شمارهٔ ۵۳
به قدر هر که آورد ایمان
نخورد غم چو ما بود شادان
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
شمارهٔ ۶۲
بیا ای ترک سر مست سر آیی
اگر افتی چو ما خوش بر سر آیی
شمارهٔ ۶۰
بوهریره داشت انبانی ز نان
عشق را با نان و با انبان چه کار
شمارهٔ ۶۴
بی مظاهر ظهور مظهر نیست
گر چه در عقل هست ظاهر نیست
شمارهٔ ۴۸
ببین انوار و آن اسرار دریاب
مؤثر را در این آثار دریاب
شمارهٔ ۵۹
بوالحسن عشق است وعقل آمد حسن
هر دو معنی گفتمت در یک سخن
شمارهٔ ۶۱
بی شما عمر ما شده بر باد
عمر ما رفت عمر یاران باد
شمارهٔ ۶۷
پادشه روح است و ملکش چون بدن
یا رب این جان و بدن جاوید باد
شمارهٔ ۷۲
تا تو خود را تمام نشناسی
خواجه را از غلام نشناسی
شمارهٔ ۷۱
پیرهن و یوسف و بو می رسد
در عقبش نیز خود او می رسد
شمارهٔ ۲۰
این ساغر ما که عین آب است
جامی ز شراب و پر شراب است
شمارهٔ ۷۴
تافته خوش آفتابی بر همه
گر ببیند ور نبیند بر همه
شمارهٔ ۷۶
ترازو گر نداری تو ، تو را زوره زند هر کس
کسی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
شمارهٔ ۶۶
پادشاهی گر همی خواهی از او
بندگی کن بندگی کن بندگی
شمارهٔ ۶۵
بی واسطه این علم گر آموختهای
گنجی ز معانی خوش اندوختهای