0

ترکیبات ملک‌ الشعرای بهار

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ترکیبات ملک‌ الشعرای بهار

با سلام و عرض ادب

 

در این تایپیک مجموعه  ترکیبات ملک‌ الشعرای بهار گرد آوری شده و در اختیار راسخونیهای عزیز قرار خواهد گرفت.

 

با ما همراه باشید

 

محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه‌نگار ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرای صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد. وی شش دوره نمایندهٔ مجلس شد و سالها استاد دورهٔ دکتری ادبیات دانشسرای عالی و دانشکدهٔ ادبیات بود. به علت پیوستن به مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان چند بار تبعید و زندانی شد که سالهای زندان و تبعید از پربهره‌ترین سالهای زندگی ادبی وی بوده است. بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰ هجری شمسی، در خانهٔ مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. ازمعروفترین آثار وی دیوان اشعار، سبک شناسی که در سه جلد در بارهٔ سبک نوشته‌های منثور فارسی نوشته شده، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح برخی از متون کهن مانند تاریخ سیستان و مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی را می‌توان نام برد.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

انتقاد از انجمن همت

باز بر شاخسار حیله و فن

انجمن کرده‌اند زاغ و زعن

زاغ خفته در آشیان هزار

خار رسته به جایگاه سمن

بلبلان را شکسته بال نشاط

گلبنان را دریده پیراهن

ابر افکنده از تگرگ خدنگ

آب پوشیده زین خطر جوشن

شد زبیغوله بوم جانب باغ

شد ز ویرانه جغد سوی چمن

زان چمن کاشیان جغدان شد

به که بلبل برون برد مسکن

کیست کز بلبل رمیده ز باغ

وزگل دور مانده ازگلشن

ازکلام شکوفه و نسرین

وز زبان بنفشه و سوسن

باز گوید به ماه فروردین

که به رنجیم ز آفت بهمن

به گلستان درآی و کوته کن

دست بیگانگان از این مکمن

تا به باغ اندرونت پاس بود

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:10 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ترانهٔ ملی

دوشینه ز رنج دهر بدخواه

رفتم سوی بوستان نهانی

تا وارهم از خمار جانکاه

در لطف و هوای بوستانی

دیدم گل‌های نغز و دلخواه

خندان ز طراوات جوانی

مرغان لطیف طبع آگاه

نالان به نوای باستانی

بر آتش روی گل شبانگاه

هر یک سرگرم زندخوانی

من بی‌خبرانه رفتم از راه

از آن نغمات آسمانی

با خود گفتم به ناله و آه

کای رانده ز عالم معانی

با بال ضعیف و پر کوتاه

پرواز بلند کی توانی

بودم در این سخن که ناگاه

مرغی به زبان بی‌زبانی

این مژده به گوش من رسانید

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

انتقاد از دولت

یاران روش دگر گرفتند

وز ما دل و دیده برگرفتند

از مسلک ما شدند دلگیر

پس مسلک خوبتر گرفتند

در سایهٔ طبع اعتدالی

پیرایهٔ مختصر گرفتند

هر زشتی را نکو گزیدند

هر نفعی را ضرر گرفتند

وز خارجیان ز ساده‌لوحی

زهر از عوض شکرگرفتند

فرمان شکوه خویشتن را

از دشمن کینه‌ور گرفتند

باری هرکار پرخطر را

کاینان ز ره خطر گرفتند

بازی بازی ز کف نهادند

شوخی شوخی ز سر گرفتند

غافل که به خانقاه احرار

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

انتقاد از اوضاع خراسان

اندرین شهر پدید آمده مادامی چند

بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند

گشته ایام به کام دل ناکامی چند

بعد از این ما و سر زلف گل‌اندامی چند

فتنه در شهر فزونست‌، به ماکاری نیست

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

ناصر الملک

نایب شه چون زگیتی رخت بست

ناصرالملک آمد و جایش نشست

ظاهرا گفتند جمعی کم خرد

بعد جاهل عالمی برجای هست

گفتیم کاین مرد جبان

پشت استقلال را خواهد شکست

این اروپایی‌پرست است از چه روی

کام خواهید از اروپایی‌پرست

این نسازد کار را محکم‌، ولی

رشته‌های ملک را خواهدگسست

در اروپا پخته‌اند او را و او

سخت از این پخت و پزهاگشته مست

سخت مکار است و ترسو این جناب

دل بر او زبن روی نتوانیم بست

ابلهان گفتند خیر این‌طور نیست

ناصرالملک آدمی دانشور است

هرکه جاهل ماند دور از آدمیست

هرکه آدم شد ز قید جهل رست

ما بدیشان یک مثل گفتیم نیز

گرچه نشنیدند و تیر از شست جست

« کای بسا ابلیس آدم‌رو که هست

پس به هر دستی نباید داد دست‌»

« گر به صورت آدمی انسان بدی‌»

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شب قدر

ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر

و سلام علیک حتی‌الفجر

رخ خوبت بناکنندهٔ وصل

سر زلفت فناکنندهٔ هجر

دل پاکت زلال چشمهٔ فیض

دم صبحت کلید مخزن اجر

نور بخشی و رنج کاهی تو

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

مجلس سوم

در مجلس به فرخی وا شد

آنچه گم گشته بود پیدا شد

شید رخشان عدل طالع گشت

دیو دژخیم ظلم رسوا شد

بیرق اعتساف ساقط گشت

رایت انتظام‌، برپا شد

بانک پاینده باد آزادی

از ثری بازتا ثریا شد

جریان امور را، امروز

همه اسباب‌ها مهیا شد

تا نگویی که آه نیم شبی

بی‌اثر ماند و ناله بیجا شد

آه شد اشگ و اشک شد قطره

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

منقبت

باز در جلوه گری شد صنمی جلوه گری

دلبری پرده‌نشین شاهدکی پرده دری

با خبر از همه وز عاشق خود بی‌خبری

نکند در دل او نالهٔ عاشق اثری

هیچ با ما دل او را سر احسان نبود

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:11 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

توپ روس

اردیبهشت نوحه و آغاز ماتم است

ماه ربیع نیست که ماه محرم است

گر باد نوبهار وزد اندرین ربیع

همچون محرم‌ از چه‌ جهان غرق‌ ماتم‌ است

در عاشر محرم اگرکشته شد حسین

در عاشر ربیع چرا دل پر از غم است

باز این مصیبت نو و این نوحه بهر چیست

آن‌نوحه ومصیبت دیرین مگرکم است

تاکی جهان بکشتن آزادگان جریست

تاکی فلک به خواری پاکان مصمم است

درآخرالزمان چه غمی داده است روی

بر شیعیان‌، که بر همه غم‌ها مقدم است

گویی دراهل فرش بود ماتمی عظیم

کافغان وشور وولوله درعرش‌اعظم است

یاخود عزای تازه و سوگ دوباره ای

این مه بر آل محمد فراهم است

پیغمبر خدای چرا نوحه می کند

گویی به یاد قبر سلیل مکرم است

شاه رضا شهید خراسان غریب طوس

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

نکیر و منکر

چون فروبردند نعشم را به گور

خاک افشاندند و زان گشتند دور

ناگهان آواز پایی سهمناک

کردگوشم را خبر از راه دور

من بسان خفته زان آواز پای

جستم وآمد به مغزاندر شعور

نه هوا ونه فضا ونه نسیم

سینه تنگ وپای لنگ وجسم عور

لیک در آن حفرهٔ تاریک و تنگ

هردو جشمم خیره شد ناگه زنور

گوشه‌ای از خاک من شد چاک و زان

کرد منکربارفیق‌خودظهور

دوفرشته چون دوفیل خشمگین

من فتاده پیش ایشان همچو مور

من به زحمت از فشارگور، لیک

آن دو می کردند هر جانب عبور

گور تنگ است از برای مجرمان

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شب زمستان

شب شد و باد خنک از جانب شمران وزید

ابر، فرش برف‌ریزه بر سر یخ گسترید

لشگر تاریکی و سرما به شهر اندر دوید

در عزاگاه یتیمان‌، پردهٔ ماتم کشید

خاک‌، یخ بست و عزاکردند سر

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

در رثاء جمیل صدقی‌الذهاوی

دجلهٔ بغداد بر مرگ ذهاوی خون گریست

نی خطا گفتم که شرق از نیل تا سیحون گریست

اشک‌ربزان شد عراق از ماتم فرزند خویش

همچو یونان کز غم هجران افلاطون گریست

زبن بلای عام یعنی مرگ سلطان سخن

مردم شهری به شهر و بدو در هامون گریست

از غم شعر روانش فکر از گردش فتاد

در فراق طبع پاکش لفظ بر مضمون گریست

زدگریبان چاک‌، نظم و پخت بر سر خاک‌، نثر

از غم او هریکی موزون و ناموزون گریست

دوش بر خاک مزارش خیمه زد ابر بهار

خواست‌تا در هجرش‌ از چشم «‌بهار» افزون گریست

خنده‌ای دندان نما زد برق و گفتا کای حسود

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:12 PM
تشکرات از این پست
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

خویش را احیا کنید

ای سفیهان بهر خود هم اندکی غوغا کنید

حال خود را دیده‌، واغوثا و واویلا کنید

کیسه‌های خالی خود را دهید آخر تکان

پس تکانی خورده دزد خوبش را پیدا کنید

تا به کی با این لباس ژنده می‌ریزید اشگ

با جوی غیرت لباس از اطلس و دیبا کنید

کشته شد شاه شهیدان تا شما گیرید پند

پیش ظالم پافشاری یکه و تنها کنید

خانه‌هاتان شد خراب اما صداهاتان گرفت

آخر ای خانه‌خرابان لااقل نجوا کنید

انتظار از مجلس و از شیخ و از ملای شهر

کار بیهوده است خود را حاضر دعوا کنید

خودکشی باشد قمه برسرزدن‌، آن تیغ تیز

بر سر دشمن زنید و خویش را احیا کنید

این دکاکین کساد ای اهل تهران بسته به

دکه بربندید و مشت ظالمان را واکنید

ای جوانان مدارس‌، بی‌سوادان حاکمند

این گروه بینوا و سفله را رسوا کنید

ای رفیقان اداری‌، رفت قانون زبر پای

حفظ قانون را قیامی سخت و پابرجا کنید

ای دیانت‌پیشگان دین رفت و دنیا نیز رفت

جشم‌پوشی بعد از این از دین و از دنیا کنید

چشم‌هاتان روشن ای مشروب خواران قدیم

هم به‌ضد یکدگر هنگامه و غوغا کنید

کشور دارا لگدکوب سمند جور شد

راستی فکری برای کشور دارا کنید

چون که ننهادید بر قانون و بر خویش احترام

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

پنج شنبه 27 اسفند 1394  8:12 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها