارد
زبان دل و جان به فرمان اوست
به اسمای ذاتی ثناخوان اوست
چو تعظیم مطلق به جا آوری
مقید در آن ضمن هم آن اوست
عقل و علمش به ذات او نرسد
ور تو گوئی رسد مگو نرسد
تا ابد عاقل ار کند فکری
حاصلش غیر گفتگو نرسد