0

ضرب‌المثل‌ «گشتم صد و سی درّه، ندیدم آدم دو سره»

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

ضرب‌المثل‌ «گشتم صد و سی درّه، ندیدم آدم دو سره»

ریشه ضرب‌المثل‌/ «گشتم صد و سی درّه، ندیدم آدم دو سره»

 

باشگاه خبرنگاران/ دو مرد روستایی می‌خواستند به روستای دیگری سفر کنند. آ‌نها خوب می‌دانستند که باید به موقع حرکت کنند تا به تاریکی شب نخورند.


چرا که باید تا قبل از تاریکی هوا از دره‌ای می‌گذشتند که موسوم بود به ‌«دره غول بیابانی».


از قضا در میانه راه، یکی از آن دو که پیرتر بود، درد پا امانش را برید. به همین دلیل ناگزیر ساعتی را استراحت کردند. این درحالی بود که هوا داشت کم کم تاریک می‌شد اما آن‌ها هنوز به دره نرسیده بودند.


آن‌ها شنیده بودند که غول بیابانی هر زمان که آدمی را شکار می‌کند آن‌قدر کف پای او را لیس می‌زند تا زخم شود و آن فرد توان فرار را نداشته باشد و بعد سر فرصت با بچه غول ها شکار را می‌خورند.


از همین رو آن دو مرد، تصمیم گرفتند که به شکلی پاهای خود را پنهان کنند. هریک پا در پاچه شلوار دیگری کرد. بعد هر دو شب را آنجا خوابیدند به این امید که غول بیابانی آن‌ها را پیدا نکند و یا اگر دید پاهایشان را نبیند.


این کار را کردند و هر دو خوابیدند. غول سر وقتشان آمد. هر چه گشت پایی پیدا نکرد، فقط دو سر دید. با خودش گفت: نکند اینها غول جدیدی هستند و از من قوی تر، بهتر است فرار کنم.


پس از بازگشت، بچّه غول‌ها که منتظر غذا بودند پرسیدند: چرا وحشت کرده‌ای؟
غول گفت: تا حالا صد و سی درّه را زیر پا گذاشتم، اما آدم دو سر ندیدم.


از این رو، وقتی کسی با حیله و نیرنگ روبرو شود این جمله را می‌گوید: «گشتم صد و سی درّه، ندیدم آدم دو سره !!»

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

پنج شنبه 20 اسفند 1394  12:04 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها