---------------------------------------------
1-بحار الانوار، ج45، ص139 - 138.
2-ما، تبار مصطفى، اندوه مندانيم كه گلوهاى ما اين اندوهها را در ميان مردمانفرو مىخورد.
3-محنت ما در ميان خلايق بس سخت و دشوار است و اوّلين و آخرين ما به دشواريهامبتلاست.
4-اين مردمان به فرا رسيدن موسم عيد خود شادكام مىشوند حال آنكه عيدهاى ما،سوگهاى ماست.
5-مردم در آرام و شادىاند امّا ترسنده ما، در طول روزگار، ايمن و راحت نيست.
6-ما به شرف و شرافت برگزيده شديم، كه اين ويژگى خاص آفت ما مىباشد.
7-كسى كه حق ما را منكر است و بر ما خشم مىگيرد به ما حكم مىراند حال آنكه مابايد)بر او( حكم برانيم.
8-في رحاب أئمّة اهل البيت، ج3، ص249.
9-شما را باد آنچه به نا حق ادعا مىكنيد، آن هنگام كه سلامت از بيمارى ممتاز گردد.
10-حقانيت ما را شناختيد و سپس انكارمان كرديد همچنان كه سياهى از سپيدىشناخته مىشود.
11-كتاب خدا گواه ماست بر شما و خداوند داور ماست كه او نيك داورى است.
12-اين كسى است كه سرزمين بطحا جاى قدر و منزلت او را مىشناسد و خانه كعبه وحل وحرم نيز او را مىشناسند.
13-اين فرزند بهترين بندگان خداست. اين پاك و پاكيزه و پيراسته و شناخته شده است.
14-جود و عطاى كف بخشش او چنان است كه چون بخواهد حجر را استلام كند و برركن "حطيم" گام فرانهد، ركن مىخواهد او را نزد خود نگه دارد تا از جود و عطايشبر خوردار گردد.
15-چون قريش بدو بنگرد، گوينده آنها اعتراف كند كه، كرم وجود، به منزلگاه مكارم اينمرد منتهى مىشود.
16-اگر پرهيزكاران شمرده شوند، ايشان پيشوايانند و اگر پرسيده شود كه بهترين اهلزمين چه كسانىاند؟ گفته شود: ايشان.
17-اين فرزند فاطمه است اگر او را نمىشناسى، او كسى كه پيامبران خدا به جدّش ختمشدهاند.
18-اين كه تو مىگويى اين كيست؟ زيانى به او نمىرساند چرا كه عرب و عجم اين كسىرا كه تو نمىشناسى، نيك مىشناسند.
19-از بسيارى حيا ديده فرو مىپوشد و مردمان نيز به خاطر هيبت وى، ديده برمىبندند و جز زمانى كه تبسم مىكند، با او سخن گفته نمىشود.
20-او به قله عزّت دست يافته كه دستها و پاها از رسيدن بدان نا توانند.
21-كسى كه برترى انبيا در برابر فضيلت جدّش كم مايه گشته و فضيلت امّتش)باعثشده تا(امّتهاى ديگر در برابرش سر فرود آورند.
22-نور هدايت از درخشش جبينش تابان است همچون خورشيد كه با طلوعش پردههاىتاريكى را از هم مىدرد.
23-او از سرچشمه پيامبر سرازير گشته است و از اين رو عناصر وجودش و اخلاقوسجايايش پاك و پاكيزه است.
24-خداوند او را از ازل تشرف بخشيده و برترى داده است و قلم قضا در تحقيق اينمشيت بر لوح قدر روان گشته است.
25-هر دو دستش ابرى فياض و رحمت گستر است كه رگبار فيض فرو مىبارند وجودوعطايشان هيچ گاه كاستى نمىگيرد.
26-خلق وخوى نرمى دارد و كسى از رفتارش بيمناك نخواهد شد و هميشه دو خصلتحلم و كرم جوانب شخصيّت او را مىآرايند.
27-او به دوش كشنده بار سنگين اقوامى است كه زير آن به زانو در آمدهاند و چون بادشوارى و سختى رو به رو گردد، خردمند و چاره جوى و هشيار است.
28-هرگز جز در تشهد نمازش "لا" "نه" نگفت و اگر تشهد چنان نمىبود آن "لا" همبه "نعم" "آرى" تبديل مىگشت.
29-احسان او همه انسانها را در بر گرفته و از اين رو ظلمت رخت بر بسته است و ستمو بيمى وجود ندارد.
30-او از خاندانى است كه محبّت ايشان دين، و دشمنى با آنان كفر و نزديكى كردن با آنهادژ و پناهگاه است.
31-هيچ بخشندهاى به قله كرم و نهايت جود و بخششگرى آنان نمىرسد و هيچ قومى هرقدر هم كه بخشش كنند، با ايشان برابرى نتوانند كرد.
32-اينان به گاه بحرانهاى سخت، بارانهاى رحمتند و به گاه نبرد، شيران ژيان معركهاند.
33-سختى معيشت آنان، دستان بخششگرشان را از بخشش نمىكاهد و اين گشاده دستىدر حالت توانگرى و تنگدستى براى آنان يكسان است.
34-بدى و بلا به محبّت ايشان دفع گردد و احسان و نعمت به لطف محبّت ايشان افزونىگيرد.
35-در هر آغازى پس از ذكر نام خدا، نام ايشان مقدّم است و هر كلام به نام آنان پايانيابد.
36-خوى بزرگوارى و كف بخشايشگر آنان، مانع از آن است كه نكوهش و سرزنش درساحت مقدّس ايشان فرود آيد.
37-كدام قبيله و گروهاست كه از نياكان اينمرد بزرگ، نعمتى بر گردن خود نداشته باشد؟
38-هر كه خداى را بشناسد، نياكان او را نيز نيك مىشناسد كه دين از خانه او بهمردمان رسيده است.
39-گمان مىبرد مرا در ميان "راه" مدينه، وجايى كه دلهاى مردم براى بازگشت به آنعشق مىورزند، زندانى كرده است.
40-سرى را بر مىگرداند كه سر سرورى نيست و چشمى دارد لوچ كه عيبهاى آن نمايانشده است.
---------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت