نام الموت در تاریخ ایران با نام اسماعیلیه گره خورده و حسن صباح به عنوان رهبر فرقه اسماعیلیه از این قلعه به عنوان پایگاه حکومت خود و ترویج عقاید اسماعیلیه استفاده میکرده است. در مکتوبات تاریخی از قلعه حسن صباح در دوره صفوی به عنوان زندان یاد شده است، اما کاوشهای باستانشناسی در این قلعه نشان میدهد که دژ الموت نه تنها زندان نبوده، بلکه افرادی که در آن زندگی میکردند از مرتبه اجتماعی خاصی برخوردار بودهاند.
قلعه الموت یکی ازقلعههای منحصربهفرد تاریخی در ایران است. دژ الموت در شمال شرقی روستای گازر خان (قصر خان) و بر فراز صخرهای به ارتفاع ۲۱۶۳ متر از سطح دریا واقع شده است. بلندی صخره از زمینهای پیرامون ۲۰۰ متر و مساحت دژ ۲۰،۰۰۰ متر مربع است. این کوه از نرمه گردن (میانه نرمهلات و گرمارود) شروع شده و به طرف مغرب ادامه پیدا کرده است.
موقعیت قلعه الموت و استان قزوین نسبت به هم
تصویری زیبا از طبیعت الموت
صخرههای پیرامون قلعه که رنگ سرخ و خاکستری دارد، در جهت شمال شرقی به جنوب غربی کشیده شده است. پیرامون دژ از هر چهار سو پرتگاه است و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی است که کوه هود کان با فاصلهای نسبتا زیاد بر آن مشرف است. این قلعه یکی از جاذبههای گردشگری الموت است. حمدالله مستوفی درباره این قلعه گفته است که حسن صباح در سال ۴۸۶ هجری قمری این قلعه را تصرف کرد و اکنون دژ به نام دژ حسن صباح نیز نامیده میشود. عمده شهرت دژ به علت فعالیتهای نظامی-امنیتی حسن صباح درآن بوده است.
نمایی از خود قلعه
تاریخچه
حسن صباح در قم در یک خانواده شیعی امامی به دنیا آمد ، پدرش علی بن محمد، عرب تباری از مردم کوفه بود که برای خود نسب یمنی ادعا میکرد. او در کودکی و نوجوانی مدتی در نیشابور درس خوانده بود. در تاریخ و ادبیات ایران حسن صباح و خواجه نظام الملک طوسی و عمر خیام نیشابوری به سه یار دبستانی معروف هستند.
در جوانی خانواده صباح از قم به ری که از مراکز فعالیت اسماعیلیه بود رفتند. مردی به نام امیره ضراب، حسن را به کیش اسماعیلی جذب کرد.
در سال ۴۶۹ هجری (۱۰۷۶ میلادی) وی به مدت سه سال در قاهره تعلیم یافت، پس از آن به ایران بازگشت و فعالیت خود را با سفر در سراسر ایران آغاز کرد و با رفتن به الموت و استقرار در دژ الموت با عنوان «دهخدا»، شاخه اسماعیلیان نزاری را پایه گذاری کرد. حکومت نزاری ایران را حسن صباح و هفت تن از جانشینان وی که در ادبیات به خداوندان الموت معروفند، اداره می کردند. حسن صباح از سال ۱۰۹۰ میلادی (برابر با ۴۸۳ هجری) تا زمان مرگ (۱۱۲۴ میلادی) به مدت ۳۵ سال در دژ خود زیست و به فراخواندن مردم به کیش خود ادامه داد.
حسن صباح مردی عجیب و پر رمز و راز، سیاستمداری مدبر، سازمان دهندهای توانمند و خوش فکر و مردی پرهیزگار بوده است. وی را «سیدنا» به معنی «سرور ما» می نامیدند. حسن صباح پس از تصرف قلعههای مستحکم و ایجاد سازمان نیرومند و انعطافناپذیر، مبارزه بر ضد بزرگترین نمایندگان طبقه حاکمه دولت منفور عباسیان، یعنی سلجوقیان و دیگر امیران منطقه را آغاز کرد. حسن صباح نابغه امور نظامی بود، قلعههای غیر قابل نفوذ داشت و هیچگاه هیچکدام از قلعههای اسماعیلی تسخیر نشد، تا در زمان هولاکو مصالحهای بین خواجه نصیرالدین طوسی و خورشاه، آخرین فرمانده اسماعیلیان، صورت گرفت و از آن پس اسماعیلیان تسلیم شده و کم کم اکثریت پیروان این فرقه به مذاهب دیگر گرویدند. حسن صباح همواره با خلفای عباسی و سلجوقیان جنگید و هرگز از در اطاعت باآنان در نیامد و همواره در تمام نبردهای خود پیروز میدان بود.
معماری قلعه
قلعه الموت را مردم محل «قلعه حسن» مینامند. این قلعه از دو بخش غربی و شرقی تشکیل شده است. قسمت باختری که دارای ارتفاع بیشتری است به نام جورقلا (یعنی قلعه بالا) و پیلاقلا (یعنی قلعه بزرگ) خوانده میشود. طول قلعه حدود ۱۲۰ متر و عرض آن در نقاط مختلف بین ۱۰ تا ۳۵ متر متغیر است. دیوار شرقی قلعه بالا یا قلعه بزرگ که از سنگ و ملات گچ ساخته شده، کمتر از سایر قسمتها آسیب دیده است. طول آن حدود ۱۰ متر و ارتفاع آن بین ۴ تا ۵ متر است. در طرف جنوب، در داخل صخره اتاقی کنده شده که محل نگهبانی بوده است. در جانب شرقی این اتاق، دیواری به ارتفاع دو متر وجود دارد که پی آن در سنگ کنده شده و پشت کار آن نیز از سنگ گچ بنا شده و نمای آن از آجر است. در جانب شمال غربی قلعه بالا نیز دو اتاق در داخل سنگ کوه کندهاند.
نمایی از روستا و قلعه الموت
در اتاق اول، چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را کاملا تخلیله کنید، دوباره پرآب میشود. احتمال میدهند که این چاله با حوض جنوبی ارتباط داشته باشد. در پای این اتاق، دیوار شمالی قلعه به طول ۱۲ متر و پهنای ۱ متر قرار دارد که از سطح قلعه پایینتر است و پرتگاه مخوفی دارد. در جانب جنوب غربی این قسمت قلعه، حوضی به طول ۸ متر و عرض ۵ متر در سنگ کندهاند که هنوز هم بر اثر بارندگیهای زمستان و بهار پر از آب میشود. در کنج جنوب غربی این حوض، درخت تاک کهنسالی که همچنان سبز و شاداب است، جلب توجه میکند.
معماری قلعه
این قسمت ازقلعه به احتمال زیاد همان محلی است که حسن صباح مدت ۳۵ سال در آن اقامت داشته و پیروان خود را رهبری میکرده است. در جانب شرقی قلعه، پاسداران قلعه و خانوادهی آنها ساکن بودهاند. در حال حاضر آثار کمی از دیوار جنوبی این قسمت باقیمانده است. در جانب شمال این دیواره، ۱۰ آخور برای چارپایان در داخل سنگ کوه کنده شده است. گذشته از آثار دیوار جنوبی، دیوار غربی این قسمت به ارتفاع ۲ متر هم چنان پابرجا است، ولی از دیوار شرقی اثری دیده نمیشود. در این سمت، سه آب انبار کوچک در دل سنگ کندهاند و چند اتاق نیز در سنگ ساخته شده که در حال حاضر ویران شده است. بین دو قسمت قلعه، یعنی قلعه بالا و پایین، میدانگاهی قرار دارد که بر گرداگرد آن، دیواری محوطه قلعه را به دو قسمت تقسیم کرده است. در حال حاضر، در میان میدان آثار فراوانی به صورت تودههای سنگ و خاک مشاهده میشود که بیشک باقیمانده بناها و ساختمانهای فراوانی است که در این محل وجود داشته و ویران شده است.
بهطور کلی باید گفت، قلعه الموت که دو قلعه بالا و پایین را در بر میگیرد، به صورت بنای سترگی بر فراز صخرهای سنگی بنا شده و دیوارهای چهارگانه آن به تبعیت از شکل و وضع صخرهها ساخته شده است؛ از این رو عرض آن بهخصوص در قسمتهای مختلف فرق میکند. از برجهای قلعه، سه برج گوشههای شمالی و جنوبی و شرقی همچنان پا بر جا و برج گوشه شرقی آن سالمتر است. دروازه و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمال شرقی قرار دارد. مدخل راه منتهی به دروازه، از پای برج شرقی است و چند متر پایینتر از آن واقع شده است. در این محل، تونلی به موازات ضلع جنوب شرقی قلعه به طول شش متر و عرض دو متر و ارتفاع دو متر در دلسنگهای کوه کنده شده است. با گذشتن از این تونل ، برج جنوبی قلعه و دیوار جنوب غربی آن، که روی شیب تخته سنگ ساخته شده است، نمایان میشود.
نمایی از پلکان های قلعه
این دیوار بر دشت وسیع گازرخان که در جنوب قلعه قرار دارد، مشرف است؛ به نحوی که دره الموت رود از آن دیده میشود. راه ورود به قلعه با گذشتن از کنار برج شرقی و پای ضلع جنوب شرقی، به طرف برج شمالی میرود. از آنجا که راه ورود آن در امتداد دیوار، میان دو برج شمالی و شرقی واقع شده است، استحکامات این قسمت از سایر قسمتها مفصلتر است و آثار برجهای کوچکتری در فاصله این دو برج دیده میشود. دیوارهای اطراف قلعه و برجها در همه جا دارای یک دیوار پشتبندی است که ۸ متر ارتفاع دارد و به موازات دیوار اصلی بنا شده است و ضخامت آن به دو متر میرسد. از آنجا که در تمام طول سال، گروه زیادی در قلعه سکونت داشته و به آب بسیار نیاز داشتهاند، سازندگان قلعه با هنرمندی خاصی اقدام به ساخت آب انبارهایی کردهاند و به کمک آبروهایی که در دل سنگ کندهاند، از فاصله دور، آب را به این آب انبارها میرساندند.
نمایی از باقی ماندههایی از معماری قلعه
در پای کوه الموت، در گوشه شمال شرقی، غار کوچکی که از آب رو مجراهای قلعه بوده، دیده میشود. آب قلعه ازچشمه «کلدر» که در دامنه کوه شمال قلعه قرار دارد، تامین میشده است. مصالح قسمتهای مختلف قلعه، سنگ (از سنگ کوههای اطراف)، ملاتگچ، آجر، کاشی و تنبوسه های سفالی به قطر ۱۰ سانتیمتر است. آجرهای بنا که مربع شکل و به ضلع ۲۱ سانتیمتر و ضخامت ۵ سانتیمتر است، در روکار بنا به کار برده شده است. در ساختمان دیوارها، برای نگهداری دیوارها و متصل کردن قسمتهای جلو برجها به قسمتهای عقب، در داخل کار، کلافهای چوبی بهطور افقی به کار برده شده است. از جمله قطعات کوچک کاشی که در ویرانههای قلعه به دست آمده، قطعهای است به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن کاملا واضح است. امروزه در دامنه جنوبی کوه هودکان که در شمال کوه قلعهالموت واقع شده است، خرابههای بسیاری دیده میشود که نشان میدهد روزگاری بر جای این خرابهها، ساختمانهای بسیاری وجود داشته است.
طبیعت زیبای الموت
امکانات دفاعی
تنها راه ورود به قلعه الموت در انتهای ضلع شمال شرقی، چند متر پایینتر از برج شرقی دژ واقع شده که کوه هودکان با فاصله نسبتا زیاد بر آن مشرف است. در این محل تونلی در تخته سنگ بریده شده که دارای ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع است. در دامنه جنوبی کوه قلعه، خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض کنده و آن را از آبی که از داخل قلعه میآمده پر میکردهاند تا هیچ راه نفوذی از آن جبهه متصور نباشد. بر روی دامنههای دیگر نیز هرجا بیم بالا رفتن مهاجمان میرفته خندقهایی کنده شده و دیوار بالایی آنها را مورب ساختهاند تا امکان هر عبوری را محدود کند.
نمایی ازپایین قلعه
تخریب قلعه
این قلعه در شوال ۶۵۴ هجری قمری بهدستورهلاکو به آتش کشیده و ویران شد و از آن پس به عنوان تبعیدگاه و زندان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از سال ۹۳۰ هجری قمری و ابتدای حکومت شاه طهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری قلعه کالبدی سالم داشته است. متاسفانه حفاریهایی که در دوره قاجار برای یافتن گنج در قلعه الموت انجام شده، سبب ویرانی آن شده است.
نمای زیبای برفی الموت و دریاچه زیبای آن اوان