پاسخ به:رباعیات شاه نعمتالله ولی
در ذات همه جلال او می بینم
در حسن همه جمال او می بینم
بینم همه کاینات در عین کمال
این نیز هم از کمال او می بینم
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
جانا لب زیرین تو به یا زبرین
نیمی عسلین آمد و نیمی شکرین
من فرق میان این و آن تنوانم
صد رحمت ایزدی بر آن باد و بر این
هر گه که دل از خلق جدا می بینم
احوال وجود با نوا می بینم
و آن لحظه که بی خود نفسی بنشینم
عالم همه سر به سر خدا می بینم
حمام شدم به گوشه ای بنشستم
با خدمت دلاک بسی پیوستم
دستم بگرفت و بر سر بام نشاند
فی الجمله چه گویم که به مویی رستم
بی آینه تمثال نماید هی هی
بی مهر به شب ماه بر آید هی هی
سوزد سبحات وجه او دیدهٔ ما
گر پردهٔ وجه برگشاید هی هی
تا تیغ به عشق از نیام آخته ام
پا و سر و دست عقل انداخته ام
بی زحمت آب و گل من این معنی را
بشناخته ام چنان که بشناخته ام