اسلام بمثابه اصولي ايماني اخلاقي فراتاريخي ، يا احكامي متعلق به عصر نزول ؟
مقدمه :
يكي از چالشهاي پيش روي دين مداران عصر حاضر ، عدم تطبيق احكام و قوانين ( خاصه ) اجتماعي اسلام ، از قبيل احكام قضاوت ، اقتصاد ، خانواده ، حقوق مدني و ... با مباني عقلانيت نوين و يا عدم تاييد توسط عرف عقلاست .
براي بررسي صحت اين ادعا و يا خروج از بن بست ايجاد شده توسط چالش مذكور ، بايستي برخورد مطالعاتي با اسلام ( و يا هر متن مقدس تاريخي ديگر ) ، را بر اساس يكسري روشهاي علمي درست ( هرمنوتيكي ) انجام داد و الا نتيجه آن ، چيزي جز ، افتادن در مسير فهم غلط و نهايتا ، باور به اسلام خشن و بي هويت ، و رها كردن آن ، نخواهد بود .
در اين مجال ، راهكاري كه براي مطالعه اسلام ارائه مي شود ، مي تواند به فهم درست آن ، كمك شايان و قابل قبولي بنمايد .
الف ) شاخصه هاي مهم در بررسي دين :
براي ورود به بحث بررسي دين و شريعت ( در هر بخش از آن ، بخصوص احكام اجتماعي ) ، بايستي ، سه شاخصه مهم زير مورد توجه قرار گرفته و بطور دقيق ، جداسازي و ارزابي گردد :
-
اصول اساسي مطرح در پيام خداوند ؛ كه هدف دراز مدت رسالت نيز ، رسيدن به همانهاست .
( در همانند سازي ، مي توان با اصول قانون اساسي يك كشور مقايسه كرد . )
-
احكام و قوانين مقطعي ، در به جريان انداختن و عملياتي كردن هدف مذكور ؛ كه محكوم به محدوديتهاي قابليت هاي جامعه و امكانات حكومت گرديده و بناچار ، نيازمند برنامه ريزي هاي كوتاه مدت ، ولي با رعايت چشم انداز اهداف دراز مدت بند فوق مي شود .
( در همانند سازي ، مي توان به قوانين دوره هاي مختلف مجلس آن كشور اشاره كرد .)
-
ابزارهاي مورد نياز جهت تقنين ، براي دستيابي به اهداف بند 1
ب) جايگاه سه شاخصه فوق در ارتباط با دين و شريعت اسلام :
در آيات مختلف قرآن و سيره پيامبر(ص) ، عينيت شاخصه هاي فوق ، به شرح مختصر زير ، به وضوح قابل مشاهده و قابل بررسي است :
-
شاخصه اول : اصول و اهداف اساسي و فراتاريخي رسالت محمد(ص) ؛
كه بايستي ، در آيات مكي ( نازل شده در مكه ) ، توصيه هاي اخلاقي ذيل آيات مختلف مدني ( نازل شده در مدينه ) ، از قبيل آيات احكام و آيات مشتمل بر وقايع تاريخي و علمي و هم چنين خطابه ارزشمند پيامبر(ص) در حجه الوداع در مراسم منا ، مطالعه شود . كه بطور اجمال ، شامل معنويت گرايي ، جهانبيني توحيدي و زيست اخلاقي است .
-
شاخصه دوم : احكام و قوانين عصر نزول ، كه تاريخي و زمانمند مي باشند ؛
كه بايستي ، در آيات مدني ، از قبيل آيات جهاد ، آيات مبتني بر قوانين مدني و حقوقي زن و مرد ، احكام قصاص ، احكام اقتصادي و ... مطالعه و بررسي شوند ، ولي با اين ديد كه آنها ، برنامه ميان راهي و كوتاه مدت حكومت پيامبر(ص) ، در مدينه ، ولي با رعايت و رسيدن به اصول اساسي بند 1 ، براي اداره جامعه تحت حكومت ايشان بوده ، كه با توجه به همه قابليتهاي انساني موجود ، توانائيها و حد فهم و پذيرش آنها و امكانات در دسترس حكومت ، وضع شده اند و به هيچ وجه اصول فراتاريخي و قابل تسري به اعصار بعدي نيستند .
-
شاخصه سوم : ابزارهاي قانون گذاري ؛
كه در آيات مختلف قرآن و روش مورد استفاده پيامبر(ص) در وضع قوانين در مدينه ، در جريان اداره حكومت خود ، قابل مشاهده و بررسي بوده و مي توان به بعض آنها در آيات زير اشاره كرد :
-
قاعده اعتبار بخشي به همه نظريه ها و روشهاي موجود جهت بررسي و مطالعه و سپس انتخاب بهترين روش اجرايي و مديريتي
( فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ، اولئك الّذين هدئهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب 1
-
قاعده مخاطبه و مذاكره ، با رعايت حد فهم و پذيرش صاحبان نظريه هاي متفاوت و استفاده از ابزارهاي قابل اطمينان
( ادع الى سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين 2 )
ج) مثالي ملموس از لزوم رعايت شاخصه هاي فوق : حقوق زن
شاخصه اول : تساوي حقوق مدني و ارزشي زن و مرد و مشاركت در بناي زندگي
انا خلقناکم من ذکر و انثی 3
هن لباس لکم و انتم لباس لهن 4
انا کرمنا بنی آدم 5
و من آياته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها 6
شاخصه دوم : قوانين مقطعي اجرايي ، كه متناسب با شرايط ميان راهي و كوتاه مدت عصر نزول ، در قابليتهاي زن و مرد و امكانات و محدوديتهاي حكومت بوده و منجر به تقنين ارث و ديه در حد نصف مرد و يا معادلسازي شهادت دو زن با يك مرد و يا وجوب نفقه و مزد كار زن در منزل بر عهده مرد و يا تملك زن بر حقوق خود و ... گرديده است .
شاخصه سوم : مشاوره با عقلا و صاحبان اديان و گروه هاي مختلف اجتماعي و گزينش بهترين راهكار مورد نياز در آن مقطع تاريخي
د) مثالي از شرايط قانون گذاري عصر جديد :
شاخصه اول : برابري حق استفاده از منابع ملي براي تحصيل همه آحاد كشور
شاخصه دوم : اعطاي امتياز خاص به ايثارگران توسط مجلس قانون گذاري ، با توجه به شرايط بوجود آمده در زمان جنگ و بعد از آن ، ( كه قطعا مقطعي بوده و با گذشت زمان و تشخيص ادوار بعدي مجلسيان ، بايستي حذف شده و بر اساس همان شاخصه اول قانون گذاري گردد .)
شاخصه سوم : روش كاربردي در كميسيونهاي تخصصي و كار گروه هاي مجلس
و در يك كلام :
با توجه به مباحث مختصر فوق ، يك محقق و منتقد منصف ، نبايد اصول اول و دوم را خلط كرده و با بزرگنمايي شاخص دوم ، آنرا بعنوان هدف اساسي رسالت مطرح كرده و بدلايل عدم تطبيق با عقلانيت عرفي و يا سيره عقلاي اين عصر ، اساس دين را زير سوال برده و تخريب نمايد .
بلكه ، بايستي با برخورداري از اصل عدم جانبداري در بررسي متون و مبتني بر كليه اصول زبان شناسي و هرمنوتيكي ، بدنبال يافتن اصول اساسي و فراتاريخي ثابت رسالت ، كه محيط بر مجموعه آيات قرآن است ، باشد و بر اساس آنها ، اقدام به قضاوت و ارزيابي عقلاني و اخلاقي بودن آنها نمايد .
و طبيعتا ، تضادها و يا تناقضهايي كه احكام و قوانين بند دوم ، با عقلانيت عرفي امروزي دارند را ، از اين نظر كه جزو برنامه هاي ميان راهي و كوتاه مدت حكومت پيامبر(ص) در مدينه بوده ، نگاه و بررسي كرده و با جسارت ، صرفا بعنوان روشهايي در مقطعي از تاريخ ، مورد ارزيابي در آن شرايط زماني و با همان معيارهاي عصر نزول مدينه ، قرار گيرند و به هيچوجه ، معيارهاي عقلانيت و اخلاق امروزي را براي ارزيابي آنها بكار نگيرد ، مگر آنكه بخواهد در كنار ديگر روشها و احكام عقلاني امروزي ، مورد بررسي قرار داده و از بين آنها ، عاقلانه ترين ، اخلاقي ترين و عادلانه ترين را انتخاب نمايد .
با اين تفكر اصيل و بالغانه ، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه :
امروز نيز بايد ، در چارچوب همان اصول اساسي بند 1 و با استفاده از همان ابزار بند 3 ، اقدام به قانون گذاري ، متناسب با شرايط زمان و مكان امروزي گردد و چون همه الزامات مشروعيت بخشي به آنها ، از قبيل رعايت فيلترينگ عدالت و اخلاق و عقلانيت عرفي در آنها شده ، بر اساس قاعده ملازمه در فقه مورد تاييد شارع نيز خواهد بود :
" کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل " 7
و قطعا ، در گذر زمان ، مجددا ، روزگاري خواهد آمد كه ، با رعايت همان اصول بند 1 و استفاده از ابزار بند 3 ، قوانين امروزي ، كه حكم همان احكام يند 2 را دارند ، كارايي خود را از دست داده و نياز به تقنين جديد و نوخواهد بود ، و همين است راه رشد و بلوغي كه خداوند ، مد نظر قرار داده و هدف اصلي ارسال رسولان خود اعلام نموده است :
" و اصطفي سبحانه من ولده انبياء ..... يثيروا لهم دفائن العقول " 8
زيرنويسها :
-
سوره زمر ، آيه 17 و 18
-
سوره نحل ، آيه 125
-
سوره حجرات ، آيه 13
-
سوره بقره ، آيه 187
-
سوره اسرا ، آيه 70
-
سوره روم ، آيه 21
-
سبزواری، سید عبدالاعلی، تهذیب الاصول، ج ۱، ص ۱۴۵؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج ۱، ص ۲۱۷٫
-
نهج البلاغه ، خطبه اول
محمد صالحي – 4/12/94
http://mahsan.rasekhoonblog.com/