پاسخ به:رباعیات باباافضل کاشانی
مردی باید، بلند همت مردی
زین تجربه دیده ای، خرد پروردی
کو را به تصرف اندرین عالم خاک
بر دامن همت ننشیند گردی
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.
رو دیده بدوز تا دلت دیده شود
زان دیده جهان دگرت دیده شود
گر تو ز سر پسند خود برخیزی
احوال تو سر به سر پسندیده شود
صاحب نظران که آینهٔ یک دگراند
چون آینه از هستی خود بی خبراند
گر روشنی ای می طلبی، آینه وار
در خود منگر، تا همه در تو نگرند
عشق تو مرا زندهٔ جاویدان کرد
سودای توام، بی سر و بی سامان کرد
لطف و کرم تو، جسم را چون جان کرد
در خاک عمل بهتر از این نتوان کرد
راهی ست دراز و دور، می باید رفت
آنجات اگر مراد برناید، رفت
تن مرکب توست تا به جایی برسی
تو مرکب تن شوی، کجا شاید رفت؟