بخش ۸۸
سوس پرورده به می بگداخته
نیک درمانی زنان را ساخته
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
بخش ۸۱
ار همه خوبی و نیکی دارد او
ماده ور بر کار خویش ار دارد او
بخش ۸۳
گفت: فردا بینیام در پیش تو
خود بیا هنجم ستیم از ریش تو
بخش ۹۱
سنجد چیلان بدو نیمه شده
نقطهٔ سرمه به یک یک برزده
بخش ۹۴
پس بیو بارید ایشان را همه
نی شبان را میش زنده، نی رمه
بخش ۸۵
هیچ گنجی نیست از فرهنگ به
تا توانی رو هوا زی گنج نه
بخش ۹۶
گفت: ای من، مرد خام کل درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
بخش ۶۵
دم سگ بینی ابا بتفوز سگ
خشک گشت، کش نجنبد هیچ رگ
بخش ۷۹
گر درم داری، گزند آرد بدین
بفگن او را گرم و درویشی گزین
بخش ۸۲
تنگ شد عالم برو از بهر گاو
شور شور اندر فگند و کاو کاو
بخش ۹۳
بهترین یاران و نزدیکان همه
نزد او دارم همیشه اندمه
بخش ۹۲
هست از مغز سرت، ای منگله
همچو رش مانده تهی از کشکله
بخش ۸۴
کاش آن گوید که باشد بیش نه
بر یکی بر چند بفزاید فره
بخش ۸۹
پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته
خاک گشته، باد خاکش بیخته
بخش ۱۰۰
زشت و نافرهخته و نابخردی
آدمی رویی و در باطن بدی