0

شعر زنبور عسل و پیامبر (ص)

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

شعر زنبور عسل و پیامبر (ص)

 

شعر زنبور عسل و پیامبر (ص)


یک روز که پیغمبــر

درگرمی تابستان

همراه علی می رفت

درسایه ی نخلستان

دیدندکـه زنبوری

ازلانه ی خود زد پـر

آهسته فرود آمد

بردامن پیغمبر

بوسید عبایش را

دورقـدمش پر زد

برخاک کف پایش

صد بوسه ی دیگر زد

پیغمبـر از او پرسید :

آهســته بگـو جانم

طعم عسلت از چیست!؟

هـر چند که میدانم

زنبـــور جوابش داد

چون نـام تـو می گـویـم

گــُل می کنـد از نامت

صـد غنـچه به کنـدویـــم

تـا نـام تـو را هـر شب

چون گل به بـغـل دارم

هـرصبـح که برخیــزم

درسینــه عسل دارم

از قنـد و شکـــر بهتــر

خوشـتر ز نبـات است این

طعم عسل از من نیست

طعم صلوات است این

اللهمَّ
صَّلّ ِ
علیٰ
محَمَّد
وآلِ
مُحَمَّد
وعَجِّل
فَرجَهُم

 

چهارشنبه 5 اسفند 1394  10:15 AM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها