۲ . عوامل نهضت امام حسين(ع) از ديدگاه اهل سنت
از دیدگاه اهل سنت، سه امر را ميتوان به عنوان عوامل عمده قيام امام به حساب آورد[۲]:
الف) يكي از عوامل نهضت امام حسین(ع) نپذیرفتن خلافت يزيد است. زیرا امام اولاً رسيدن به خلافت از اين طريق را نامشروع ميداند چون گزینش خلیفه با اين كيفيت، خلافت را به يك امر موروثي تبدیل میکند. كه معاويه در پي همين امر بود و ميخواست خلافت در خاندان بنياميه دست بدست شود.
ثانياً يزيد فردي نيست كه بتواند به عنوان خليفه و اميرالمؤمنين مطرح شود. معاويه با صراحت كامل اين نكته را ابراز داشته است: «ولن يأتيكم بعدﻯ إلاّ مَن اَنا خيرٌ منه، كما أنّ من كان قبلي خيرٌ منّي [۳]» يعني رهبري شما مردم را بعد از من كسي به عهده خواهد گرفت كه بدتر از من است چنانچه من بدتر از آنهايی هستم كه قبل از من بودند.
ب) دعوت مردم كوفه از امام را ميتوان به عنوان عامل دوم نهضت او به شمار آورد. از زمان رفتن امام در مكه، مردم كوفه در مراحل مختلف به امام نامه نوشته و اطاعت خود را از امام اعلام ميدارند، بر همين اساس، امام نمايندگان خود را به سوي آنان ميفرستد، ولي آنان ناجوانمردانه به جاي استقبال از نمايندگان امام آنان را به عنوان يك فرد غريب دركوچهها تنها ميگذارند.
ج) امر به معروف و نهي از منكر عمدهترين عامل براي قيام امام حسين به شمار ميآيد، و او را مصمم ساخته تا آخر خط، به راه خود ادامه دهد چون او در جامعه بدعتها، بيبندوباريها و انحراف از راه راست را مشاهده ميكند و اهل بيت را سزاوارترين افراد جامعه براي موضع گيري در قبال اين انحرافات ميداند. او وقتي براي مردم كوفه جواب نامههايش را ميفرستد چنين اظهار ميدارد: «فلعمري ما الامام الاّ العامل بالكتاب والقائم بالقسط والدائن بدين الحق[۴]» يعني اي مردم امام و رهبري ميتواند درد جامعه را دوا كند كه كتاب خدا سرمشق زندگي او، پياده كردن عدل و داد از اهداف او، و تدين به دين حق از اعتقادات او باشد.
در جاي ديگر از نامههاي امام به سران كوفه چنين آمده است: «يدعوهم الي كتاب الله و سنة رسوله، واَنّ السنة قد ماتت والبدعة قد أحييت[۵]» يعني دعوت من به سوي كتاب وسنت است چون درچنين زماني سنت مرده و بدعتها زنده شده است.