شمارهٔ ۱۲۶
چنان که خاک سر شتی به زیر خاک شوی
نیات خاک و تو اندر میان خاک آگین
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
شمارهٔ ۱۳۱
ای دریغ! آن حر، هنگام سخا حاتم فش
ای دریغ! آن گو، هنگام وفا سام گراه
شمارهٔ ۱۲۹
عاجز شود از اشک و غریو من
هر ابر بهارگاه بابختو
شمارهٔ ۱۳۷
آتش هجر ترا هیزم منم
و آتش دیگر ترا هیزم پده
شمارهٔ ۱۱۵
به آتش درون بر مثال سمندر
به آب اندرون بر مثال نهنگان
شمارهٔ ۱۴۰
در راه نشابور دهی دیدم بس خوب
انگشتهٔ او را نه عدد بود و نه مره
شمارهٔ ۱۳۹
گر نعمهای او چو چرخ دوان
همه خوابست و خواب باد فره
شمارهٔ ۱۲۳
گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم
هم باد برین آید و هم باد فرودین
شمارهٔ ۱۴۲
کز شاعران نوندمنم و نوگواره
یک بیت پرنیان کنم از سنگ خاره
شمارهٔ ۱۴۹
ای بار خدای، ای نگار فتنه
ای دین خردمند را تو رخنه
شمارهٔ ۱۵۱
زلفینک او نهاده دارد
بر گردن هاروت زاو لانه
شمارهٔ ۱۴۷
خوش آن نبیذ غارچی با دوستان یکدله
گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله
شمارهٔ ۱۳۶
از مهر او ندارم بی خنده کام و لب
تا سرو سبز باشد و بار آورد پده
شمارهٔ ۱۵۵
مهر جویی ز من و بی مهری
هده خواهی ز من و بیهدهای
شمارهٔ ۱۵۷
گه در آن کندز بلند نشین
گه بدین بوستان چشم گشای