نمایشنامه سفره هفت سین با شعرهای کودکانه
سنجد
سنجد قرمز پوش
با عصا راه افتاد
هفت سین را بوسید
به همه عیدی داد
سماق
گوشه ی سفره ی عید
غصه می خورد سماق
کاش می شد برود
پیش کوبیده ی چاق
سمنو
سمنو حاضر شد
برود مهمانی
بخورد یک دل سیر
گندم مجانی
سیب
سیب سردش شده بود
رفت نزدیک چراغ
شال گرمی پوشید
خورد یک چایی داغ
سبزه
سبزه با خوش حالی
رفت آرایشگاه
موی خود را فر زد
گرده آن را کوتاه
سکه
سکه قل خورد آمد
توی گلدان افتاد
سبز شد ده تا برگ
اسکناس نو داد
سیر
سیر خوش بو شده بود
به همه پز می داد
عطر او بویی تند
از گل رز می داد
سنبل
سنبل از سفره پرید
مثل موشک به هوا
ناگهان خورد به سقف
ریخت گل بر سر ما
ماهی
ماهی ام داد کشید
غول این تنگ منم
دوست دارم بروم
گربه ها را بزنم!
آینه
آینه توی دلش
هفت سین را چیده
مثل غولی گشنه
سفره را بلعیده
یک شنبه 16 اسفند 1394 3:02 PM
تشکرات از این پست
zahra_53