پاسخ به:دوبیتیها شاه نعمتالله ولی
هر که باشد محب آل علی
شک ندارم که عارف است و ولی
با تو ما را محبت ازلی است
با لبت رازهای لم یزلی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
نور دین این سخن چنین فرمود
نعمتاللّه را به ما بنمود
ما خراباتیان سر مستیم
می و میخانه را به ما پیمود
گر بمیری ز خود بقا یابی
ور کشی زحمتی عطا یابی
هر که مرد او دگر نخواهد مرد
گر نمردی بمیر تا یابی
خنک چشمی که بیند حضرت او
قراری یافته از قربت او
بود دلشاد همچون جان سیّد
مدام از بندگی خدمت او
هرکه او برخاک این درگه فتاد
روی خود بر جنت المأوا نهاد
گر در آمد از در ما عارفی
حق تعالی خوش دری بر وی گشاد
در ره حق اگر تو دیناری
گمرهان را به سوی دین آری
ور مقید شوی به دیناری
کمتر از مقبلی و دیناری
نعمت الله به عشق حضرت شاه
خوش به ماهان نشسته همچون ماه
عارفانه به صدق می گوید
دائما لا اله الا الله
خانهٔ تاریک اگر روشن کنی
خلوت خود چون سرای من کنی
گر بیایی یوسف گل پیرهن
کی سخن با ما ز پیراهن کنی
گر بیابی کمال اهل کمال
همچنان باش طالب متعال
به گرد نقطه چون پرگار گشتیم
تا ابد می طلب کمال کمال
عالم حق حق است تا دانی
غیر او عالمش چه می خوانی
طالب حق حق است در همه حال
هر چه آن را طلب کنی آنی
چون برسی به بحر ما واقف حال ما شوی
تا نرسی به ما چو ما عارف ما کجا شوی
موج و حباب را بمان آب چو تشنگان بجو
تا که به عین ما چو ما واصل عین ما شوی
گر تو عارف شوی شوی بخشی
این چنین عارفی به از بخشی
هر چه گیری از او به او گیری
هر چه بخشی از او به او بخشی
این چنین عارفی به ار بخشی
هرچه گیری به او ازو گیری
هر چه گیری از او به او بخشی
خدایا تشنه ایم و جمع یاران
از آن حضرت همی خواهیم باران
به حق مصطفی و آل یاسین
که بر یاران ما باران بباران