پاسخ به:دوبیتیها شاه نعمتالله ولی
در هزاران یکی چو بنماید
در هزاران یکی پدید آمد
در همه آینه یکی بینی
پرده از چشم تو چو بگشاید
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
حال هم با همدگر خواهیم گفت
گوهر اسرار را خواهیم سفت
دست با او در کمر خواهیم کرد
پای همت بر جهان خواهیم کفت
نعمت خود خدا به ما بخشید
این چنین نعمتی خدا بخشید
دنیی و آخرت به ما می داد
ترک کردیم و خود به ما بخشید
مرغ زیرک بین که یاهو میزند
روز و شب با او و کو کو می زند
ذهن تیر انداز ما بر هر نشان
می شکافد مو و بر مو می زند
به هر صورت که ما را رو نماید
ببین تا نور چشمت را فزاید
توان دیدن اگر لطفش به رحمت
حجاب از دیدهٔ ما بر گشاید
صبری کنیم تا ستم او چه می کند
با این دل شکسته غم او چه می کند
هر کس علاج درد دلی می کنند و ما
دم در کشیده تا ستم او چه می کند
در عین تو او چو خود نماید
حالی به صفات تو بر آید
گر نیک و بد است از تو بر تست
آن نور ترا به تو نماید
این ظلمت و نور ، جسم و جانست
این هر دو حجاب عارفان است
گر کشف شود عطای اینها
ما را به خدا یقین همان است
آتش غیرتش برافروزد
غیر خود را به یک نفس سوزد
لیس فی الدار غیره دیار
این سخن را به ما بیاموزد
عاقلان گرچه بسی دُر سفتهاند
در همه بابی سخنها گفته اند
در سراشان همچنان خاشاک هست
تا نپنداری که خانه رفته اند
همه عالم یکی بود موجود
در همه می نماید آن مقصود
گفتهٔ سیدم به جان بشنو
دولتت یار و عاقبت محمود
عقل نفی ما سوای الله می کند
عشق ما اثبات الله می کند
لاو الا هر دو را بر هم شکن
کاین نصیحت نعمت الله می کند
در جمله مرتبه برآید
در مرتبه ها همه نماید
وین طرفه که این همه مراتب
در وحدت او نمی فزاید
ماضی و مستقبلت گر حال شد
دی و فردا سر به سر پامال شد
عمر صد ساله به نزد ما دمی است
ای که گوئی عمر تو صد سال شد
هر بلا کز حضرتش ما را بود
خوش بلائی از چنان والا بود
هر بلا کآمد از او نبود بلا
آن بلا نبود که آن والا بود