0

ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

 
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

- كتاب ده نكته از استاد طاهرزاده
وسعت روح انساني
     در اين بحث؛ پس از توجه به چگونگي وجود نفس انسان، مي‌خواهيم مقام و مرتبة آن را در نظام آفرينش به صورت سرفصل گوشزد نماييم. 
     1- قرآن مي‌فرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ في اَحْسَنِ تَـقْويم، ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلين» (تين/4و5) 
    « سوگند كه انسان را در بهترين قوام و مبنا خلق كرديم، سپس او را به پائين‌ترين درجه رد كرديم» كه همان مرتبه بدن و جسم باشد. يعني مقام روح يا مَنِ انسان  منهاي بدن ، مقامي بس عظيم و شريف است .درهمين رابطه مي‌فرمايد:
هيچ محتاج ميِ گلگون، نِه اي              ترك كن گلگونه، تو گلگونه اي
     يعني حقيقت و اصل تو خيلي بالاتر از اين دنياست، سعي كن آن حقيقت را رها نكني.
     2- قرآن در مورد روح انسان مي گويد : « فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي......( 72/ص)  يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم ، به ملائكه گفتم به او سجده كنند . 
  از اين آيه نتيجه مي‌گيريم كه: 
     الف-  انسان «از روح خداست» و نه «روح خدا». چون فرمـود: « مِنْ روُحي» و نفرمود:« روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.
     ب- روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: « يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه»(2/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل مي‌كند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اين‌كه مي‌فرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همان‌طور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اين‌كه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:
     اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند .
     ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه82 سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، مي‌گويد بشو، و مي‌شود). پس روح كه از  امرالهي است، نظام  مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:06 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

- كتاب ده نكته از استاد طاهرزاده
وسعت روح انساني
     در اين بحث؛ پس از توجه به چگونگي وجود نفس انسان، مي‌خواهيم مقام و مرتبة آن را در نظام آفرينش به صورت سرفصل گوشزد نماييم. 
     1- قرآن مي‌فرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسانَ في اَحْسَنِ تَـقْويم، ثُمَّ رَدَدْناهُ اَسْفَلَ سافِلين» (تين/4و5) 
    « سوگند كه انسان را در بهترين قوام و مبنا خلق كرديم، سپس او را به پائين‌ترين درجه رد كرديم» كه همان مرتبه بدن و جسم باشد. يعني مقام روح يا مَنِ انسان  منهاي بدن ، مقامي بس عظيم و شريف است .درهمين رابطه مي‌فرمايد:
هيچ محتاج ميِ گلگون، نِه اي              ترك كن گلگونه، تو گلگونه اي
     يعني حقيقت و اصل تو خيلي بالاتر از اين دنياست، سعي كن آن حقيقت را رها نكني.
     2- قرآن در مورد روح انسان مي گويد : « فَاِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روُحي......( 72/ص)  يعني چون بدنش را آمـاده كـردم و از روح خود در آن دميدم ، به ملائكه گفتم به او سجده كنند . 
  از اين آيه نتيجه مي‌گيريم كه: 
     الف-  انسان «از روح خداست» و نه «روح خدا». چون فرمـود: « مِنْ روُحي» و نفرمود:« روُحي»، يعني روح انسان صورت نازله اي از روح خداست.
     ب- روح، مخلوقي است از مخلوقات خداوند و نزديك ترين مخلوق به خداوند است و حتي از ملائكه هم بالاتر است. و در همين رابطه قرآن مي فرمايد: « يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ اَمْرِه»(2/نحل) يعنـي خداوند ملائكه را به كمك روحي كه از «امر» خداست نازل مي‌كند. بنابراين نبايد براي خدا مثل انسان يك روح قائل شويم و تصور كنيم روح خدا يعني خود خدا، چرا كه خود خداوند در قرآن «روح» را يكي از مخلوقات معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد: از روح خودم در جسم انسان دميدم. و اين‌كه مي‌فرمايد: از روح خودم؛ يعني روحي كه يكي از مخلوقات من است، ولي چون مرتبه اين روح بسيار بلند است خداوند آن را به خودش نسبت داد، همان‌طور كه خانه كعبه را به خودش نسبت داد، اين به جهت شرافت آن مكان است، نه اين‌كه خداوند واقعاً خانه داشته باشد. پس:
     اولاً: ملائكه به كمك روح نازل مي شوند، يعني روح اصل است و ملائكه تجلي آن روح هستند .
     ثانيـاً: روح از «امر» الهي است و مقامش مقام «كُنْ فَيَكُون» است چون خداوند درآيه82 سوره مباركه يس فرمود: «انّمااَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَيْـئاً اَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»، يعني: («امر» خدا آن است كه چون اراده كند چيزي را ايجاد كند، مي‌گويد بشو، و مي‌شود). پس روح كه از  امرالهي است، نظام  مادي و تركيبي و تدريجي ندارد.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

18- كتاب ده نكته از استاد طاهرزاده
 
حال آيا متوجّه شدي يعني چه كه گفته شده: روح يا حقيقت انسان در حين استقرار در منزل اصلي خود، در مراتب نازلة خود محدود و محجوب شده تا مرحله‌اي كه در واقع از آن حقيقت خبري نيست؟ و آيا معلوم شد يعني چه كه انسان داراي دو چهره است، يكي چهرة قدسي والهي و يكي هم چهرة اسفل‌سافلي؛ كه در تنزّل به‌سوي اسفل‌ سافل، از آن چهرة اصلي نبريده و جدا نشده است. 
      نفس انسان بين روح – كه مخلوق بي‌واسطة حق است –  و جسم قرار دارد. يعني نه نور محض است، نه ظلمت محض، و به همين جهت هر صفت الهي را به صورت خاص و مبهم دارا است.
      به وسيلة نفس يا خيال، مقام عالي وجود و مقام داني وجود به يكديگر مي‌پيوندد و در مرتبة نفس انساني، نوراني و ظلماني يكي مي‌شوند. پس به خودي خود نفس يا خيال انسان؛ نه عالي است و نه داني؛ نه روح است و نه جسم، ولي ممكن است در ظلمات دنياي مادي سقوط كند و به مقامي دون مقام انسانيت فرو افتد. چنانچه پيامبر خدا«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» فرمود: « اَلنّاسُ نِيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبِهُوا» يعني مردم هم اكنون كه در اين دنيا هستند در خواب‌اند و چون مُردند، بيدار مي‌شوند. پس در حالت اوليه مردم در يك بِيْنابِيْني به‌سر مي‌برند، مگر اين‌كه با نور روح، ظلمت خود را از بين ببرند. 
     4- اگر انسان خود را به كمك تذكرات انبياء از حكم بدن و منزل اسفل آزاد كند، در واقع خود واقعي خود را مي يابد و به اصل خود كه همان مقام روح است نزديك مي‌شود،  به طوري كه حقايق ذات خود را حتي بدون واسطة ملائكه مستقيماً از حق دريافت مي كند.
      در ابتدا انسان حقيقت خود را از پشت حجاب ها مي بيند و در انتها اگر همت كند با خود آن ذات روبه‌روست و رمز و راز تزكيه‌هاي شرعي براي برطرف‌كردن همين حجاب‌هايي است كه بين او و حقيقت اصلي او پرده شده‌است.
     ‌امام‌صادق(عليه السلام) مي‌فرمايند:
«وَ اِنَّ روحَ الْمُؤْمِنِ لَاَشَدُّ اِتِّصالاً بِروُحِ‌اللهِ مِنْ اِتِّصالِ شُعاعِ الشَّمْسِ بها» 
 « حقيقت اين است كه اتصال روح مؤمن به روح خدا، شديدتر است از اتصال شعاع خورشيد به خورشيد».
     با شناخت نفس و شناخت وسعت آن، سود و زيان آن درست روشن مي‌شود و مدارج صعود آن معلوم مي‌گردد. قرآن در آيه 29 سوره بقره مي‌فرمايد: « هُوَالَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي‌الاَرْضِ جَميعاً» يعني اي انسان! آنچه در زمين خلق شده همه و همه را براي تو خلق كرديم. پس محور اصلي حركت انسان در مسير نفس اوست و آنچه در خارج از نفس آدمي است از براي انسان خلق شده و ابزار تكامل اوست.  كسي كه تمام كوشش خود را براي بيرون از جان خود به‌كار برد، مانند كسي است كه تمام كوشش خود را براي شناخت و اصلاح ابزار صرف كرده‌، ولي فرصتي براي استفاده از آن نيافته، در نتيجه همة عمر خود را بيهوده تلف كرده‌است.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:08 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

19- كتاب ده نكته از استاد طاهرزاده
 
       انسان از ديدگاه اسلام؛ اين‌طور نيست كه داراي دو حقيقتِ جسم و روح باشد، بلكه حقيقت او جان يا روح اوست و بدن و جسم ابزار آن روح است و اگر به لذات بدني زياد ميدان بدهد، عملاً از اصل خود جدا شده، و هرچه انسان بيشتر بر بدن حاكم باشد، خود را بيشتر به انسان كامل يا حقيقت‌الانسان نزديك كرده‌است.    
      عمده آن است كه انسان متوجه باشد بدن او حجاب او نگردد، كه گفت:  
حجاب‌ِچهرة‌جان، مي‌شودغبارِتنم          خوشا دمي كه‌ازآن‌چهره‌پرده‌برفكنم
     يعني چون تن خاكي حجابم شده، چهرة حق را نمي‌بينم، به اميد روزي كه با آزاد شدن از حكم تن – با امثال روزه و ساير رياضات شرعي- پرده را  از آن چهره كنار زنم.
     همچنان‌كه انسان طالب حق ناله سر مي‌دهد كه:
 
گفتم‌كه‌روي‌خوبت ازماچرا نهان‌است       گفتا تو خودحجابي‌ورنه رخم عيانست
گفتم ‌فراق ‌تا‌ كي؟گفتا كه‌تا توهستـي         گفتم‌نَفَس‌همين‌است،‌گفتا‌سخن همانست
   
     آري ما احساس خوديّت و منيّت در مقابل خدا داريم كه او خود را به جان ما نشان نمي‌دهد. وقتي اگر متوجه شديم هيچ چيز در اين جهان، ملك ما نيست، وجملگي ملك خدائيم و بندة او، و وقتي خود را به درجةخدمتگزاران تنزل‌داديم و از خاكِ زيرپاي خود متواضع‌ترشديم، حجاب‌هاي بين ما و خدا مانند دود به هوا مي‌رود و خداي را رو در روي خود خواهيم ديد. 
آري: « گفتم فراق تا كي؟ گفتا كه تا تو هستي»
      پس تزكيه؛ حركت از خود و در خود به سوي خود است، ولي به‌سوي خودِبرتر، و از حجاب خودِ نازل عبور كردن، تا با خداي خود روبه‌رو شويم. 
     انسان در ابتدا، خود را همين مرتبة نازله روح مي‌پندارد، ولي اگر حجاب بدن و تعلّقات بدني را كنار زد، با حقيقت بالاتري از خود روبه‌رو مي‌شود. يعني «خودِ نازل»، حجاب «خودِ عالي» است. به عبارت ديگر، خودِ نازل كه محجوب از حق است، حجاب خودِ اصلي است كه از حق محجوب نيست. چنانچه لسان‌الغيب«رحمة‌الله‌عليه» مي‌فرمايد:
ميان‌عاشق‌و‌‌معشوق‌هيچ‌حائل‌نيست          توخودحجاب‌خودي، حافظ ازميان‌برخيز
 
«والسلام‌ عليكم و رحمة‌الله‌ و بركاته»
 
 
اتمام کتاب ده نکته 
حال شرح کتاب ده نکته یا کتاب خویشتن پنهان

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:09 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

بسم الله الرحمن الرحیم
 
94/2/27  مصادف با 27 ماه رجب
 
جلسه اول کلاس مجازی با استاد حسینی از شاگردان استاد طاهرزاده حفظه الله
قصد داریم از امشب بحث ده نکته از معرفت النفس درخدمتتان باشیم
 
ابتدا یک مقدمه از این موضوع را مطرح میکنیم وبعد از پایان بحث اگر دوستان سوالی داشتید درخدمتم
ما در نوزده جلسه این بحث را مطرح میکنیم
خواهشی که دارم این هست که متنی که قرار میدهم خوب مطالعه کنید و در وسط بحث سوال نکنید تابحث که تمام شد واجازه سوال داده شد درخدمت هستیم
 
همانطور که میدانید معرفت النفس پایه واساس شناخت انسان به همه چیزاست! در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
کسیکه خودش را نشناخته باشد چگونه ادعا داردکه اشیابیرون از خودش را میشناسد! لذا تا معرفت به خودمون حاصل نشده باشد حتی شناخت اشیاء بیرون از خودمان هم امکان ندارد!
 
نحوه ربوبیت خدا بدون شناخت ربوبیت نفس ما امکان پذیر نیست!
لذا  « من عرف نفسه فقد عرف ربه » این نه فقط شناخت رب بلکه شناخت معاد وامام هم همینطوراست!
یعنی بدون شناخت خودمان شناخت امام ومعاد هم محال است!
 
معرفت از نگاه قرآن انفسی وآفاقی است! اما شناخت آفاق بدون شناخت انفس محاله!  چون شناخت آفاقی ما سطحی است وهرلحظه احتمال غلط بودنش وجود دارد!
 
مثال:
علم امروز مدام درحال تغییروتحوله واین تحول به معنای باطل بودن نظریات قبلی ومطمئن نبودن درنظریات فعلی است!
این نشانه پیشرفت علم نیست؛بلکه برعکس نشان ازجهل علم امروزه؛
چون نمیتواند حقایق را درک کند مدام نظریه ها وتئوریهایش تغییر میدهد!
 
آخرین نظریه فلسفه علم؛نظریه کارل پوپر هست؛این فرد میگوید:
ما با طرح نظریات علمی قصد اثبات آنهارا نداریم؛بلکه قصدمان ابطال آنهاست؛ چرا علم در قطعیت بسرنمیبرد ومدام در حالت ظن وگمان است!
این متزلزل بودن پایه های علم امروز یک نتیجه دارد علم از نقطه درستی شروع نشده است!
 ونقطه درست آن فقط نفس است شناخت خود!
لذا شما روایات ذیل این موضوع رامطالعه بکنید متوجه اهمیت این موضوع میشوید! قلب «! اما شیوه یافتن خداچگونه است؟مگر بدون شناخت نفس امکان دارد؟خدا ازدرون ما با ما ارتباط دارد « قلب المومن عرش الرحمن »
چیزی در بیرون نیست؛همه چیز از درون شکل میگیرد!
ولذا هرکس به اندازه وسع خودش خدا را می یابد!هیچکس در حد انسان کامل خدا را درک نکرد؛لذا تنها کسانیکه عبدالله هستند اهل البیت هستند!
ماهمه چیز را باید از طریق درون درک کنیم ومیکنیم که سرجایش مباحث فلسفی زیبایی هم دارد!
 
قصد داریم ده نکته در این مورد برای تذکر ارائه کنیم!
که درک این ده نکته باب علوم وحقایق زیادی به روی شما باز میکند!
خیلی از روایات با این بحث قابل درک وفهم میشود!
اما نحوه بحث چگونه است؟بحث بصورت درک حضوری است!یعنی چه؟
همه شما نفس دارید!پس کسی از خودش غائب نیست!ما برای چیزهایی استدلال می آوریم که از نظرماغائب هستند!
ولی برای چیزهایی که پیش ماحاضرند استدلال بی معناست!
مثلا وقتی سرکلاس هستید واستاد را میبینید نیازی نیست ثابت کنیم که استاد هستند!چون شماها استادرا میبینید!

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:10 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

یک نتیجه:
شماهیچ استدلالی در قرآن به قول علامه طباطبایی(ره) در مورد وجود خدا پیدانمیکنید!چرا؟  
چون هیچ کس به اندازه خود خدا پیش ماحاضر نیست ! به این آیات توجه کنید:
وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ 
 مشرق و مغرب از آن خدا است و به هر سو رو کنید، خدا آنجا است، خداوند بینیاز و دانا است(سوره بقره-115)
 
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ 
 ما انسان را آفریدیم و وسوسه هاى نفس او را مى دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم(سوره ق-16)
 
((یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى خواند که مایه حیاتتان است و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل مى شود و اینکه همه شما نزد او  (در قیامت) اجتماع خواهید کرد(سوره انفال-24))
 
((هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس بر تخت قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت)آنچه را در زمین فرومى رود مى داند و آنچه را از آن خارج مى شود، و آنچهاز آسمان نازل مى گردد و آنچه به آسمان بالا مى رود، و او با شماست هر جا که باشید و خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید بیناست (سوره حدید-4))
 
دقت در این آیات نشان میدهد که خدا همه جاهست وحتی نزدیکتر از شما به خودتان!اوحاضرتر ازهرچیزی است!
استدال برای اثبات وجود خدا یعنی خدا همه جاحاضر نیست والان پیش ما نیست!پس فضای استدلال فضای غیاب است؛
نفس پیش ماحاضر است و استدلال نمیخواهد دقت وتوجه نیاز دارد!خداهم همینطور؛پس ما در این بحث اصلا استدلال نمیکنیم!اما آیا ما این بحث راچون شما مسلمان هستید به شماها بایدتفهیم میکنیم؟
نه لزومی ندارد!شماها با هر دینی باشید ویا کافرهم باشید؛باید حرف مارابفهمید!چرا؟
چون ما از نفسی حرف میزنیم که همه داراهستند ونزدشان حاضراست!
پس نیازی نیست از آیات وروایات بهره ببریم!ولی آیات وروایات بعنوان شاهد مثال مورد استفاده قرارمیگیرند! چون قراره ما با ملاک نفس؛ قرآن واهل البیت را بشناسیم؛پس نباید برعکس باشد!
 
این یک مقدمه درمورد شروع بحث بود!
اصل بحث ان شاالله جلسه بعدی درخدمتتون هستم!
اگر سوالی هست درخدمتتون هستم

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:11 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

سوال: شناخت آفاقی را توضیح بفرمایید..
جواب: شناخت آفاقی شناخت مخلوقات الهی هستند که دربیرون از ما هستند
 
سوال: سلام در آیه 79 سوره ی انفال منظور از قلب چیست؟
جواب: قلب همان نفس ناطقه ماست
 
سوال: آیا تمام کلام قرآن هم همین مطلب را به ما تفهیم میکند که همین نزدیکی خدا به ما و در نفس ما
یا خیلی مفهومی تر از این هم هست؟
جواب:
 
سوال: پس جایگاه استدلالهای عقلی مبنی بر وجود خدا کجاست؟
جواب: استدلال برای خدا فقط برای منکر خدا معنا دارد ولی برای کسیکه خدا را قبول دارد بی معناست
 
سوال: استاد چرا ما سعی در ابطال نظریات قبلی هستیم؟
جواب: ما نمیگیم سعی در ابطال نظرات داریم نظریه پردازان غربی چنین حرفی رامطرح میکنند البته
داستانش طولانیه وبه اتفاقات بعد از فیزیک کوانتوم بر می گردد.
 
سوال: میشه در این رابطه کتابی معرفی کنید؟
جواب: بله کتاب علم ودین ایان باربور
 
سوال :حرف آقای پوپر درست است چون پوپر علم را قوانین داخل هستی می داند و قوانین داخل هستی
چون از جنس واقعیات است ابطال پذیر است درسته استاد ؟
جواب: اشکالی ندارد این اتفاق جریان فیزیک کوانتوم علم را به نسبیت کشاند.
 
سوال : پس اگر همه چیز انقدر واضح است چه احتیاج به بحث.ایراد از نفس ماست؟
جواب:
 
سوال:پس هدف از فراگیری علم چی؟
جواب: علم برای تعالیه اما برای شناخت صحیح آفاق باید از نفس شروع کرد
 
سوال: استاد شما می فرمایید ما خدا پرستان نیازی به استدلال برای اثبات خدا نداریم اما با شبهاتی که
ایجاد شده ما باید بتوانیم استدلال داشته باشیم؟
جواب: اشکالی ندارد برای جدل با منکران علم کلام هم بلد باشیم ولی فقط بدرد جدل میخورد ولی انتظار
خدایابی باعلم کلام نداشته باشید
 
نظر یک از اعضا: اگر درس را درست فهمیده باشم منظور استاد این بود که ما با علم حضوری که مقدم بر
استدلال است به شناخت رسیدیم ولی در هر حال برای بیان معرفت و آموزش آن باید از علم حصولی و
استدلال استفاده کرد زیرا ما به علم حضوری دیگری احاطه نداریم!
 
سوال: اینکه میفرمایید علم باید از معرفت نفس شروع شو را بیشتر توضیح می دهید ؟
جواب: علم حضوری به معنای شناخت بی واسطه حقایق نیست بلکه به معنای درک خودتان بدون واسطه است
که به حضور می یابیدش. ماهمه چیز را با معیار درونی خودمان میشناسیم پس باید این خود شناخته بشود
وگرنه علم سوبژکتیو میشود سوبژکتیو یعنی  (ذهنی ، نظری شخصی ، ذاتی) از فرهنگ واژگان

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:11 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

پشت سر این نظام مادی هم حقیقتی غیبی است که مدبر این عالم است !
همان طوریکه بدن مادی من قدرت تدبیر نداشت؛ عالم ماده هم به خودی خودش قادر بر تدبیر خودش نیست !
اینجاست که با کمی دقت در شناخت خودتان متوجه نحوه ربوبیت حق میشویم !
« من عرف نفسه فقد عرف ربه »
آیه ای در قرآن هست که میفرماید :
ما هنگام مرگ و هنگام خواب نفوس شما را توفی میکنیم!آیه را با دقت ببینید :
 اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِی ذَ لِٰکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
خداوند ارواح را به هنگام (مرگ) قبض مى کند، و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام(خواب) مى گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه مى دارد، و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سرآمد معینى، در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که
 تفکر مى کنند (سوره زمر-42)
 
اولا از نگاه قرآن جان و نفس ما غیر بدن ماهست؛
ثانیا خواب مثل مرگ می باشد؛
و هیچ تفاوتی ندارند !
تجربه خواب تجربه کردن مرگ است !
ما شبانه روز چندین بار این تجربه رو داریم؛
اما چیزی که میمیرد بدن ماست نه جان مایا نفس ما !
همانطورکه وقتی میخوابیم ٬بدن ماست که میخوابد ٬نه نفس ما !
نفس ما هرگز نمیخوابد !
شما وقتی میخوابید نفس تان وارد عالم دیگری میشود !
یعنی وارد عالم خواب می شود؛
که با عالم ماده فرق دارد !
وقتی مردید هم وارد عالم برزخ میشوید که مثل عالم خواب است؛
که باعالم ماده متفاوت است !
 
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
روزی که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمانهاى دیگر) تبدیل مى شوند، و آنها در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى گردند (ابراهیم-48)
 
اصلا ما نه میخوابیم نه می میریم؛
نفس ما مرگ ندارد و خواب هم ندارد؛
اما تن ما میخوابد و می میرد !
آیه قرآن میفرماید :
« لا تأخذه سنة و لا نوم »
خدا نه میخوابد ونه چورت میزند !
خب شما از قاعده اینکه خودتان نمیخوابید؛
متوجه نخوابیدن خدا هم میشوید !
اصلا تمام موجودات غیبی خواب ندارند همانطور که نفس ما خواب ندارد !
اما خواب چگونه است و تعبیر آن چگونه میباشد و انواع خواب چیست ان شاالله به شرط حیات جلسه بعددر خدمتتون هستم !
 
» اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم «

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:13 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

درس معرفت نفس جلسه سوم استاد حسيني
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
گفتيم تن ماغير نفس ماهست؛
واین دو هرچند الان یکي هستند ولي حقيقتشان دوتاست !
با مرگ تن ماباقي ميماند ونفس ما که حقيقت ماميباشد وارد عالم دیگری ميشود !
ادراک کننده حقيقي هم نفس ماست نه تن ما !
وتن ما هيچ درکي از درد ولذت ندارد؛
تن ما نمي بيند ونمي شنود؛
بلکه نفس ماهست که ادراک دارد !
پس این تن ما نيست که از لذات ودردهای بعد از مرگ متاثر ميشود؛
بلکه نفس ماهست که متاثر ميگردد !
پس عذاب قبر هم ازآن نفس است نه تن !
اما ما یک بحث در مورد خواب هم باز کردیم؛
خوابها ۳دسته اند :
رویاهای رحماني
رویاهای صادقه
رویاهای باطل
اکثر رویاهای ما از دسته آخرهستند؛
یعني باطل وبي اهميت مي باشند !
مثلا ما اکثرا خواب اتفاقات طول روز را ميبينيم؛
شماوقتي از صبح تاشب گرفتار کلاس باشيدطبيعي است که شب باز هم خواب کلاس ميبينيد !
اصلا شما شغل افراد را ببينيد اصولا خواب شبهایشان مطابق شغلشان ميباشد !
یعني ماشبها خوابهایي ميبينيم که در طول روز گرفتارشان بوده ایم !
این دسته خوابها رویاهای باطل وبي اهميتند که اکثرا گرفتار آنهاهستيم !

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:16 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

دسته دوم رویاهای صادقه هستند؛
 
این خوابها اصولا خبر از وقایع آینده ميدهند !
که در آینده چه اتفاقاتي مي افتد؛
شمادر طول عمر هرچقدر صادق تر باشيد؛از رویاهای صادقه بيشتری بهره ميبرید !
شرط بهره مندی ازاین دسته رویاها
نداشتن نفاق وریا وصادق بودن در طول روز است !
لذا پيامبران رویاهایشان از دسته صادقه است چون از هرگونه عيبي مبرا ومعصومند !
 
رویاهای رحماني؛باطن اتفاقاتي که ماباآنها روبرو ميشویم رابه مانشان ميدهند !
لذا تنها این دسته از رویاها تعبير پذیر هستند چون با باطن روبرو هستيم؛
رویاهای باطله، باطلند؛ رویاهای صادقه واضحند؛ ولي رویاهای رحماني چون باطني هستند ٬تعبير پذیرند !
البته خود رویاهای رحماني به دسته های مختلفي تقسيم ميشوند
که ما قصد بحث نداریم

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:24 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

اما ما خوابها را چگونه تعبير کنيم؟
 
ماهر معنایي را در قالب صورتي ٬ميفهميم !
معنا بدون صورت قابل فهم نميباشد؛
 
مثلا وقتي اسم مکار بودن ميآید؛
شما یاد صورت روباه مي افتيد !
مکار بودن خود به خود در عالم وجود ندارد؛
 
شجاعت ٬نفرت ٬کينه ٬حسد ٬بخل ٬عشق و غيره همه وهمه معاني هستند؛که حتما مابرای فهمشان در قالب
صورت آنهاراتشخيص ميدهيم !
 
لذا شما وقتي خواب ميبينيد معنایي را به شما القا ميکنند؛اما آن معنا را در قالب صورت ٬به شما عرضه ميکنند !
لذا شما از صورت به معنا منتقل ميشوید وخواب راتعبير ميکنيد !
 
مثلا شماخواب دیدید؛
یک روباه درخواب به شماحمله کرد؛
این به معنای این استکه مکری در زندگي؛ شما را آسيب ميزند !
خوابها اینگونه تعبير ميشوند .
 
مثلا شماخواب فردی را ميبيند
شما معنایي که صورت آن فرد به شما ميرساند را بایدبه عنوان تعبيراستفاده کنيد !
درنتيجه شما خود آن فرد را درخواب ندیده اید !
 
مثلا فرد پليدی را درخواب ميبينيد؛
این یعني شما گرفتار پليدی شدید !
حالا خواب یکي از اهل البيت را ميبينيد
این به معنای برخورداری از ایمان سرشار است !
وبه معنای رویت خود اهل البيت نيست!شرط دیدن خود اهل البيت درخواب دیدن آنها قبلا در بيداری است !

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:25 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

استاد حسيني " معرفت نفس" ۴
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
بحث قبلي در مورد خواب بود؛
 
چند روایت در مورد خواب هست که متذکر ميشویم :
در روایتي از رسول اعظم )صلوات الله عليه وآله( داریم :
که اگر کسي خواب از او برداشته شود نگران نباشد؛
چون راسخ در علم شده است !
یعني هر کس راسخ در علم شود خواب نميبيند !
 
اما منظور از خواب ندیدن به چه معناست؟
اگر شما مشغول کاری باشيد وذهن وقلب شما رادرگير کند؛
شماموقع خواب هم با آن موضوع درگير هستيد؛
برای کمک به شما در خواب بشارتهایي داده ميشود؛این بشارتها نشانه آنستکه نياز به تشویق دارید
چون هنوز متزلزل هستيد وراسخ درعلم نيستيد !
اما وقتي آن کار به سرانجام رسيد دیگر از این سنخ خوابها دیده نميشود چون راسخ در آن کار یاعلم شده اید !
 
مثلا کسيکه تازه وارد مباحث دیني شده است در ابتدا ممکن است خوابهای خوبي ببيند؛
این خوابها مبشراتي است برای استقامت در این مسير !
ولي وقتي دیگر این فرد راسخ در این راه شد خوابها برداشته ميشود !
 
پيامبر هر روز صبح از اصحاب ميخواستند تا از مبشرات شب قبلشان تعریف کنند؛ميفرمودند :
« کيف اصبحت؟ »
چگونه صبح کردی؟
واصحاب پاسخ ميدانند که چه خوابهایي دیده اند وپيامبر براساس خوابهایشان راهنمایي ميکردند؛
تا مسير را بهتر طي کنند !
اما عده ای از اصحاب نگرا ن بودند؛
چون مدتي بود خوابي ندیده بودند؛
پيامبر فرمودند :
نگران نباشيد شما این مسير رابه انتها رساندید لذا لزومي بر خواب نيست !
 
خواب صرفا یک راهنمایي واستاد است؛
اگر فرد مرحله بعدی سلوک راشروع نماید خوابها باز هم شروع ميشود؛
تا این مرحله هم تمام شود !
خوابها نمایان کننده این هستند که ما در مسير هنوز متزلزل هستيم؛
وراسخ در این مسير نشده ایم !
اما اگر شما خواب نميبينيد دليل براین نيست که شما راسخ هستيد چون راهي شروع نکردید تا خوابها هم شروع شود !

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:26 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

اما نکته بعد؛
 
در روایت داریم خوابها سه دسته هستند :
 
خوابهایي که مطابق رفتار روزانه تان ميبينيد که جز رویاهای باطله هستند؛ که قبلا بحث کردیم؛
گفتيم اگر صبح تاشب سر کلاس باشيد شب هم خواب کلاس ميبينيد !
 
دسته دوم خوابهایي هستند که شيطان به ما القا ميکند تافرزندان آدم را بترساند !
مثل اینکه خوابهای وحشتناک ميبينيد
که مثلا کسي قصد کشتن شمارادارد
این خوابها القائات شيطاني است
ونباید به آنها توجه کنيد !
چون شيطان صرفا برای آزار شما این القائات رادارد !
 
دسته سوم خوابهایي است که جزئي از چهل وشش جز نبوت است وآنهارویاهای صادقه هستند !
پيامبران فقط رویاهای صادقه ميبينند؛
چون عين صدق وصلاح هستند !
پس خوابهایشان رویای صادقه است !
بخاطر همين ابراهيم (عليه السلام) با دیدن خواب ذبح اسماعيل طبق خواب عمل کرد !
وپيامبر با دیدن بجا آوردن سفر حج آماده حرکت به سمت مکه شدند !
 
اما یک روایت دیگر که امام محمد باقر عليه السلام ميفرمایند :
به خوابها نگاه کن
که راست ودروغ آنها به هم آميخته است؛
اگر همه خوابهای شما راست بودند؛ پيامبر بودید !
واگر همه خوابهای شما دروغ بود؛ درخواب هيچ فایده ای وسودی نبود !

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:27 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

معرفت نفس درس 5
تدریس استاد حسینی
قسمت اول
 
سلام
بسم الله الرحمن الرحیم
 
بحث گذشته در مورد خواب بود؛
 
یک نکته باقی مانده متذکر بشوم !
 
خوابها نمیتونند مشخص باشند یعنی واضح نیستند؛
بلکه باید ناواضح و وجوه مختلف داشته باشند؛
یعنی نیاز به تعبیر داشته باشند !
لذا اگر شما خوابی دیدید
که به وضوح به شما امر کرد فلان کار را انجام دهید؛
باید به خوابتان شک کنید !
وبااین خواب احتمال ورود شیطان والقای اورا بدهید؛
البته این دلایلی دارد که اکنون وقت گفتنش نیست؛
اما نکته دوم بحث
همه موجودات در عالم ماده ۴بعد دارند :
بعد زمان ومکان؛
مکان خود سه بخش است :
طول عرض ارتفاع !
شما هیچ موجودی در عالم ماده پیدا نمیکنید مگر اینکه
در مکانی آن را میابید؛
ودر زمانی واقع شده است !
اما نفس شما در کجای شما واقع شده؟
شما در جای خاصی از بدن ٬خود را نمی یابید !
همزمان که در دستتان خودرا درک میکنید درمواضع دیگر بدن هم درک میکنید !
پس شما جای خاصی از بدن تان نیستید !
ولی همه جای بدن هم حاضرید وخود رادر همه جای بدنتان درک میکنید؛
همان موقع که در دست خود رادرک میکنید در پاهم خود رادرک میکنید درسر هم درک میکنید !
شما همه جای بدنتان را پر کرده اید !
وهیچ نقطه خاصی از بدن نیست که حاضرنباشید! واینطور هم نیست که جای خاصی از بدنتان باشید
ومابقی جاها نباشید !
همه مجردات همینگونه اند؛
همه جاحاضرند وهمه جا را پر کرده اند !
لذاخداوند می فرماید :
« الله الصمد »
صمد یعنی چیزی که توخالی یا أجوف نیست یعنی پر کردن !
خدا همه جا را پر کرده است !
همه مجردات همه عالم را پر کرده اند !
البته شما در بدن هم نیستید چون بازهم مکانمندبودید

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:28 PM
تشکرات از این پست
helma_110
helma_110
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1394 
تعداد پست ها : 99
محل سکونت : قم

پاسخ به:ده نکته از معرفت النفس(استاد اصغر طاهر زاده)

ده نکته از معرفت نفس, [21.01.16 06:41]
[Forwarded from اربعین (شهادت)]
🎤🌸🎤🌸🎤🌸🎤🌸🎤🌸
 
معرفت نفس درس 5
تدریس استاد حسینی
قسمت دوم
 
اما بی زمان بودن چگونه است؟
 
شما رویای صادقه می بینید؛
در رویاهای صادقه شمابه راحتی در حوادث آینده حاضر میشوید؛این بهترین تجربه بی زمانی ما است !
یعنی نفس ما فارغ از زمان است ولی بدن ما مثل مابقی مادیات محصور در زمان است !
لذا نفس ما چون زمانمند نیست در زمانی نبوده ونیست ونخواهد بود !
لذاشما قبل از ورودتان به عالم ماده هم بودید بعداز خروجتان از عالم ماده هم ابدی هستید !
لذا خداوند وملائکه وهمه مجردات نیز فارغ از زمان ودر ازل وابد بسر میبرند !
البته ازلیت وابدیت خداوند ذاتی ومابقی مجردات در ظل وجود حق از این ازلیت وابدیت بهره دارند !
این تجربه بی زمانی ومکانی به مانشان میدهد که خداوند وهمه ملائکه در هرمکانی حاضرند !
اصلامکان برای موجود مجرد محدودیت نمی آوردآنها فارق از محدودیتهای مکانی وزمانی هستند !
این نکته دوم بحث ان شاالله مابقی نکات در جلسه بعد در خدمتتون هستم !
اگرسوالی هست درخدمتم !

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ تُهَوِّنُ الْحِسابَ يَوْمَ الْقِيامَةِ؛
معاشرت و رفت و آمد با خويشاوندان، حساب روز قيامت را بر انسان آسان مى كند.
بحارالأنوار، 74/102 .

شنبه 22 اسفند 1394  3:28 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها