شمارهٔ ۱۹۸
گر تو فانی شوی ز جود وجود
آن یکی هست و بود و خواهد بود
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
شمارهٔ ۲۰۴
گر گدا باشد به یاد پادشه نبود عجب
این عجب بنگر که سلطان میکند یاد گدا
شمارهٔ ۲۰۸
گفتند گلابست بدیدیم گل آب است
هر چند گل آب است تو می گو که گلابست
شمارهٔ ۲۱۲
لیس فیه الدار غیره دیار
سخنی گفته ام چو آب زلال
شمارهٔ ۲۱۴
ما را به وجود خود نباشد بودی
گر زان که به ما بدی کجا می بودی
شمارهٔ ۱۳۴
ذاتی و چه ذات ، ذات موصوف من است
شک نیست که این ظهور موقوف من است
شمارهٔ ۱۹۴
گر برافتد حجاب ما از ما
قطره و موج و جو بود دریا
شمارهٔ ۲۱۱
لب دلبر خوش است بوسیدن
خوش بود گر به ذوق دریابی
شمارهٔ ۲۱۶
ما و ساقی نشسته مست خراب
خیز اگر عاشقی بیا دریاب
شمارهٔ ۲۱۵
ما همه ذره ایم و او خورشید
ما چو جامیم و حضرتش جمشید
شمارهٔ ۱۷۵
عشق چوگان و عالمی گویم
سخن عاشقانه می گویم
شمارهٔ ۲۲۴
مخلصانه به صدق بی اکراه
خوش بگو لا اله الا اللّه
شمارهٔ ۲۲۲
محب آل محمد چو بایزید بود
اگر چنانکه چنین نیست بایزید بود
شمارهٔ ۲۱۸
ما و همان دلبران و جام شبانه
تو و همین دوغ به او ترک و ترانه
شمارهٔ ۲۰۹
گوهر ار جویی بیا دریا طلب
آن چنان درّی بیا از ما طلب