بخش ۵۳
از تو دارم هر چه در خانه خنور
وز تو دارم نیز گندم در کنور
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
بخش ۴۱
روز جستن تازیانی چون نوند
بیش باشد تا تو باشی سودمند
بخش ۵۸
شیر خشم آورد و جست از جای خویش
و آمد آن خرگوش را الفغده پیش
بخش ۲۲
پس تبیری دید نزدیک درخت
هر گهی بانگی بجستی تند و سخت
بخش ۵۰
داشتی آن تاجر دولت شعار
صد قطار سار اندر زیر بار
بخش ۳۹
گنبدی نهمار بر برده، بلند
نه ستونش از برون، نه زیر بند
بخش ۳۳
از فراوانی، که خشکا مار کرد
زن نهان مر مرد را بیدار کرد
بخش ۴۵
زن چو این بشنیده شد خاموش بود
کفشگر کانا و مردی لوش بود
بخش ۵۵
آتشی بنشاند از تن تفت و تیز
چون زمانی بگذرد، گردد گمیز
بخش ۳۴
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مرو را زان بدان بیدار کرد
بخش ۵۱
مرد مزدور اندر آغازید کار
پیش او دوستان همی زد بی کیار
بخش ۵۹
ابله و فرزانه را فرجام خاک
جایگاه هر دو اندر یک مغاک
بخش ۳۸
مرد دینی رفت و آوردش کنند
چون همی مهمان در من خواست کند
بخش ۴۷
چون کشف انبوه غوغایی بدید
بانگ وژخ مردمان، خشم آورید
بخش ۶۱
زد کلوخی بر هباک آن فزاک
شد هباک او به کردار مغاک