0

ترجیعات سنایی غزنوی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ترجیعات سنایی غزنوی

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک مجموعه  ترجیعات سنایی غزنوی گرد آوری شده و در اختیار راسخونیهای عزیز قرار خواهد گرفت.

 

با ما همراه باشید

 

ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف بزرگ و نامدار نیمهٔ دوم سده پنجم و نیمهٔ اول سدهٔ ششم هجری است. وی در سال ۴۶۳ یا ۴۷۳ هجری قمری در غزنین دیده به جهان گشود. چنانچه ازشعر سنایی برمی‌آید او به تمام دانشهای زمان خود آگاهی و آشنایی و در برخی تبحر و استادی داشته است. وی در سال ۵۲۵ یا ۵۳۵ هجری قمری در سن ۶۲ سالگی درگذشت. از آثار وی غیر از دیوان قصیده و غزل و ترکیب و ترجیع و قطعه و رباعی، مثنویهای وی معروف و بدین قرارند: مثنویهای حدیقةالحقیقه، طریق التحقیق، کارنامهٔ بلخ، سیر العباد الی المعاد، عشق‌نامه و عقل‌نامه. سه مکتوب و یک رسالهٔ نثر نیز به وی نسبت داده‌اند.

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:01 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱ - ترجیع در مدح تاج‌الدین ابوبکربن محمد

ای پیشرو هر چه نکوییست جمالت

وی دور شده آفت نقصان ز کمالت

ای مردمک دیدهٔ ما بندهٔ چشمت

وی خاک پسندیدهٔ ما چاکر خالت

غم خوردنم امروز حرامست چو باده

کز بخت به من داد زمانه به حلالت

ای بلبل گوینده وای کبک خرامان

می خور که ز می باد همیشه پر و بالت

زهره به نشاط آید چون یافت سماعت

خورشید به رشک آید چون دید جمالت

شکر چدن آید خرد و جان ز ره گوش

چون در سخن آید لب چون پسته مقالت

دل زان تو شد چست به بر زان که درین دل

یا زحمت ما گنجد یا نقش خیالت

هر روز دگرگونه زند شاخ درین دل

این بلعجبی بین که برآورده نهالت

جان نیز به شکرانه به نزد تو فرستم

خود کار دو صد جان بکند بوی وصالت

پیوند تو ما را ز کف فقر نجاتست

گویی که مزاج گهرست آب خیالت

ای یوسف مصری که شد از یوسف غزنین

چون صورت پاکیزهٔ تو صورت حالت

آن نیست مگر خواجهٔ ما تاجی ابوبکر

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:01 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲ - ترجیع در مصیبت ضیاء الدین محمد مشهور به سیف المناظرین

ای قوم ازین سرای حوادث گذر کنید

خیزید و سوی عالم علوی سفر کنید

یک سر بپر همت ازین دامگاه دیو

چون مرغ بر پریده مقر بر قمر کنید

تا کی ز بهر تربیت جسم تیره‌روی

جان را هبا کنید و خرد را هدر کنید

جانی کمال یافته در پردهٔ شما

وانگه شما حدیث تن مختصر کنید

عیسا نشسته پیش شما و آنگه از هوس

دلتان دهد که بندگی سم خر کنید

تا کی مشام و کام و لب و چشم و گوش را

هر روز شاهراه دگر شور و شر کنید

بر بام هفتمین فلک بر شوید اگر

یک لحظه قصد بستن این پنج در کنید

مالی که پایمال عزیزان حضرتست

آن را همی ز حرص چرا تاج سر کنید

خواهید تا شوید پذیرای در لطف

خود را به سان جزع و صدف کور و کر کنید

این روحهای پاک درین توده‌های خاک

تا کی چنین چو اهل سقر مستقر کنید

از حال آن سرای جلال از زبان حال

واماندگان حرص و حسد را خبر کنید

ورنه ز آسمان خرد آفتاب‌وار

این خاک را به مرتبه یاقوت و زر کنید

دیریست تا سپیدهٔ محشر همی دمد

ای زنده زادگان سر ازین خاک برکنید

در خاک لعل زر شده هرگز ندیده‌اید

در گور این جوان گرامی نظر کنید

خورشید شرع و چشم و چراغ و ضیاء دین

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

چهارشنبه 11 فروردین 1395  3:02 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها