اين نور خدايى است كه بخشى اندك از آن به انسان داده شده كه اگربدان آگاهى يابد، به بركت آن تمام آنچه را كه در گرداگرد خود دارد، راممىكند. حال اگر اين نور از او گرفته شود به نظر شما چه چيزى برايش بهجا مىماند؟ آيا او در اين صورت مىتواند چيزى را بشناسد؟ اگر همهانسانها گرد آيند و بخواهند ديوانهاى را بر سر عقل آورند يا پيرى كهنسالىرا دو باره بخواهند آموزش دهند و به او دروس رياضى -مثلاً- بياموزند،آيا بدون وجود اين نور مىتوانند راه به جايى برند؟ هرگز! پس اينان بهكدام دليل از خدايى كه اين نور را به بشر بخشيده، بعيد مىدانند كه آن رابراى برخى از بندگان برگزيدهاش چند برابر كند؟!
بنابر اين در مىيابيم كه وحى و الهام در چهار چوب سنّتهاى جارىخداوند در ميان مردم جاى دارد و عقل هم آنها را مىپذيرد و دل بدانهاآرام مىگيرد.
علم امامان اهل بيت عليهم السلام نيز در دايره همين سنّتهاست. علم اينان يااز وحى سر چشمه مىگيرد و يا از الهام.
علم ائمه عليهم السلام از راههاى زير با وحى ارتباط پيدا مىكند:
اولاً: از كتاب خدا (قرآن كريم) و تدّبر در آيات و تأويل آنها برحقايق وواقعيات. آيا مگر علوم گذشته و آينده و تفصيل آنچه كه درزمان حال جريان دارد در كتاب خداوند نيامده است؟ و راستى چه كسانىبه قرآن سزاوارتر از كسانى هستند كه قرآن در خانههايشان فرود آمدهاست و علم و دانش آن را از روز نخست با شير مادر نوشيدهاند؟ امامانبسيار سخت شيفته قرآن بودند و آن را فراوان پاس مىداشتند. در هر سهروز و چه بسا گاه در يك روز همه آن را مىخواندند و همواره مىگفتندكه در هر دوره كردن قرآن، از دانش جديدى بهرهمند مىگردند. حتّىآنان از طريق خواندن آيات كريمه قرآن از آفاق گوناگون نيز آگاهىمىيافتند. در حديثى كه از امام صادقعليه السلام روايت شده، آمده است.
"بهخدا سوگند من آنچه را كه در آسمانها و زمين و آنچه را كه در دنياوآخرت است، همه را مىدانم" و چون ديد كه حالت برخى، از شنيدناين سخن دگرگون شد، خطاب به بكير بن اعين فرمود: "اى بكير من اينعلوم را از كتاب خداوند تعالى آموختم كه خود مىفرمايد:
( وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْءٍ) (11)
"و كتاب را بر تو فرو فرستاديم كه بيانگر هر چيز است."
ثانياً: احاديث رسول خداصلى الله عليه وآله كه ائمه هدى آنها را از طريق نياكانبزرگ خويش امير مؤمنان و فاطمه زهرا به ارث بردند. در حديث آمدهاست كه امام باقر به جابر بن عبداللَّه فرمود:
"اى جابر اگر ما از رأى و نظر خود به شما حديث مىگفتيم هر آينه ازنابود شوندگان بوديم، ولى ما احاديثى از رسول خداصلى الله عليه وآله اندوختهايم،چنان كه اينان طلا و مال خويش را مىاندوزند". (12)
معروف است كه گنجينههاى علم نبوّت به رسول خدا منتقل شد و اهلبيت آنحضرت اين گنجينهها را به ارث بردند. به نظر مىرسد كه اينعلوم در جفرى بزرگ، مكنون بوده است، زيرا در حديثى از امام صادقآمده است كه "جفرى سپيد نزد من است".
و چون را وى از او پرسيد كه در آن چيست؟ فرمود:
" در آن زبور داوود و تورات موسى و انجيل عيسى و صحف ابراهيموحلال و حرام و مصحف فاطمه است. نمىگويم كه قرآن هم در آناست. در آن چيزهايى است كه مردم براى دانستن آنها به ما نيازمندند وما به كسى نيازمند نيستيم. حتّى در آن از تازيانه و نصف تازيانه و ثلثوربع آن و ديه خراش كوچك نيز سخن گفته شده است". (13)
اين جفر در بردارنده مجموعه ميراث اهل بيت از احاديث پيامبرصلى الله عليه وآلهاست. يكى از اين مجموعهها، مصحف فاطمه است كه عبارت است ازمجموعه احاديث كه امام علىعليه السلام در صحيفهاى نگاشته است و مطابقآنچه در روايت آمده حوادث و نامهاى كسانى كه تا روز قيامت حكومتمىكنند در اين مصحف ذكر شده است. (14)
يكى ديگر از اين مجموعهها، كتابى است كه "جامعه" خواندهمىشود. اين كتاب را رسول خداصلى الله عليه وآله املاء كرده و اميرمؤمنانعليه السلامنگاشته است. طول اين كتاب هفتاد ذراع است و تمام احكام دين در آنياد شده است.
در حديثى از ابو بصير از امام صادق نيز همين مطلب آمده است،ابوبصير مىگويد:
"شنيدم كه آنحضرت از ابن بسترمه كه در خصوص مسألهاى فتوا دادهبود، ياد كرد و فرمود: اين فتوا كجا و آن "جامعه" كه املاى رسولخداصلى الله عليه وآله و به خط علىعليه السلام بود كجا؟! تمام حلال و حرام و حتّى ديهجراحات در اين "جامعه" موجود است. (15)
اين ميراث علمى، دست به دست در ميان ائمه اهل بيت عليهم السلاممىگشتووجود آن در نزد يكى از فرزندان امام راحل، خود گواه آن بود كه اوجانشين آن امام است. در تاريخ زندگى امام باقر مىخوانيم كه پدربزرگوارش، امام سجاد، در هنگام شهادت به فرزندانش كه گردش راگرفته بودند نگريست و سپس به محمّد بن على رو كرد و فرمود:
"اى محمّد! اين صندوق را به خانهات ببر... سپس فرمود: بدان كهاين صندوق حاوى دينار و درهم نيست بلكه آكنده از علم و دانش است" (16)
شايد ما بپرسيم: چگونه ممكن است كه تمام احكام شريعت در كتابىمحدود كه طول آن به هفتاد ذراع مىرسد، گرد آيد؟
شايد اين كتاب محتوى اصول و ارقام و نور علم بوده است و ائمهعليهم السلامبا توجّه به آنها، به ديگر ابواب علمى رهنمون مىشدهاند. چنان كهپيامبر صلى الله عليه وآله به همين شيوه تمام ابواب علمى را به امير مؤمنان علىآموخت. در حديثى از امام صادق آمده است كه فرمود:
"رسول خدا هزار كلمه به على وصيّت كرد كه براى هر كلمه هزاركلمه ديگر گشوده مىشد". (17)
در تعبير ديگرى امام باقر از زبان جدّش امام على مىفرمايد:
"همانا رسول خدا هزار باب به من بياموخت كه هر باب را هزار بابگشوده مىشد". (18)
بنابر اين ائمه عليهم السلام بيان مىكردند كه اصول علم در نزد آنان استوچنين به نظر مىرسد كه اين همان ميراث ايشان از رسول خدا بودهاست. در حديثى از امام باقر آمده است كه فرمود:
"همانا رسول خداصلى الله عليه وآله به مردم بخشيد و بخشيد و بخشيد و ما نيزاهلبيتيم. پناهگاههاى علم وابواب حكمت ونور شريعت در نزد ماست".
و در حديثى از امام صادق آمده است:
"همانا رسول خداصلى الله عليه وآله به مردم بخشيد و بخشيد و بخشيد، آنگاه امامبه شمارى از نعمتهايى كه رسول خدا به مردم بخشيده بود اشاره فرمود)و آنگاه گفت ( و شالودهها و ريسمانها و انوار تابناك و مهميز علم همهدر نزد ما اهل بيت است". (19)
-------------------------------------------------------
1-علم نورى است كه خداوند در قلب هر كه خواهد، بيفكند.
2-سوره انعام، آيه 59.
3-سوره نمل، آيه 65.
4-سوره جنّ، آيه 27 - 26.
5-سوره آل عمران، آيه 179.
6-سوره آل عمران، آيه 44.
7-سوره اعراف، آيه 175.
8-سوره نور، آيه 35.
9-سوره نور، آيه 37 - 36.
10-سوره نور، آيه 40.
11-سوره نحل، آيه 89.
12-بحارالانوار، ج26، ص28.
13-و 2 - بحارالانوار، ج26ص37.
14-
15-بحارالانوار، ج26، ص18.
16-همان مأخذ، ص33.
17-بحار الانوار، ج46، ص229.
18-همان مأخذ، ص29.
19-همان مأخذ، ص31.
---------------------------------------------------
نويسنده: آيت الله سيد محمد تقي مدرسي
مترجم: محمد صادق شريعت