0

لطيفه

 
abc369
abc369
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 22
محل سکونت : سيستان وبلوچستان

لطيفه

زن خوب مثل دانياسور ميمونه كه نسلش منقرض شده ولي مرد خوب مثل سيمرغ مي مونه كه از اول افسانه بوده.
چهارشنبه 14 اسفند 1387  3:28 PM
تشکرات از این پست
farshon
hesse_gharib
hesse_gharib
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مهر 1387 
تعداد پست ها : 266
محل سکونت : تهران

پاسخ به:لطيفه

جالب تر اینه که بازگشت دایناسورها ممکنه ...ولی سیمرغ هیچ وقت  نبوده!!!
 
تو بین منتظران هم، عزیز من چه غریبی!

 عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت، چه بیخیال نشستیم؛ نه کوششی نه وفایی!

 فقط نشسته و گفتیم :

خدا کند که بيايي!

چهارشنبه 14 اسفند 1387  10:35 PM
تشکرات از این پست
tanhaie2020
tanhaie2020
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 148
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پاسخ به:لطيفه

بازگشت دايناسورها دنيا رو ويرون ميكنه ولي (اگر چه افسانه است) آمدن سيمرغ هر دردي رو دوا ميكنه 
اين به اون در 
نقل قول hesse_gharib
جالب تر اینه که بازگشت دایناسورها ممکنه ...ولی سیمرغ هیچ وقت  نبوده!!!

یاد ایّام جوانی جگــرم خـون می کرد

خوب شد پیر شدم ، کم کم نسیان آمد

پنج شنبه 15 اسفند 1387  12:31 PM
تشکرات از این پست
omid78
omid78
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 184
محل سکونت : آ.شرقی

پاسخ به:لطيفه

از یه معتاد می پرسن فرق تو با یه ورزشکار چیه ؟

میگه اون تکنیکی کار می کنه ، من پیکنیکی

 

 انسان فرزندکار وزحمت خویش است

شنبه 17 اسفند 1387  4:16 PM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

یه روز یارو سوار هواپیما می شه،یهو هواپیما سقوط می کنه.

.. . . . این قرار بود جوک باشه اما حادثه خبر نمی کنه!

--

دوشنبه 17 فروردین 1388  12:30 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

اگه گفتی پنج شنبه شب بعد ساعت 12 چی میشه ؟
.
.
.
.
.
.
خوب معلومه دیگه جمعه میشه خنگ خدا !

--

دوشنبه 17 فروردین 1388  12:41 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:42 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

مسافر به مدیر هتل: "آقا اتاق من پر از مگس است!"
مدیر هتل:"نگران نباشید یک ساعت دیگر وقت ناهار است همه ی آنها به رستوران هتل می آیند."
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:43 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

معلم تاریخ: آهای… تو که با اون قد بلندت ته کلاس وایسادی و بر و بر منو نگاه میکنی بگو ببینم اسکندر مقدونی کی بود؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: کی ناصرالدین شاه را کشت؟
طرف: نمیدونم.
معلم تاریخ: پس تو با این وضعت چطوری میخوای امتحان تاریخ بدی؟
طرف: من که نمیخوام امتحان بدم من اومدم بخاری کلاس را تعمیر کنم.
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:49 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

وسط شهر یه چاهی بوده، ‌هی ملت می‌افتادن توش، ‌زخم و می‌شدن. میان تو شهرداری یک جلسه برگذار می‌کنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن.
یکی از مهندسا پا میشه میگه: یافتم! ما یک آمبولانس می‌گذاریم بغل این چاه، ‌هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان. ملت همه هورا می‌کشن..آفرین!
یک مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق که همتون نفهمید!‌ آخه اینم شد راه حل؟! ملت میگن، خوب تو میگی چی‌کار کنیم؟ یارو میگه: بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان، که بدبخت جون داده ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم، که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن! ملت دیگه خیلی سر حال می شن، کف می‌زنن سوت می‌کشن، که ایول بابا تو چه مخی داری!‌
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه: الحق هرچی بهمون میگن، حقمونه! آخه این شد راه حل؟! این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه؟ مردم تعجب می‌کنن،‌ میگن: خوب تو میگی چیکار کنیم؟ یارو میگه: بابا این که واضحه، ما این چاهو پر می‌کنیم، میریم نزدیک همه بیمارستانها یک چاههای زیادی حفر می کنیم!
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:51 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

شخصی به حمام رفت بدون اینکه موهایش را خیس کند به آن شامپو زد.
از او پرسیدند چرا این کار را کردی؟
جواب داد آخه رو شامپو نوشته شده بود برای موهای خشک
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:53 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

روزی از یک چوپان می پرسند:این همه چوپانی کردی رو اخلاقت تاثیر نگذاشته؟
می گه:نع...نع..نع!!!

دوشنبه 17 فروردین 1388  12:54 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

یوسف دوان دوان به دفتر مدرسه وارد شد و گفت آقای ناظم کمک کنید الان نزدیک به نیم ساعت است که پرویز با بردارم دعوا می کند و داره اون رو میزنه .
ناظم در حال خروج از پرویز پرسید:چرا زودتر نیامدی بگویی؟
پرویز سری خاراند و گفت:اخه تا الان داداشم داشت اونو میزد.
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:55 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!

دوشنبه 17 فروردین 1388  12:56 AM
تشکرات از این پست
hasan6468
hasan6468
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 212
محل سکونت : قم

پاسخ به:لطيفه

یکی دکتر آزمایشگاه بود و روی یه مگس داشته آزمایش میکرده یه روز بالهای مگس رو ازش جدا میکنه بعد به مگسه میگه بپر! مگسه نمیپره برای بار دوم و سوم تکرار میکنه که بپر! ولی مگسه نمی پریده ! در آخر نتیجه آزمایش رو اعلام میکنه: که اگر بالهای مگس را از تنش جدا کنید گوشهایش نیز کر میشود !
دوشنبه 17 فروردین 1388  12:58 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها