پرسش
با توجه به روایت «کانت ترقص ابنها حسنا....انت شبیه بابی لست شبیها بعلی» که در جلد 43 بحار الانوار ص 286 آمده است، آیا حقیقت دارد که حضرت زهرا(س) فرزندانشان را به رقص در میآوردند؟ و در قسمت بعدی روایت، آیا کلام حضرت که فرمودند تو شبیه پدرم هستی و شبیه علی نیستی درست است؟
پاسخ اجمالی
وقت گذاشتن برای اطفال و بازی با آنها بویژه توسط پدر و مادر، امری طبیعی بوده و از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) نیز موارد اینچنینی نقل شده است. برای نمونه، از حضرت زهرا(س) نیز چنین رفتاری نقل شده است: «کَانَتْ فَاطِمَةُ تُرَقِّصُ ابْنَهَا حَسَناً و تقول: أشبه أباک یا حسن واخلع عن الحق الرسن واعبد الها ذا منن و لا توال ذا الإحن»[1] همانا فاطمه(س) فرزندش حسن را تکان میداد و میگفت: حسن جان! مانند پدرت باش و ریسمان را از گردن حق بردار (حق را آزاد کن). خدایِ احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن و کینه توز دوستی [و رفاقت] مکن. همچنین برای امام حسین(ع) این شعر را میخواندند: «أنت شبیه بأبی لست شبیها بعلی»[2] حسین جان! تو به پدر من شباهت داری و شبیه پدر خودت علی نیستی. البته در برخی از منابع نقل شده که این شعر را ابوبکر نیز (با تغییری اندک) خطاب به امام حسن(ع) گفته است: «ابوبکر بعد از نماز عصر از مسجد خارج شد و دید که حسن بن علی با اطفال مشغول بازی است، پس او را بر روی دوش خود گذاشت و میخواند: بِأَبِی، شَبِیهٌ بِالنَّبِیِّ لاَ شَبِیهٌ بِعَلِیٍّ و امام علی(ع) نیز این صحنه را میدید و لبخند میزد».[3] حال با توجه به این اشعار باید به این نکات توجه نمود: 1. «ترقص» که در روایت آمده، به معنای حرکت دادن و تکان دادن بچه است که طبیعی بوده و حتی امروزه نیز آنرا انجام میدهند و رقص به معنای حرام آن در آن سنین و اینکه بهوسیله فرد دیگری برای انسان انجام شود، معنا ندارد. 2. سرودن شعر برای فرزند و بازی با آنها در زمان پیامبر(ص) امری مرسوم بود و در تاریخ موارد بسیاری نقل شده است[4] و امروزه نیز امری مرسوم و طبیعی میباشد. 2. آنچه در مورد اشعار حضرت زهرا(س) نقل شده، اگر چه به لحاظ سندی، چندان سند محکمی نداشته و نمیتوان آنرا قطعی دانست، اما به لحاظ محتوایی اشکالی ندارد. 3. بحث شبیه بودن یا نبودن به پدر، به صورت معمول بیاحترامی به حساب نمیآید و در این نقل مذکور نیز نمیتوان شعر حضرت زهرا(س) را بیاحترامی به امام علی(ع) دانست. [1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ج 3، ص 389، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 286، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [2]. مناقب آل أبیطالب(علیهم السلام)، ج 3، ص 389؛ بحرانى اصفهانى، عبد الله بن نور الله، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال - الإمام علی بن أبیطالب(علیه السلام)، محقق، مصحح، موحد ابطحى اصفهانى، محمد باقر، ج 11، ص 898، قم، مؤسسة الإمام المهدى(عج)، چاپ دوم، 1382ش. [3]. بخاری، محمد بن إسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله و سننه و أیامه(صحیح البخاری)، محقق، محمد زهیر بن ناصر الناصر، شرح، تعلیق، دیب البغا، مصطفى، ج 4، ص 187، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، ص 397، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1407ق. [4]. ر.ک: ابن أبی طاهر، احمد، بلاغات النساء، ص 254، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، بیتا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین، ج 15، ص 486، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق، ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 9، ص 200، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق.