ايشان، کُرد است واز فضلاى اهل سنّت به شمار مى رود. وى، شافعى است که به فارسى، قصيده ى زيبايى درباره ى ائمه عليهم السلام سروده وبه حضرت بقية الله الاعظم (عجل الله فرجه) نيز اشاره دارد:
حق مولاى فقيران جهان
بنده ى حق وامير مؤمنين
حق آن دوگوشواره عرش حق
آن يکى، زهر، ز خارا نوش کرد
مهترانِ ساکنانِ جنّتين
حق آن بيمار دشت کربلا
نونهال مثمر بستان دين
حق آن داناى اسرار قدم
با قرآن اسرار قرآن را مبين
حق آن درويش دل ريش جهان
يادگار دوده ى پيغمبرى
حق آن سر حلقه ى صدق وصفا
(موسى کاظم) به ميدان فنا
حق آن از ماسوا افشانده دست
جانشين مرتضى در ارتضا
حق آن يکتا در بحر شهود
صائم وقائم مصفّى و(تقى)
حق آن زيبا نهال باغ دين
عابد وساجد مزکّى و(نقى)
حق آن لشکر کش اکبر جهاد
باغ دين را گِشته گلبرگ طرى
حق آن نايب مناب ذات حق
جامع اعجاز محبوب انام
پادشاهِ اولياى انس وجان
شير ميدان دغا (يعسوب) دين
فعل شان از مصدر حق کرده شق
وان دگر، خون جوش لب خاموش کرد
ديده ى ايمان (حسن)، ديگر (حُسين)
گشته تاجش البلاء للولا
سيّد السّادات (زين العابدين)
حرمت آن منبع علم وکرم
قرّة الأبصار رأس الرّاسخين
آن که افتاده شهانش پاسبان
باغ عرفان را چوگُل کرد (جعفرى)
در حليمى يادگار مصطفى
آمده موسى صفت برهان نما
با خدا پيوسته وز ديگر گُسست
شد مقام ونام پاک او(رضا)
کز ازل رفته زخود کرده وجود
آن که معراج فنا را مرتقى
دان امام وپيشواى مهتدين
بُغض اورا کى پسندد جز شقى؟
مصلح افساد ومولاى عباد
پادشاه اهل ايمان (عسکرى)
مظهر نور هدى حين السّبق
(مهدى) آخر زمان ختم الإمام.(2)
- پاورقی -