شمارهٔ ۲۲۶
مرغکی سرگشته گردد کو به کو
یار او با او و می گوید که کو
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
شمارهٔ ۲۲۱
مجموعهٔ مجموع کمال است که در وی
ساقی بتوان دید چو در ساغر می می
شمارهٔ ۱۸۸
قول حسینی شنو راه مخالف مرو
راست برو تا حجاز خصم عراقی مشو
شمارهٔ ۱۹۰
کی نویسد قلم کلام اللّه
وحده لا اله الا اللّه
شمارهٔ ۱۹۹
گر جوهر جان ما بود پاک
ما را نبود ز هیچ کس باک
شمارهٔ ۱۱۴
در دیدهٔ ما نظر کن ای شاه
ای نور دو چشم نعمتاللّه
شمارهٔ ۲۲۷
مژدگانی که روز عید آمد
عید بر عاشقان به عید آمد
شمارهٔ ۲۳۵
می به رندان ده به زاهد می مده
شیشه پیش پای نابینا منه
شمارهٔ ۲۲۰
مجلس عشق است و ما مست خراب
جام می نوشیم دایم بی حساب
شمارهٔ ۲۳۳
من سوختهام بقیهای گر یابی
در آتشم انداز که سوزم به تمام
شمارهٔ ۱۸۵
قطره و بحر هر دو یک آبند
عارفان این رموز دریابند
شمارهٔ ۲۱۳
ما بین دو عین راست از نون تا میم
بینی الفی کشیده بر صفحهٔ سیم
شمارهٔ ۲۳۷
نام نیک است یادگار بشر
نام نیکت به خیر به که به شر
شمارهٔ ۱۹۷
گر تو را عزم هست تا دربند
رو به شروان نه و میان دربند
شمارهٔ ۲۴۰
نزد ما او خلیفةاللّه است
باطناً مهر و ظاهراً ماه است