0

ریزش خواص در حکومت علوی

 
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

ریزش خواص در حکومت علوی

با توجّه به فضای سیاسی_اجتماعی حاکم بر ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی تا کنون که ناشی از تشکیل حکومت دینی و رفتار خواص جامعه اعم از موافقان، مخالفان، دست اندرکاران و منتقدان آن و... بوده است؛ نوشته ای چند قسمتی را که بشکل پاورقی در روزنامهء کیهان منتشر می شود انتخاب کرده ام و برای طولانی نشدن پستها، هر قسمت را در یک پست قرار می دهم.

نظرات خوانندگان گرامی این پستها راهگشا خواهد بود، إن شاء الله

چهارشنبه 28 بهمن 1394  1:57 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon nazaninfatemeh pebdani borkhar nezarat_ravabet
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

1-ماهیت خواص

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی‌امیری

سخن آغازین
تاکنون درباره عوامل انحراف جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) بطور عام و عوامل تضعیف حکومت امیرمومنان(ع) بطور خاص بحث‌های فراوانی شده، محققان نظرهای ارزشمندی را مطرح کرده‌اند؛ لکن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‎ای(مدّ ظلّه العالی) معتقدند یکی از ریشه‌های اصلی انحراف‌های پدید آمده در صدر اسلام و مخصوصا حکومت امیرمومنان(ع) انحراف خواص در امت پیامبر(ص) بوده. ایشان می‎فرمایند:
(خواص دوران او - خواص طرفدار حق یعنی کسانی که حق را می‎شناختند- اکثرشان کسانی بودند که دنیا را بر آخرت ترجیح می‎دادند! نتیجه این شد که امیرمومنان(ع) بالاجبار سه جنگ به راه انداخت؛ عمر چهار سال و نه ماه حکومت خود را دائما در این جنگ‎ها گذراند و عاقبت هم به دست یکی از آن آدمهای خبیث به شهادت رسید.)
سخن مقام معظم رهبری (مدّ ظلّه العالی) جرقه تحقیق در زمینه خواص در حکومت امیرمومنان(ع) را در ذهن اینجانب ایجاد نمود؛ از این ‎رو، در کنار اشتغال‌های علمی خویش فیش‌برداری و تألیف این اثر را طی سالیان متمادی تعقیب می‎کردم تا اینکه به این نتیجه رسیدم؛ دیدگاه مقام معظم رهبری مویدات فراوانی دارد؛ یعنی شواهد تاريخي نشان مي‌دهد يکي از عوامل مهم انحراف‌های امت پیامبر(ص) در صدر اسلام و به خصوص فروپاشي حکومت علي(عليه السلام) مشکل لغزش خواص بوده؛ خواص اهل لغزش به علت نفوذ فزاينده ناشي از سوابق درخشان‌شان وقتي از جبهه حقّ جدا شده و به جبهه باطل گراييدند، عده زیادی از توده مردم را بدنبال خود به انحراف کشاندند؛ بطوری که بنیان اعتقادات، اخلاق و ارزش‌هاي متعالی اخروی و دینی جامعه سست شد و پایه‌های باورها، اخلاق و ارزش‌های پست دنیوی و غیرديني تقویت گردید.
در اين کتاب، چهره‌های خوش سابقه و متنفذ حکومت علوي، معرفي و لغزشگاه‌ها و عوامل ریزششان بررسي مي‌شود، تا از اين رهگذر هم خواص اهل لغزش شناسايي شده و علت لغزش‌شان تحليل گردد و هم نقش لغزش آنها در تضعيف حکومت آن حضرت تبيين شود؛ لکن قبل از معرفي چهره‌هاي مذکور، نخست مباحثي چون تعریف، اهمیت، طبايع و فرآيند رويش خواص در صدر اسلام بررسی شده و سهم لغزش خواص در تضعيف حکومت امیرمومنان(ع) بطور اجمال بررسي ‌گردید.
خواص اهل لغزش کسانی هستند که در زمان حکومت علی(ع) به نوعی با سیاست‌های آن حضرت هماهنگ نشدند، برخی با آن حضرت بیعت نکرده، بعضی در جنگ‌ها آن حضرت را یاری نکردند و برخی دیگر بصورت رسمی در مقابلش ایستادگی کردند و به جنگ با آن حضرت برخاستند، و برخی دیگر پرچم مبارزه فرهنگی و اجتماعی را بر ضد آن حضرت برافراشتند.
از آنجا که به نظر می‎رسید معرفی خواص اهل لغزش بر اساس حروف الفبا برای برخی از خوانندگان ملال‌آور باشد، آنها بر اساس گرایش‎ها و رفتارهای فکری- سیاسی‌شان نسبت به امیرمومنان(ع) به چهار دسته؛ صدارت‌طلبان فتنه‌گر، متحجران آشوبگران، اعتزالیون عافیت‌طلب، اعتزالیون قدرت‌طلب تقسیم شده‌اند؛ ولی برخی از آنان در قالب‌های مذکور نمی‎گنجیده‌اند؛ ازاین‎رو،آنان را بر اساس اوصافی که به آنها نسبت داده شده به عالمان، قاضیان، خطیبان، شاعران و دوستان بی وفا تقسیم نموده‌ایم و سرانجام بقیه افراد را تحت عنوان عام سایر خواص متنفذ معرفی کرده‌ایم.
اميد است که این اثر نزد خداوند متعال، حضرت ولي عصر(عج) و مقام معظم رهبري(مدّظلّه‌العالی) مقبول افتد.
ماهیت خواص
افراد اجتماع را با ملاک‌های مختلف می‌توان تقسیم کرد؛ به عنوان نمونه از حيث ثروت و تمکن مالی می‌توان آنان را به دو دسته فقیر و غني، از نظر التزام به دستورهاي ديني به متدين و غيرمتدين ، ‌و براساس توانایی خواندن و نوشتن به باسواد و بی‌سواد و از حیث شغل به معلم و کارگر و صنعتگر و غیره تقسیم نمود؛ لکن در یک بُرش اجتماعی، اعضاي جامعه به دو دسته کلان خواص و عوام تقسیم می‌شوند. ملاک این تقسیم‌بندی توانایی درک و تحلیل مسائل سياسي- اجتماعی و میزان نفوذ افراد در جامعه است.
تعریف خواص
مراد از عوام کسانی هستند که در مسائل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از خود نظر ندارند و تابع تحلیل و تصمیم‌گیری خواص هستند، آنها اکثریت افراد جامعه را تشکیل می‌دهند. و در یک تقسیم بندی کلی می‎توان عوام را به دو دسته تقسیم کرد؛
دسته اول: کسانی هستند که از تحصیلات و اطلاعات سیاسی و اجتماعی بی بهره اند و در امور سياسي- اجتماعی اهل نظر نمی‎باشند.
دسته دوم: کسانی هستند که اگرچه ممکن است دارای تحصیلات عالیه و اطلاعات سیاسی و آگاهی های اجتماعی در خوری هم باشند، اما قدرت تجزیه و تحلیل اطلاعات مذکور را نداشته و تحت تأثیر دیگران مسائل را تجزیه و تحلیل می‎کنند ، لذا تصمیم گیری، هدایت و یا لغزش‌های آنها اثری در هدایت یا لغزش جامعه ندارد.
خواص، بر خلاف عوام کسانی هستند که مسایل و مشکلات فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعه‌شان را درک می‌کنند و توان تجزیه و تحلیل آنها را دارند. آنان غالباً در شناخت جريان‌هاي سياسي - اجتماعي از هوشیاری برخوردارند، به‌طوری که در برخی موارد بی‌آنکه تحصیلات بالايي داشته یا از مراتب علم و دانش رتبه‌ای کسب کرده باشند، مشکلات جامعه خویش را می‌شناسند، وقتی يک موج فکری- فرهنگی یا سیاسی و اقتصادی خاصي در جامعه ايجاد مي‌شود، خواص با کمی درنگ در خاستگاه، شعار و عملکرد آن جریان، به ماهیت آن و اغراض سردمدارانش پی می‌برند.
آنان به علت داشتن اين قابليت‎ها مورد توجه و عنايت توده مردم بوده و مرجع تصميم گيريهاي توده مي‌باشند از اين رو از نفوذ اجتماعی بالایی برخوردارند و آراي مردم را تحت تأثير رهنمود خود قرار مي‌دهند و در هدايت جامعه نقش مهمي ايفا مي‌کنند.
البته الزاماً همه خواص در امور سياسي، اجتماعی، فرهنگي و اقتصادي اهل نظر نیستند، و قابليت‌هاي فوق را بصورت همساني ندارند؛ ولی به دلیل پیوند با مراکز قدرت یا جسارت در اظهار نظر و تهور در برخورد با مخالفان نظر برخی از توده مردم را به خود جلب می‎کنند و عده‎ای از عوام را بدنبال خود می‎کشند.
بنابر این خواص، نخبگانِ اجتماعي می‎باشند که یا به دلایلی چون قوّه تحلیل مسائل(فرهنگی، سیاسی و اجتماعی) ، پیوند با مراکز قدرت یا حضور جسورانه و متهورانه در امور اجتماعی گروهِ مرجع عوام و داراي نفوذ و پايگاه اجتماعي مي‌باشند، آنان را در همه اقشار می‎توان يافت، اعم از علماي ديني، تحصيل کرده‌هاي دانشگاهي، بازاريان، صنعتگران، کارمندان، کشاورزان، و صاحبان مشاغل و حرفه هاي خرد و کلان و حتي افراد بي سواد .
با توجه به این تعریف می‎توان گفت نفوذ اجتماعی و تأثیر گذاری در تصمیم گیری و تصمیم سازی جامعه مهمترین ویژگی خواص از سایر اقشار جامعه محسوب می‎شود؛ البته هر یک از خواص فراخور توانایی‌شان دامنه نفوذشان متفاوت می‎شود، برخی در محدوده یک روستا و بعضی در حیطه یک شهر یا استان نفوذ دارند و بعضی دیگر یک یا چند کشور و حتّي نسل‌هاي آينده را تحت تأثیر آراي خویش قرار می‌دهند.

 

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/65648

چهارشنبه 28 بهمن 1394  1:58 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

2-اهمیت خواص از دیدگاه جامعه‌شناسی

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی‌امیری

برخی از جامعه‌شناسان، از خواص، تحت عنوان «نخبگان، گروه‌های مرجع و یا صاحبان پایگاه‌های اجتماعی» بحث می‎کنند، گرچه نخبگان، گروه‌هاي مرجع يا افراد داراي پايگاه اجتماعي در علم جامعه‌شناسی، با خواص مورد نظرِ ما تفاوت‌هایی دارند، لکن از آن‌رو که در نفوذ اجتماعی و تأثير در شکل‌گيري مواضع و ذهنيت توده‎ها همانند خواص می‎باشند، با بحث خواص مرتبط هستند. ازاین رو بررسی نقش آنان در تحولات اجتماعی می‌تواند به تبيين و اهمیت نقش خواص در تحولات جامعه کمک کند.
بعضی از جامعه‌شناسان به خواص متدین تحت عنوان نخبگان سنتی و مذهبی یا ایدئولوژیکی اشاره می‌کنند؛ مثلاً گیروشه می‌نویسد: «نخبگان سنتی و مذهبی از حاکمیت و یا نفوذی برخوردارند که ناشی از ساخت‌های اجتماعی، ایده‌ها و اعتقاداتی است که ریشه در گذشته‌ای دور دارند و مبتنی بر راه و رسم طولانی‌اند.»
برخي از جامعه‌شناسان برای گروه‌هاي فوق اهمیت بسزایی قائلند و هرگونه تغییر اجتماعی یا حرکت تاریخ اعم از تغییر دینی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را بدون حمایت متنفذان اجتماع محال می‌شمارند.
بروس کوئن در کتاب «مبانی جامعه‌شناسی» درباره متنفذین اجتماع می‌نویسد:
«متنفذان افرادي‌اند که در زمينه رشد، برنامه‌ريزي و توسعه در اجتماع، ‌بيشترين نفوذ را اعمال مي‌کنند. تصميم‌گيري‌هاي مهم بدون راهنمايي و حمايت اين گروه مهم، محال است.»
همچنين گیروشه به نقل از یکی از جامعه‌شناسان به‌ نام موسکا می‌نویسد: «حرکت تاریخ اساساً تحت تأثیر منافع و ایده‌های گروه نخبگان بر سریر قدرت انجام می‌گیرد.»
به نظر می‎رسد اين ديدگاه تا حدّی افراطي است، زيرا بسياري از پيامبران و اولياي الهي و جريانهای اهل حق در طول تاريخ بدون کمک خواص و نخبگان زر و زور و تزوير و حتي با وجود مخالفت آنان در پرتو مجاهده و صبر و استقامت در راه خدا به پيروزي‌هاي بزرگي در عرصه جامعه و تاريخ نائل آمده‌اند. رسول مکرّم اسلام(ص) در حالي در جزيرهًْ العرب پيروز شد که رجال سياسي و نظامي زمانه‌اش مانند ابوسفيان، ابوجهل، ‌ابولهب، اميّهًْ بن خلف و بسیاری از رؤساي قبايل عرب با آن حضرت مبارزه مي‌کردند، ولي با امداد الهي و مجاهدت‌هاي خويش و ياران جوان و مستضعفِ مخلص و فداکارش به پيروزي رسيد. اعتقادات، ارزش‌ها و سنن جاهلي را متحول ساخت و نظام فکري، فرهنگي و سياسي الهي را پايه‌گذاري کرد. ساير پيامبران(ص) نيز هريک در عصر خويش بدون کمک نخبگان سياسي اجتماعي و صاحبان قدرت‌هاي مالي به پيروزي در عرصه فکري و فرهنگي نائل آمده‌اند.
اما از يک منظر معتدل مي‌توان گفت اقليت نخبگان و خواص نقش مهم و تأثير شگرفي در تکوين و تغيير افکار عمومي و هدايت آنها ایفا می‎کنند. به‌طوري که موافقت‎ها و مخالفت‌هاي آنها در روند رشد يا تضعيف حرکت‌های فکری، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بسيار مؤثر و چشمگير است؛ ولي اين نقش در حدّي نيست که بدون اقبال آنان هيچ گونه تحولي ممکن نباشد.
يکي از جامعه‌شناسان درباره نقش‌آفرینی گروه‌های مرجع بر توده مردم مي‌نويسد:
«افرادي که سعي دارند به ارزيابي شيوه‌هاي ايفاي نقش بپردازند، گروه‌هاي مرجع را الگوي کاري خود مي‌گيرند. گروه‌هاي مرجع، يکي از معيارها و الگوهاست که هرکس هنگام ارزيابي نقش خود در يک موقعيت معين، از آن استفاده مي‌کند.»
یعنی گروه‌هاي مرجع مقياس سنجش و ارزيابي افراد جامعه هستند و رأي و نظرشان براساس اين گروه‎ها تنظيم مي‌شود. بنابراين عوام به‌صورت خودآگاه يا ناخودآگاه قطار خود را بر ريلي که خواص جهت آن را معين کرده‌اند به حرکت درمي‌آورند.
« گروههاي مرجع براي فرد از اين لحاظ اهميت دارد که الگوهايي را براي داوري و ارزيابي او از خود تشکيل مي‌دهند. ما براي آنکه رفتار،... ارزشها و اموري از اين قبيل را در مورد خود بيازماييم و ارزيابي کنيم ‌به معيارهايي رجوع مي‌کنيم که گروه‌هاي مرجع در اختيار ما قرار مي‌دهند. »
خواص به علت قدرت تحليل و تشخیص ويژه خود به مرور زمان در جامعه پايگاه اجتماعي پيدا مي‌کنند.
«پايگاه ‌به موقعيت اجتماعي و جايگاهي اطلاق مي‌شود که فرد در گروه يا در مرتبه اجتماعي يک گروه، در مقايسه با گروه‌هاي ديگر، احراز مي‌کند.»  همين امر سبب مي‌شود که سايران تحت تأثير آنان قرار گرفته و زمينه نفوذشان در مراکز تصميم‌سازي و اجرايي و اشغال پست‌هاي سازماني فراهم آيد. از اين رو بروس کوئن مي‌نويسد: «نخبگان شامل گروه کوچک و بسته‌اي است که از توانايي‌ها يا مهارت‌هاي برتري برخوردار است. در بسياري از جوامع، نخبگان حکومتي همه تصميمات مهم را مي‌گيرند. نخبگان به علت دارا بودن ثروت و تسلط بر رسانه‌هاي همگاني مي‌توانند از اين قدرت استفاده کنند.» وي در فراز ديگر مي‌گويد:
« افراد با نفوذ، نوعا مقام‌هاي مهمي را در سازمانهاي اجتماعي اشغال مي‌کنند، مورد احترام افراد اجتماعند، سمت‌هاي حرفه‌اي را در اختيار دارند ... رايج‌ترين روش شناخت متنفذين اجتماع، رهيافت اشتهاري است .»
بنابراين گرچه در مراحل نخست خواص تنها به صور قدرت نرم در افکار عوام تأثيرگذاري مي‌کنند، ولي بعد از جلب آراي آنان و کسب رضايتمندي جامعه قدرتهاي سخت را احراز مي‌نمایند و از دو منشأ قدرت حقيقي ناشی از تشخيص، تحليل و تميز ويژه و قدرت حقوقي ناشي از نفوذ در ساختار مديريتي جامعه استفاده نموده و افکار عمومي را تحت تأثير قرار مي‌دهند.
برخي از جامعه‌شناسان از اين دو قدرت به قدرت بالقوه و قدرت بالفعل تعبير کرده مي‌نويسند:
« قدرت در جامعه‌شناسي به قدرت بالفعل و قدرت بالقوه تقسيم مي‌شود: قدرت بالفعل، قدرتي است که به وسيله زور، نفوذ يا اقتدار بر ديگران اعمال مي‌گردد. قدرت بالقوه، قدرتي است که براي تأثيرگذاري بر رفتار و اعمال ديگران در آينده به کار برده مي‌شود. منابع قدرت شخص، ممکن است ماهيت اقتصادي، سياسي يا اجتماعي داشته باشد.» خواص از کساني هستند که قدرت بالفعل و بالقوه دارند.
بنابراين خواص در حقیقت نقش رهبری و هدایت عوام را به عهده دارند، یعنی عوام به علت ناتوانی در شناخت مسائل و مشکلات جامعه خویش و نيز براساس ديدگاه احترام‌آميز و برتري که نسبت به خواص دارند در موضع‌گیری‌های سياسي اجتماعی از خواص مورد اعتمادشان پیروی می‌کنند و تا حد زیادی تحت تأثیر آراء و اندیشه‌های آنان هستند. در بسیاری از موارد تا خواص به کسی رأی ندهند، عوام نیز بدان فرد رأی نمی‌دهند، تا آنها پای طرح و برنامه‌ای را امضاء نکنند، عوام نیز آن را تأیید نمی‌کنند، تا آنها به اندیشه و تفکری بهاء ندهند، عوام آن را نمی‌پذیرند؛ یعنی در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی غالباً سر نخ‎ها در دست خواص قرار دارد.
حال با توجه به اهمیت نقش خواص در تغییرات اجتماعی به روشنی می‌توان گفت یکی از راه‌های منطقی در ریشه‌یابی تحولات جامعه و تاریخ، تحقیق درباره دگرگونی‌های فکری و عملی خواص آن جامعه است.
تذکر این نکته ضروری است که خواص تنها یکی از عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی می‌باشند و ده‌ها عامل دیگر همچون سنن حاکم بر جامعه و تاریخ، روحیات مردم، فشارهای خارجی و حتی جغرافیایی در کنار آن قرار دارند که نادیده گرفتن سهم آنان در تحلیل حوادث اجتماعی دور از واقع‌نگری می‌باشد.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/65801

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:00 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

3-انواع خواص

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی‌امیری

خواص یک جامعه را با معیارهایی چون میزان و قلمرو نفوذ و یا توانایی تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی به طبقه‌ها و دسته‌های گوناگونی می‌توان تقسیم کرد؛ اما در جوامعی که ملاک و معياري به نام حق در آنها مطرح بوده و ارزش‌های اصیل الهی و انسانی در آنها ریشه دارد، مانند جامعه مسلمانان صدر اسلام و حکومت امير مؤمنان(عليه السلام) و جامعه مسلمان و شيعه ما، کلّ جامعه و از جمله خواص آنها به دو دسته «حامی حق و طرفدار باطل» تقسیم می‌شوند، چنان که امیرمومنان(عليه السلام) در تقسیم‌بندی مردم بر اساس حقّ و باطل می‎فرمایند:
«حقّ وباطل ولکلٍّ أهل، فلئن أَمر الباطل لقدیما فعل، ولئن قلّ الحقّ فلربّما ولعلّ، ولقلّما أدبر شئ فأقبل؛ حق و باطلی داریم و برای هریک طرفدارانی هست، اگر باطل جایي حاکمیت یابد جای تعجب نیست از دیرباز چنین بوده و اگر أهل حق در اقليتند چه بسا بر تعدادشان افزوده شود [مواظب باشید حق را از دست ندهید چه اینکه] کمتر رخ می‎دهد که چیزی از دست برود و بار دیگر برگردد.»
لکن در اين ميان دسته سومي قابل تصوير است و آنان خواص اهل لغزش هستند؛‌ تعريف هريک از اين سه دسته به اختصار عبارت است از:
خواص حامی حق؛ سعادت و خوشبختی جامعه را در پاسداری از ارزش‌ها و تقویت پایه حق و حقیقت می‌بینند ازاین‎رو، در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی راهی را برمی‌گزینند که مطابق معیارهای الهی و ارزش‌های متعالي باشد.
 خواص طرفدار باطل؛ بنابر‌ عللي مانند جهل، کج‌فکری و التقاط و یا خباثت باطنی و هوسراني و عشرت‌طلبی به جنگ حق و حقیقت می‌روند و در موضع‌گیری‌های اجتماعی خویش می‌کوشند تا ریشه ارزش‌هاي دینی، اخلاقی و انسانی را قطع کنند.
خواص اهل لغزش؛ کساني هستند که سوابق درخوري در جبهه حقّ داشتند ولي به مرور زمان مبتلا به اموري چون تنبلي، تسامح، غفلت و تن‌آسايي و رفاه‌طلبي گرديده و در دفاع از ارزش‌ها و استمرار حرکت در مسير حق سست شده‌اند.
تمایز نقش انواع خواص
با توجه اهمیت خواص در تحولات اجتماعی معلوم می‎شود؛ هرگاه در جامعه‌ای خواصِ طرفدار باطل افزون‌تر و متنفذتر از خواص حامی حق باشند ارزش‌هاي الهي در چنين جامعه‌اي در معرض تهديد و زوال قرار خواهد گرفت و بستر مناسبي براي استحکام پایه‌های ظلم و فساد و ابتذال و هر آنچه رنگ باطل دارد فراهم خواهد شد؛ در مقابل اگر حامیان حق بيشتر و متنفذتر از طرفداران باطل باشند، پايه‌هاي ارزش‌هاي حقّ محکم مي‌شود و جامعه به سوي خیر و صلاح هدایت خواهد شد و در نهایت به سعادت و خوشبختی خواهد رسيد.
و اگر در يک جامعه خواص اهل لغزش فزوني يافته و از نفوذ افزونتري برخوردار شده، افسار جامعه را در دست بگيرند، خواسته يا ناخواسته پايه ارزش‌ها در آن جامعه سست مي‌شود، اقتصاد و فرهنگ و سياست و ارتش بدست نااهلان خواهد افتاد و خودي‌ها به حاشيه رانده مي‌شوند و بدعت‌هاي ناروا، شعارها و آرمان‌هاي فريبنده و پوشالي جاي اهداف اصيل و متعالي را خواهد گرفت. زيرا خواص اهل لغزش التزام لازم براي پاسداري از فکر و فرهنگ و رفتار ناب اسلامی را ندارد.
موضوع تحقیق حاضر
شواهد تاريخي نشان مي‌دهد يکي از عوامل مهم فروپاشي حکومت علي(عليه السلام) مشکل لغزش خواص بود،‌ لکن نه خواص اهل حقّ و نه خواص اهل باطل، بلکه خواص اهل لغزش، زيرا کسانی که اهل حق بوده، در حمایت از حق ثابت قدم مانده اند و هیچ انحرافی نداشتند تا موجب انحراف جامعه علوي شوند، شخصیت‌هایی چون مالک اشتر، عمّار ، محمد بن ابی بکر، ابوالهیثم بن تیّهان، ذوالشهادتین و امثال اين چهره‌هاي ممتاز حق طلب نه تنها لطمه‌اي به حکومت آن حضرت نزدند، بلکه مايه استحکام آن بوده‌اند؛ از سوی دیگر خواصی که همواره در جبهه باطل حضور داشته‌اند نیز نمي‌توانستند پايه حکومت آن حضرت را سست کنند، چه اینکه آنان هیچ‌گاه سابقه حمایت از ارزش‌های دینی و اسلامی را نداشته‌اند تا انحرافشان موجب انحراف جامعه علوي شود؛ ازاین‎رو، افرادی چون معاويه، عمرو بن عاص، سعيد بن عاص، وليد بن عقبة،‌ مروان بن حکم نمي‌توانستند به طور مستقيم به ارزش‌ها و باورهاي ديني حکومت علوي لطمه بزنند، از اين رو اینها نیز موضوع تحقیق ما نیستند، چراکه مردم مؤمن آن زمان مي‌دانستند، آنان همواره با دین و ارزش‌های دینی مخالفت می‌کرده‌اند و اگر هم مسلمان شده‌اند از روی ناچاری و اکراه بوده است.
ولي خواص اهل لغزش به علت نفوذ فزاينده ناشي از سوابق درخشان‌شان وقتي از جبهه حقّ جدا شده و به انحراف گراييدند جمع کثيري از مردم را به دنبال خود به انحراف کشاندند و اخلاق و ارزش‌هاي جامعه را سست کردند و اندک اندک باورهاي ديني را تضعيف نمودند؛ ازاین‎رو، موضوع تحقیق حاضر، نه چهره‌های دائمی جبهه حق هستند ونه چهره‌های ثابتِ جبهه باطل، بلکه مقصود «خواص منحرف» هستند که از جبهه حق خارج و به جبهه باطل وارد شده‌اند.
هدف تحقیق حاضر
رسالت این مجموعه، این نبوده که زندگانی خواص منحرف در حکومت علی(ع) را به‌طور مفصل بررسی کند، بلکه بنای ما در این نوشتار آن است که سوابق درخشان خواص عصر حکومت علی(ع)، لغزشها و عوامل لغزش‌های آنها در حکومت علوی به صورت مختصر بررسی کنیم؛ ازاین‎رو، از شرح و بسط فزاینده جزئیات زندگی و عملکرد آنها در دوران قبل از حکومت علی(ع) پرهیز شده است؛ لکن از آنجا که برخی از رجال حکومت امیرمومنان(ع) از سوابق زیادی برخوردار بوده‌اند و نقش حساستری در حوادث و تحولات دوران حکومت علی(ع) داشته‌اند، مطالب بیشتری درباره آنان در منابع مطرح شده است؛ و از سوی دیگر درباره برخی از چهره‌های اهل لغزش آن دوره اخبار اندکی وجود دارد؛ ازاین‎رو، سرگذشت برخی چهره‎ها مفصل ولی سرگذشت برخی دیگر بسیار مختصر است.
شایان ذکر است بعضی از خواص در زمان حکومت علی‌(علیه السلام) ابتدا با آن حضرت همراه بوده حتی برخی در حکومت امام صاحب منصب بوده‌اند ولی بعد دچار لغزش شده‌اند و بعضی دیگر از همان ابتدا لغزیدند و از بیعت و همراهی با حضرت خودداری کردند؛ ولی همگی آنان دارای سوابق درخشان و شهرت و نفوذ بوده‌اند ازاین‎رو، مخالفت و انحراف آنها از علی‌(علیه السلام) نقش مهمی در انحراف سایر مردم آن زمان از مسیر امیرمومنان(ع) داشته است. سوابق درخشان برخی از خواص به دوران رسول خدا(ص) و قبل از حکومت حضرت برمی‌گردد ولی سوابق درخشان برخی دیگر در دوران حکومت امام(ع) بوده؛ یعنی در مقطعی به امام خدمت کردند و در مقطع دیگر نسبت به امام خیانت نمودند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/65895

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:06 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

4-ویژگی‌های خواص از دیدگاه امام علی(ع)

اقشار، طبقات و اصناف مختلف جامعه به سبب شغل، طبقه، صنف خاصشان، خلق و خوي هاي خاص صنفي و گروهي دارند؛ مثلا در ارتشيان روحيه نظم و انضباط و مقررات بیشتر دیده می‌شود و در ميان بازاريان نيز روحيه حسابگري و اقتصادي انديشيدن و در معلمان ادب و فرهنگ بیشتر نمایان است. خواص نيز به علت قوه تشخيص، محل مراجعه بودن، سوابق و خدمت‌هاي شان نسبت به عوام، داراي خصلت‎ها و اخلاق مثبت يا منفي نسبتا مشترکي هستند؛ اما اين بدين معنا نيست که همه آنها از روحيه‌های خاص و یکسانی برخوردار باشند.
برای تحقیق درباب طبایع خواص از علومی چون جامعه‌شناسی, روانشناسی فردی و اجتماعی می‎توان کمک گرفت، ولی تا آنجا که ما تحقیق کرده‌ایم، این علوم به صورت مستقیم و جزیی وارد این بحث نشده‌اند؛ اما خوشبختانه در متون مذهبي، بحث خواص و ويژگي‌هاي آنها مطرح شده است؛ به عنوان نمونه اميرمؤمنان در مورد طبایع خواص، سخنان ارزشمندي را ايراد فرموده‌اند که در اين فراز آن را محور قرار داده و به شرح مختصر آن می‎پردازیم. آن حضرت طی نامه‌ای خطاب به جناب مالك اشتر، برخي از طبايع خواص را بیان فرموده است. علی علیه السلام در این نامه او را (هنگام نصبش به استانداري مصر) به پرهيز از دل بستن به خواص بدين شرح توصيه فرموده است:«[ بدان كه] احدي از رعايا از نظر هزينه زندگي در حالت آسايش و صلح بر حاکم سنگين‌تر و به هنگام بروز مشكلات در همكاري كمتر و در اجراي انصاف ناراحت‌تر و به هنگام درخواست سؤال پر اصرارتر و پس از عطا و بخشش كم سپاس‌تر و به هنگام منع خواسته‎ها دير عذر پذيرتر و در مواقع رويارويي با مشكلات كم استقامت‌تر از خواص نمي باشند.»حضرت در این قسمت از نامه، خصلت‌های هفتگانه‌ای را برای خواص می‌شمارد که به ترتیب و به صورت مختصر به آنها اشاره می‌کنیم:
الف. انتظارات بی‌جا: خواص به خاطر سوابق یا توانمندی‌های خاص شان همواره نسبت به عوام، شأن برتری برای خود قائلند ازاین‎رو، انتظاراتشان نسبت به سایر اقشار مردم از حکومت بیشتر است. هنگام راحتی سهم بیشتری از مال و مقام از حکومت می‎طلبند. مطالبات شان از عوام بیشتر است و مانند باری گران بر شانه حاکم سنگینی می‌کنند و از آنجا که حاکم از نزد خود چیزی ندارد و تنها مُقسِّم عایدات و منافع مردم بین خودشان است، اين بار بر دوش ملّت است.
ب. کم همّتی: گذشته افتخارآمیز و خدمت‌های دیرینه و یا مهم و حساس بودن خدمت‌های خواص موجب می‎شود که آنان همواره خود را طلبکار بدانند نه بدهکار، ازاین‎رو، در هنگام شدائد، خود را موظف به کمک رسانی به جامعه نمی‎بینند؛ بلکه معتقدند توده‎ها موظفند بلاها، نداری‌ها و جنگ‎ها را از مملکت دفع کنند، عوام باید فقر و بیماری و جهاد در میدان‌های نبرد را متحمل شوند نه خواص، بنابراین پشتیبان آرام‌بخش و دلگرم کننده‌ای برای جامعه و حاکم محسوب نمی‎شوند.
ت. انصاف گریزی: از آنجا که آنان حق خاص و ممتازی برای خود قائلند و دولت و ملت را موظف به رعایت آن می‎دانند (در حالی که در واقع چنین حقی برای شان در همه زمینه‎ها نیست) وقتی قوانین و وجدان جمعی بر خلاف خواست آنان حکم می‌کند، کام‌شان تلخ گردیده و از احکام و مقررات عادلانه و قضاوت‌های منصفانه خوششان نمی‌آید. در نتیجه عدالت گریز و انصاف ستیزند، همانطور که اميرمؤمنان در فراز دیگری می‎فرماید:«هر زمامدار خواص و نزديکاني دارد که داراي صفت خودخواهي و مقدم شمردن خود بر ديگران و دست درازي و کم انصافي در مناسبات با ديگران مي باشند.»
ث. اصرار بر درخواست: برتری طلبی و خود برتربینی خواص حقوق پنداری و دور از واقع را در ذهن و دلشان پدید می‎آورد که نیل به آن را جزء حقوق مسلَم خود می‎شمارند، ازاین‎رو، با انگیزه‌ای بیشتر از سایر مردم به دنبال مطالبه آنها می‎روند و به صورت جدی آن را درخواست می‎کنند و به طور طبیعی وقتی در چنین شرایطی با پاسخ منفی مواجه می‎شوند، به جای اینکه در درستی درخواست خود اندیشیده و تجدید نظر کنند، بر اصرار خویش می‎افزایند و بر مطالبات خود پای می‎فشارند.
ج. کم سپاسی: خواص، جامعه را محصول فداکاری‌ها، تلاشها و کمک رسانی‌های کارساز دیروز و امروز خود می‌دانند، البته شاید در واقع هم چنین باشند؛ اما این تفکر اگر منهای آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی دین که منشأ همه توانها و ظفرمندی‎ها و خدمتها و تأثیرگذاری‎ها را تنها از آن حضرت حق می‎داند در دل انسان سبز شود، موجب می‌گردد انسان جامعه‎ای را که در آن مشغول خدمتگزاری است، مدیون و موظف به پاسخ گویی بداند، چنان که خواص منحرف بدین بیماری روحی مبتلا گردیده و همواره خود را طلبکار و دولت و ملت را بدهکار خود می‌دانند. ازاین‎رو، در برابر خدمتگزاری جامعه شکرگزار نیستند؛ بلکه معتقدند این مردم هستند که باید به خاطر عدم ادای دین‌هایی که ما بر گردنشان داریم از ما شرمنده و سپاسگزار باشند. بدیهی است هراندازه طلبکاری بیشتر شود، کم سپاسی بیشتر می‌گردد.
ح. دیر قانع شدن: ذهن خواص زودتر از عوام شبهه‌ناک مي شود؛ زيرا آنها از توده مردم حساس‌ترند و سوء ظنّ و توهّمات در ذهن شان سريع‌تر جاي مي گيرد، علاوه بر اين احساس طلب مضاعف خواص نسبت به سایر مردم موجب می‎گردد آنان گمان کنند به هر قیمتی باید حاجاتشان روا شود، ازاین‎رو، وقتی در اجتماع در برابر عدم اجابت خواسته هایشان عذر آورده مي شود، به سادگی قانع نمی‎شوند و همچنان درخواست‌شان را تکرار و لجوجانه اهداف خود را تعقیب می‎کنند.
خ. کم صبری: آنها به خاطر امتیازهای ویژه‌ای که برای خود قائلند هنگامی که جامعه گرفتار بحران و مشکلات سخت و گردنه‌های صعب‌العبور می‎شود، تن به کارهای سخت و دشوار نداده، خود را از صحنه کارزار کنار کشیده، در حاشیه و بيرون عرصه بحران‎ها حرکت کرده و در دل حوادث غایب و ساکت می‎شوند و یا برای حفظ منافع و امنیت شان به جبهه باطل می‎پیوندند. به دیگر سخن خواص در فصل کاشت سست و کم استقامتند، ولی در فصل برداشت,پرتوقع و پراصرار هستند. هنگام مشکلات عزم راسخ و استواری لازم را نداشته از خود ضعف نشان می‎دهند.
حضرت امیر به خاطر روحیات مذکور در خواص به جناب مالک‌اشتر توصیه می‎کند تا در اداره جامعه توجه خود را معطوف به توده مردم کرده، سعی کند درخواستهای آنان را شنیده و اجابت نماید و بیشتر با عامه مردم دمساز و همنشین و همسفره باشد؛ زیرا ستون و قوام و دوام دین و جامعه، عامه مردم هستند و حیات و ممات دین و دولت به توده مردم متکی است نه به خواص، بيان حضرت چنين است: «تکيه گاه و قوام دين و همبستگي مسلمين و سلاح دفاع در برابر دشمنان، تنها عامّه امّت‌اند. بنابراين بايد گوش تو، به آنها و ميل تو با آنان باشد.»

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66024

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:07 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

5-رویش خواص در صدر اسلام

بر شمردن خصلت‌های منفی خواص و توصیه مالک به دوری گزیدن از آنها و نزدیک شدن به عوام، نشان می‎دهد از منظر امیرمومنان عوام خصلت‌های مذموم خواص را ندارند؛ یعنی در هنگام آسایش کم‌توقع و هنگام ظهور مشکلات، مددکار حاکم بوده نه تنها از عدالت و انصاف نمی‎گریزند؛ بلکه آن را به خیر و صلاح خود و دیگران دیده و مدافع آن هستند؛ به‌‌علاوه برخواسته‌هایشان اصرار نمی‌ورزند و در مقابل حقوق و نعمت‌هایی که به آنها می‌رسد سپاسگزارند و اگر درخواست‌هایشان اجابت نشود، زودتر از خواص، عذر مسئولان را قبول می‎کنند و قانع کردنشان آسانتر از خواص است. در رویارویی با گرفتاری‌ها و مصائب صبورتر از خواص بوده، پایمردی بیشتری از خود نشان می‌دهند. از این ‎رو، حضرت معتقد است حکومت باید هنگام تعارض بین رأی و رضایت خواص و عوام ؛ سعی کند رضایت عوام را جلب کند؛ زیرا خشنودی عوام مایه حمایت آنان از دین و دولت خواهد شد؛ ولی رضایت خواص با خود‌خواهی‌ها، توقع بالا و همت کم آنان در مبارزه با دشمنان، سودی به حال دین و دنیای جامعه نخواهد داشت. از این ‎رو، می‎فرماید: «بايد بهترين امور نزد تو، .... جامع‌ترين آنها براي جلب رضايت عوام باشد؛ زيرا غضب خواص در صورت وجود رضايت عموم مردم قابل چشم‌پوشي است»
شهید مطهری در مقدمه کتاب داستان راستان بعد از بیان فوائد این داستان‌ها برای راهنمایی اخلاقی و اجتماعی و ارزیابی میزان هماهنگی جامعه حاضر با روح و حقیقت اسلام می‎فرماید: «این داستان‌ها، هم برای خواص قابل استفاده است و هم برای عوام، ولی منظور از این نگارش تنها استفاده عوام است؛ زیرا تنها این طبقاتند که میلی به عدالت و انصاف و خضوعی در برابر حق و حقیقت در آنها موجود است و اگر با سخن حقی مواجه شوند، حاضرند خود را با آن تطبیق دهند.»
ایشان در جاي ديگر در مقام تبیین دیدگاه امیرمومنان(ع) در ترجیح عوام بر خواص می‎فرماید: «‌صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقه‌ای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بی‌بهره بماند؛ ولی  معمولا فساد از خواص شروع می‎شود و به عوام سرایت می‎کند و صلاح برعکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز می‎شود و اجبارا خواص را به صلاح می‎آورد؛ یعنی عادتا فساد از بالا به پایین می‎ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می‎کند.
روی همین اصل است که می‎بینیم امیرالمومنین علی(ع) در تعلیمات عالیه خود بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عام و خاص تقسیم کرده، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یأس و نومیدی می‎کند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار می‎دهد.»
شهيد مطهري سپس مصلحانی را که برای اصلاح جامعه ابتدا سراغ سران و چهره‌های شاخص اقشار و طبقات جامعه می‎روند و سعی می‎کنند با قانع کردن آنها افکار عمومی را جلب کرده، رضایت و همراهی توده‎ها را کسب کنند نقد نموده، می‎فرماید: «این فکر غلطی است از یک عده طرفداران اصلاح که هر وقت در فکر یک کار اصلاحی می‎افتند زعماء هر صنف را در نظر می‎گیرند و آن قله‌های مرتفع در نظرشان مجسم می‎شود و می‎خواهند از ارتفاعات منیع شروع کنند. تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قله‌های رفیع آغاز شده و در نظرها مفید می‎نماید، بیش از آن مقدار که حقیقت و اثر اصلاحی داشته باشد، جنبه تظاهر و تبلیغات و جلب نظر عوام دارد.»
فرآيند رویش خواص در صدر اسلام
تا قبل از بعثت رسول خدا‌(ص) ملاک برتری افراد در شبه جزیره عربستان، یعنی مکه و مدینه و سایر شهرهای حجاز، مال و منال و جاه و جلال و زر و زور بود. هر کس ثروت بیشتری داشت و یا از مقام و قدرت بیشتری برخوردار بود و یا حتی فرزندان پسر زیادتری داشت جزء شخصیت‌های برجسته جامعه به حساب می‌آمد و نفوذ افزون‌تری پیدا می‌کرد. از این ‌رو، رؤسای قبایل، تجار و ثروتمندان بزرگ و قدرتمندان جزیرهًْ‌العرب جزء خواص شمرده‌ می‌شدند و در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی بیشترین نقش را ايفا مي‎کردند و اختیار و سرنوشت جامعه در دست آنان بود؛ مثلاً در مکه افرادی چون ابوسفیان، ابوجهل، عُتبة بن ربیعة، ابوالعاص بن ربیع، شیبة بن ربیعة، ولید بن مغیرة مخزومی، نضر بن حارث، عقبة بن أبی معیط، عاص بن وائل سهمی، حکم بن أبی العاص و امیة بن خلف و در مدینه کسانی مثل سعد بن معاذ و سعد بن عباد و عبدالله بن اُبیّ، جزء افراد بانفوذ و شخصیت‌های متنفذ بودند و ریاست شهر و افسار جامعه عملاً در دست آنها بود.
ولی با بعثت رسول خدا(ص) و ظهور اسلام، ملاک‌هاي ارزش جامعه تغییر کرد و کمالات و فضائل حقیقی انسان به عنوان معیار برتری افراد بر یکدیگر مطرح گردید و اموری چون علم و تقوی و پارسایی و عبادت و زهد و جهاد فی سبيل الله و شهادت و صبر و استقامت در راه نصرت دين خدا و رسول(ص)، جزء معیارهای فضیلت افراد نسبت به یکدیگر قرار گرفت، ازاین‎رو، کسانی که دارای زمينه رشد و تعالي بودند، حال از هر قشر و دسته و طبقه و گروهی که بودند، اعم از فقیر و غنی، صاحب‏نام و گمنام، قوی و ضعیف، بستر مناسب و سالمی را برای کسب فضائل و کمالات به روی خویش باز دیدند، و در سایه همت و تلاش و زیرکی‌ها و تیزبینی‌های خویش، برای خود فضائل و افتخارات و کمالاتی را کسب نمودند و در زمان حيات پیامبر(ص) و پس از رحلت آن بزرگوار، در میان جامعه اسلامی نفوذ فراوانی پیدا کردند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66154

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:09 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

6-پایمردی در محاصره اقتصادی

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

ازاین‎رو، بعد از بعثت رسول خدا(ص) ـ و ظهور اسلام ـ چهره‌های سرشناس و خواص جدیدی در مکه و مدینه و سایر شهرها پیدا شدند که خصوصیت و درخشش آنها به علت افتخاراتی بود که در حمایت از اسلام و یاری پیامبر(ص) آفریده بودند و یا به جهت فضیلت‌هایی بود که در سایه فراگیری و عمل به اسلام کسب کرده بودند و یا در سایه ارتباط و نزدیکی‌ای بود که با رسول اکرم(ص) داشتند، این دسته پرورش‌يافتگان و فرزندان اسلام و پیامبر(ص) بودند که بعد از پیروزی اسلام و رحلت پیامبر(ص) جزء خواص جامعه شدند. و موقعیت اجتماعی ویژه‌ای پیدا کردند.
پس از شروع دعوت رسول خدا(ص) آزمایش‌ها و امتحانات سخت و حساس رخ داد، کسانی که از این آزمایش‌ها موفق و پیروز بیرون آمدند، بعد از پیروزی مسلمانان جزء شخصیت‌های ممتاز جامعه شدند، نفوذ کلامشان در میان مردم زیاد شد، شخصیت‌شان الگو و مواضع شان مورد اتباع گرديد. مهم‌ترين عوامل مؤثر در پيدايش خواص به صورت کوتاه در اين قسمت بيان مي‌شود.
الف. سبقت در ايمان
اولین امتحان مسئله سبقت در ایمان بود، پیامبر(ص) مردمی را که ساليان متمادي به بت‌پرستی و تعصب‌های قومی و شهوت‌رانی و دنیازدگی عادت کرده بودند به خداپرستی و ایمان و عمل صالح دعوت کرده بود، مردم را به تقوی و پرهیزکاری می‌خواند و در برابر ایمان آوردنشان نه مال و منالی به آنها می‌داد و نه پست و مقامی، تازه اذیت و آزار قریش و سران کفر مکه هم در انتظار ایمان‌آورندگان بود، روشن است که در چنین شرایطی پذیرش اسلام و دعوت پیامبر(ص) کار بسیار دشواری بود، اولاً وجدان بیدار و درک و شعور بالایی می‌خواست تا انسان حقانیت دعوت آن حضرت را درک می‌کرد. ثانیاً قدرت مبارزه با نفس و شهوت‌ها را می‌طلبید، چون در آن زمان زمینه همه نوع شهوت‌رانی و عیش و نوش فراهم بود، ازاین‎رو، در چنین جوی مبارزه با شهوت‌ کار دشواری بود، از همه اینها مهم‌تر کسی که اسلام می‌آورد تازه گرفتار اذیت و آزار و شکنجه‌های کفّار مکه می‌شد، آنها اگر می‌دیدند کسی به حضرت محمد(ص) ایمان آورده، او را تحت فشار قرار می‌دادند، اگر تحت حمایت قبیله و یا بزرگی بود او را مسخره ‌کرده، مورد ملامت و سرزنش قرار می‌دادند، حتی شخص رسول خدا(ص) هم از گزند اذیت و آزار آنها در امان نبود، آن حضرت را مسخره می‌کردند، ولی اگر مسلمانی تحت حمایت شخص و یا قومی نبود، به سختی او را شکنجه می‌کردند، امیّة بن خلف زیر تابش آفتاب سوزان مکه سنگ بزرگ داغی را روی سینه بلال می‌گذاشت، ابوجهل نیزه‌اش را به شکم سمیّه، مادر عمار فرو برد و او را شهید کرد، پدرش یاسر را هم زیر شکنجه به شهادت رساندند، خود عمار، صهیب بن سنان، خباب بن ارت و ابو فکهیه أزدی و عامر بن فهیره و بلال بن رباح زیر شکنجه‌های شدیدی قرار گرفتند، حقیقتاً در زیر این چنین شکنجه‌هایی ایمان آوردن به اسلام کار بسیار دشواری بود، خباب بن أرت از فرط سختی شکنجه از رسول خدا(ص) می‌خواست برای نجاتش از شکنجه دعا کند، کار به جایی کشید که برخی از دین دست کشیدند، عده زیادی از مسلمانان از فرط آزار قريش با زن و بچه‌هایشان به حبشه هجرت کردند، ولی آنها دست بر نداشتند و سه سال مسلمانان را در شعب ابی‌طالب محاصره اقتصادی کردند، کسانی که در این شرایط سخت و جانکاه ماه‌ها و سال‌های اول بعثت، بر سایر مردم سبقت جستند و به اسلام ایمان آوردند و رنج و گرفتاری قبول اسلام را به جان خریدند، بعدها در میان مردم ممتاز شدند، و موقعیت اجتماعی بالایی یافتند.
ب. عضويت در ميان مهاجران يا انصار
عامل دیگر پیدایش خواص مسئله دعوت انصار و مهاجرت مسلمانان به مدینه بود، پس از درگذشت ابوطالب، بزرگ بنی‌هاشم، فشار مشرکین بر پیامبر(ص) بیشتر شد، پیامبر(ص) دید دیگر امیدی به گسترش اسلام در مکه نیست، لذا ابتدا به طائف سفر کرد، مردم طائف از آن حضرت استقبال نکردند، ولی در همين ايام يعني در سال‌های آخر بعثت، عده‌ای از مردم مدینه اسلام آوردند و قول دادند تا از آن حضرت حمایت کنند و از آن بزرگوار خواستند تا به مدینه مهاجرت نماید، رسول‌خدا(ص) که به دنبال پایگاهی برای نشر اسلام بود، دعوت آنان را پذیرفت و به مکه مهاجرت کرد و از مسلمانان مکه نیز خواست تا به مدینه هجرت کنند، مهاجرین خانه و کاشانه خود را رها کردند و برای نصرت و یاری اسلام به مدینه آمدند، برای خارج شدن از مکه و در مسیر هم دچار زحمت و مرارت شدند، زیرا کفار راه‌ها را کنترل می‌کردند و مسلمانان را تعقیب می‌نمودند تا کسی از مکه به مدینه هجرت نکند، ازاین‎رو، آنها مخفیانه به مدینه می‌آمدند، علی(ع) شب راه می‌رفت و روز پنهان می‌شد تا به مدینه رسید، وقتی هم که به مدینه می‌رسیدند در نهایت فقر و تنگدستی به سر می‌بردند؛ زیرا اموالشان در مکه باقی مانده بود و از بیم کفار نمی‌توانستند آنها را با خود به مدینه بیاورند، ولی با همه این سختی‌ها و دربه‌دری‌ها و نداری‌ها ساختند و دست از اسلام و حمایت از پیامبر(ص) برنداشتند. در اثر این رنج کشیدن‌ها و مجاهدت‌ها و مقاومت‌ها، مهاجرین پس از پیروزی اسلام بر کفر، جزء خواص جامعه اسلامی‏شدند و مورد احترام و ارج سایر اصحاب قرار گرفتند، البته سهم انصار را هم نمی‌توان فراموش کرد، انصار (یعنی اهالی مدینه) در شرایطی که مردم مکه پیامبر(ص) را تحت فشارهای شدید قرار داده و زمینه هر گونه فعالیتی را از آن حضرت سلب کرده بودند، به دعوت رسول خدا(ص) لبیک گفتند، آن بزرگوار را در آغوش گرم خویش کشیدند و در جنگ‌ها تا پای جان از آن حضرت دفاع کردند، مهاجرین را در خانه‌های خویش جای دادند، از اموال خود به آنها بخشیدند، و با کمال ایثار و گذشت و برادری از آنها مهمان‌نوازی کردند، در جنگ بدر بیشترین افراد از انصار بودند، دویست و سی و دو تن از سیصد رزمنده اسلام مجاهدین انصار بودند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66360

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:10 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

7-جهاد با ایمان به امدادهای غیبی

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

نهال نو پای اسلام در مدینه با همت و تلاش و مجاهدت و آبیاری مهاجرین و انصار ریشه‌دار و تنومند گردید و روز بروز رشد یافته‌ و بالنده‌ شد، ازاین‎رو، مهاجرین اولیه (کسانی که تا فتح مکه به مدینه هجرت کردند) و انصاری که در پیمان عقبه و بعد از آن در سال‌های آغازین هجرت به شرف اسلام درآمده و در جنگ‌ها در کنار پیامبر(ص) ایستادگی و استقامت نمودند، پس از استقرار و تحکیم پایه‌های نظام اسلامی، در زمره اصحاب خاص و شخصیت‌های برجسته و ممتاز جامعه اسلامی درآمدند و طیفی از خواص را پدید آوردند.
آنچه که بیش از هر چیز بر موقعیت مهاجرین و انصار افزوده و به آنان نفوذ و پایگاهی جاوید و ماندگار بخشید، اظهار رضایت و خشنودی قرآن کریم از آنان بود. خداوند متعال در قرآن مجید در موارد متعددی از مهاجرین و انصار، تحمل رنج‌ها، مشقت‌ها و فقر کشیدن‌ها و ایثار و گذشت مالی‌شان یاد کرده و آنان را ستوده است.
ت. شرکت در جنگ‌هاي نخست صدر اسلام
 یکی دیگر از عواملی که در شکل‌گیری خواص نقش آفرید، مسئله شرکت در جنگ بدر و اُحد بود، این دو جنگ از نبردهای سرنوشت‌ساز و حماسی تاریخ اسلام بود، هر دو در شرایطی تحقق یافت که کفار در اوج قدرت و مسلمانان در نهایت ضعف قوای ظاهری بسر می‌بردند، در جنگ بدر تعداد سپاه اسلام حدود 300 نفر و تعداد سپاه دشمن تقريبا 950 نفر بود و مسلمانان تنها دو اسب داشتند، در جنگ اُحد سپاه دشمن تقريباً 3000 نفر و سپاه اسلام حدود 700 نفر بودند؛ یعنی در هر دو جنگ تعداد سپاه دشمن بیش از سه برابر سپاه اسلام بود، هر دو در شرایطی اتفاق افتاد که هنوز منافقین در مدینه حضور فعال داشتند و احتمال داشت با همدستی با کفار بر پیامبر(ص) و یارانش غلبه کنند و بساط اسلام برای همیشه برچیده شود، اما مسلمانان با توکل بر خدا و ایمان به امدادهای غیبی مقاومت کردند و رسول خدا(ص) را یاری کردند، ازاین‎رو، در حافظه تاريخي، رزمندگان بدر و احد به خاطر این ایثار و پایمردی و شجاعتشان بر سایر اصحاب ترجیح داده شدند و از امتیازات خاص و ویژه برخوردار گردیدند، مثلاً در دیوان حقوق عمر بدریون از امتیاز مالی ویژه‌ای برخوردار گرديدند براي شركت كنندگان جنگ بدر از مهاجران 5000 درهم و براي انصار بدري 4000 درهم، درنظرگرفته شد.
ث. نزديکي با پيامبر(صلي الله عليه و آله)
یکی دیگر از زمینه‌های به وجود آمدن خواص و شخصیت‌های برجسته و با نفوذ در صدر اسلام، مسئله ارتباط و نزدیکی افراد با رسول خدا(ص) بود؛ یعنی کسانی که به نوعی با آن بزرگوار پیوند داشتند، بعدها این پیوند برایشان به عنوان یک خصوصیت و امتیاز مطرح شد و در میان مردم صاحب نفوذ شدند.
در درجه اول زنان و خویشاوندان پیامبر(ص) دارای جایگاه و پایگاه خاصی شدند، یکی از خصوصیات ممتاز افرادی چون حضرت علی(ع) و فاطمه(س) و امام حسن و حسین(عليهما السلام) و عباس عموی پیامبر(ص)، ابن‏عباس، عبدالله بن جعفر، عایشه، ام‏سلمه، حفصه... و خاندان بنی‌هاشم، همین خویشاوندی و پیوند فامیلی آنها با رسول خدا(ص) بود، حتی یکی از عوامل زمینه‌ساز خلافت ابوبکر و عمر و عثمان این بود که ابوبکر و عمر پدرزن پیامبر(ص) و عثمان داماد رسول خدا(ص) بود، به عثمان بخاطر اینکه ابتدا با ام کلثوم و بعد از مرگش با رقيه دختر دیگر پیامبر(ص) ازدواج کرده بود، (ذوالنورین) لقب داده بودند؛یعنی کسی که صاحب دو
نور است.
افرادی چون عایشه جزء شخصیت‌ها و خواص پُرنفوذ جامعه شدند به طوری که در انتخاب خلیفه دخالت ‌کردند.
ج. مأموریت و کارگزاری از طرف پيامبر(صلي الله عليه و آله)
دسته‌ای هم به علت مأموریت و یا پُست و مقامی که پیامبر(ص) به آنها سپرده بود در میان جامعه مشهور شدند و جاه و جلالی پیدا کردند، افرادی چون اسامة بن زید از این دست افراد بودند؛ زیرا پیامبر(ص) در روزهای آخر عمر شریفش وی را که تازه سنین جوانی را سپري مي کرد، به فرماندهی سپاه اسلام برای جنگ با رومیان نصب کرد و این امر به اسامه که جوان نورس، ولی لایق فرماندهی بود، اعتبار و موقعیت ویژه‌ای بخشید به طوری که پس از رحلت پیامبر(ص) رأی او در تصمیم‌گیری‌های مهم اجتماعی برای مردم مهم گرديد، ازاین‎رو، خلفا سعی می‌کردند رضایت اسامه را جلب نمایند.
علاوه بر اسامه دیگر کارگزاران و مأمورین منصوب پیامبر(ص) نیز دارای وجاهت و اعتبار خاصی بودند و از خواص به حساب می‌آمدند، حتی کسانی که رسول خدا(ص) مدتی در خانه‌شان سکني گزيده بود، در تاریخ اسلام معروف و مشهور شدند و خط‌مشی آنان پس‌از پیامبر(ص) مورد توجه و دقت قرار گرفت، مثلاً يکي از فضائل و اسباب شهرت ابو ایوب انصاری در میان مسلمانان به این بود که رسول خدا(ص) هنگام هجرت به مدینه در خانه ایشان ساکن شده بود،
اکثر کتّاب وحی و نگارندگان نامه‌ها و عهد و پیمان‌های رسول‌خدا(ص) بعد از درگذشت آن بزرگوار از متنفذین جامعه شدند. افرادی چون علی(ع)، عثمان، عمروعاص، معاویه، شرحبیل بن حسنه، عبدالله بن ابی‌سرح (والی مصر در زمان عثمان)، مغیرة، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، حنظلة بن ربیع، ابّی بن کعب، جهیم بن صلت، حصین بن نمیری که جزو نویسندگان رسول خدا(ص) بودند، غالباً بعد از رسول‌خدا(ص) دارای مقام و مرتبتی شدند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66566

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:11 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

8-تقوی، زهد و پرهیزگاری ویژگی یاران برجسته پیامبر (ص)

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

ح. صحابگی پيامبر(صلي الله عليه و آله)
 مسئله پیوند و ارتباط با نبی اکرم(ص) چندی بعد معنای وسیع‌تری پیدا کرد و شامل تمام اصحاب شد، حتی کسانی که بعد از پذيرش اسلام تنها یکبار آن بزرگوار را مشاهده کرده بودند، جزء اصحاب رسول الله(ص) به حساب آمدند، و بر سایر مسلمانان برتری داده شدند، به طوری که برخی قائل شدند: «نفس رؤیت رسول خدا(ص) موجب می‌شود شخص از اصحاب شمرده شود و همه اصحاب عادل هستند».
 بدین ترتیب همه اصحاب به خصوص کساني که ويژگي‌هاي فوق را احراز کرده بودند. جزء خواص جامعه اسلامی به حساب آمده و در مسائل مهم اجتماعی تنها اصحاب مدینه بودند که برای کل جهان اسلام تصمیم می‌گرفتند، تصميم‌گيريهاي مهم مانند انتخاب خلیفه، جنگ و صلح به دست اصحاب بود، بطور خلاصه باید گفت پس از رسول خدا(ص) و گسترش جهان اسلام، روزبروز بر درجه نفوذ و اهمیت اصحاب افزوده شد و موقعیت اجتماعی آنان بهتر و والاتر گردید، به طوری که بعدها رؤیت خود اصحاب پیامبر نیز جزء افتخارات افراد محسوب شد و کسانی که اصحاب رسول خدا(ص) را دیده بودند، تحت عنوان «تابعین» از شخصیت‌های مفتخر و ممتاز جامعه اسلامی به حساب مي‌آمدند، اما تذکر این نکته بجاست که گرچه همه اصحاب در مقیاس مسلمانان کل جهان اسلام آن روز، جزء خواص شمرده شده و از نفوذ افزون‌تری برخوردار بودند، ولی وقتی در میان خودشان باز می‌گردیم می‌بینیم برخی از اصحاب نسبت به سایرین از ویژگی و خصوصیت و درخشش و نفوذ بیشتری برخوردار بودند به طوری که سایر اصحاب را خط می‌دادند و اندیشه و افکار و مواضع اجتماعی و سیاسی و اقتصادی‌شان بر جهت‌گیری سایر اصحاب تأثیر بسزایی داشت، در حقیقت خاص‌الخواص همین تعداد اندک بودند که نه تنها آرائشان در جهت‌گیری اصحاب مؤثر بوده، بلکه در تمام جهان اسلام نفوذ داشت.
این افراد همان خواصي هستند که ما در بحث خویش به دنبال آنان می‌گردیم و می‌خواهیم نقش آنها را در تحولات پس از رحلت رسول خدا(ص) بررسي کنیم.
خ. دارندگان علوم و معارف اسلامي
 با ظهور اسلام علوم و معارف بلندی وارد جامعة عرب شده بود، قرآن دریای بیکرانی از علم و دانش و عرفان را در خود جای داده بود. احادیث و روایات و حکمت‌های گرانبهای رسول اکرم(ص) مائده‌ای بس رنگین برای تغذیه علمی مسلمانان فراهم ساخته بود، ازاین‎رو، برخی در سایه آموختن و تعلیم قرآن، دارای فضل و برتری خاصی شدند، برخی به خاطر تفقه و فقاهتشان در دین و استنباط احکام شرعی به عنوان فقیه و عالم دین مورد احترام و صاحب نفوذ شدند، افرادی چون عبدالله بن مسعود از این دست افراد بودند، برخی در باب معرفتی و عرفان اسلامی رشد کردند که جناب سلمان پس از معصومین(علیهم‌السلام) شخصیت ممتاز این صحنه به شمار می‌آمد.
عده‌ای هم به خاطر سپردن آیات و روایات در سینه‌شان به عنوان حُفّاظ و ضبط کنندگان وحی و احادیث دارای برجستگی شدند، برخی در زمینه قضاوت کار کردند و در احکام حقوقی اسلام تخصص پیدا کرده و به عنوان قاضی در شهرها گمارده شدند، ازاین‎رو، یکی از بسترهای نفوذ افرادی چون سلمان، ابوذر، ابن عباس، زید بن ثابت، همین مسئله علم و دانش و معرفت‌شان بوده است، البته نباید فراموش شود که بسیاری از این افراد علاوه بر مزیّن بودن به علوم دینی، مرد عمل هم بودند و اساساً عمل و تقوایشان خود یک عامل بسیار مهمی در جلب احترام و تجلیل اجتماع از آنان می‌شد، مثلاً عظمت و درخشش اجتماعی اشخاصی چون سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و عبدالله بن مسعود علاوه بر سایر کمالاتشان مسئله تقوی و پرهیزگاری و زهد و پارسایی‌شان بود.
د. تجليل قرآن
 از همه اینها مهم‌تر قرآن مجید از پاره‌ای از افراد و گروه‌ها یاد کرده بود و در پاره‌ای از موارد از ایثار و گذشت‌شان تجلیل نموده بود، این مسئله موجب شد که این افراد و گروه‌ها در میان مردم شهرت خاصی پیدا کنند و مورد احترام جامعه قرار گرفته و سخنشان خریدار پیدا کند، مثلاً در سوره توبه از مهاجرین و انصار اولیه و تابعین تحلیل شده و به آنها وعده بهشت داده شد.
یا در سوره حشر مهاجران را به خاطر پاکبازی در گذشتن از مال و منال و ترک شهرهایشان در راه خدا و رسولش، مورد ستایش قرار داد و آنان را صادق خواند و از انصار به خاطر محبتشان نسبت به مهاجرین و بخشیدن اموالشان به مهاجرین مدح فرمود.
 ازاین‎رو، آیات قرآن کریم خود یک عامل بسیار مهمی برای شکل‌گیری خواص و پدید آمدن شخصیت‌های بانفوذ در میان امّت اسلامی گردید، مثلاً محمد بن ابی‌بکر پیش از جنگ صفین در نامه‌ای به معاویه برای اثبات حقانیت علی(ع) چنین نگاشت: شاهد حقانیت علی علاوه بر فضل و دانش مبین و سابقه دیرینه‌اش یارانی از مهاجر و انصارند که برتریشان در قرآن یاد شده و خداوند ثنایشان کرده است.
البته برخی از این آیات سوءاستفاده کردند و همه اصحاب حتی معاویة بن ابی‌سفیان را هم به عنوان خواص متدین و عادل معرفی کردند.
عامل دیگری که زمینه شکل‌گیری خواص را فراهم کرد، مسئله تبلیغات دروغین و شخصیت‌ تراشی کاذب بود، یعنی برخی از افراد فرصت طلب و سودجو برای کسب قدرت و جاه و مقام و مال و منال، تلاش کردند بعضی از اصحاب کم ارزش و بی‌اهمیت و گمنام را با تبلیغات مسموم بزرگ جلوه دهند، آنها می‌خواستند به این وسیله برتری و فضیلت یاران بزرگ و گرانقدر رسول‌خدا(ص) چون امام علی(ع)،‌ حسن و حسين(عليهما السلام) و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار را تحت الشعاع قرار دهند، ازاین‎رو، احادیثی از زبان رسول خدا(ص) در مدح و فضیلت برخی از اصحاب کم‌مایه و سست عنصر جعل می‌کردند و در میان مسلمانان منتشر می‌کردند. مثلاً یکی از شخصیت‌هایی که خیلی تلاش کردند تا او را بزرگ کنند، ابو عبیده جرّاح بود. وی در ماجرای سقیفه در انحراف خلافت از علی(ع) نقش بسیار مهمی ايفا کرد، ازاین‎رو، برای بزرگ جلوه دادن شخصیت او تبلیغات دروغین آغاز شد و از زبان رسول اکرم(ص) در مورد او حدیث جعل شد، به عنوان نمونه گفتند: رسول خدا(ص) فرمود: «اِنّ أباعبیده امین هذه الأمة؛ ابوعبیده امین این امت است.»

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66790

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:13 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

9-سهم خواص در تضعیف حکومت علوی

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

با توجه به مطالب گذشته می‌توان گفت زمینه‌های پیدایش خواص و شخصیت‌های برجسته اسلامی در صدر اسلام امور زیر بوده‌اند؛ سبقت در اسلام، هجرت از مکه به مدينه قبل از فتح مکه، تحمل شکنجه و زندان در سال‌های آغازین بعثت، شرکت در جنگ‌های نخست صدر اسلام، عضویت در میان انصار، برخورداری از فضائل علمی و عملی، نزدیکی و ارتباط با پیامبر(ص)، عضویت در میان کارگزاران رسول خدا(ص)، تأیید و تمجید و یا اشارات قرآن مجید نسبت به برخی از گروه‌ها و افراد، تبلیغات دروغین و شخصیت‌تراشی.
البته موارد فوق تنها زمینه‌های پیدایش و رشد خواص در عصر پیامبر(ص) به شمار می‌آیند و الا زمینه‌های نمو خواص جامعه اسلامی تا سال 40 هجري منحصر به همین‌ها نمی‌گردد، چرا که پس از رحلت رسول خدا(ص) اکثر والیان و فرماندهان نظامی فتوحات و فقها، زهّاد، علما و قضات شهرها در زمان سه خلیفه اول و امام علی(ع) بطور طبيعي به علت موقعيتهاي علمي،‌ ديني،‌ اخلاقي، و سياسي شان در زمره شخصیت‌های بانفوذ جامعه قرار گرفتند.
 ازاین‎رو، کارگزاران ابوبکر افرادی همچون عتّاب بن أسید (والی مکه)، عثمان بن أبی‌العاص (والی طائف)، حذیفة بن محصن (فرماندار عمان)، علاء بن حضرمی (والی بحرین)، خالد بن ولید (فرمانده سپاه شام)، مثنّی بن حارثه شیبانی (والی کوفه)، سُوَید بن قُطبة (والی بصره) از خواص جامعه شمرده می‌شدند.
و یا عمّال عمر افرادی مثل سعد بن ابی‌وقّاص (والی کوفه)، ابوموسی اشعری (والی بصره)، عُمیر بن سعد أنصاری (والی حمص)، زیاد بن لبید (والی بخشی از یمن)، أبوهریره (والی عمان)، نافع بن حارث (والی مکه)، یعلی بن منیة تمیمی (والی صنعاء)، حارث بن أبی‌‏العاص ثقفی (والی بحرین)، عبدالله بن أبی‌ربیعه (فرمانده سپاه عمر) و کارگزاران دوران خلافت عثمان مانند يعلي بن منيه (والي يمن)‌،‌ عبدالله بن عمرو حضرمي (والي مکه)، جرير بن عبد الله بجلي (والي همدان)،‌ قاسم بن ربيعه (والي طائف)،‌ ابوموسي اشعري(والي کوفه)، عبدالله بن عامر بن کريز (والي بصره)، عبدالله بن سعد بن ابي سرح(والي مصر)،‌ معاوية بن ابوسفيان (والي شام)  جزء خواص به شمار مي‌آمدند.
فقهاي دوران خلافت خليفه اول و دوم و سوم، افرادي چون عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، أبي بن کعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت،‌ ابوموسي اشعري، أبودرداء، أبوسعيد خدري، عبدالله بن عمر، سلمان بن ربيعه باهلي، جزء خواص فرهنگي و ديني بودند.

فصل سوم: سهم خواص در تضعيف حکومت علي(ع)
قدرت مقابله هر نظام در مقابل هجوم خطرها، معيار سنجش اقتدار آن نظام است و اقتدار هر نظام بستگی به پشتیبانی و همکاری مردم با آن نظام دارد. لذا يکي از نشانه هاي افول اقتدارِ يک حکومت اين است که توان پاسخ گويي به هجوم دشمن را از دست بدهد. به ديگر سخن هرگاه یک نظام سياسي قدرت دفاع از خود را از کف بدهد به زوال گراييده محکوم به ضعف خواهد شد. حکومت علي(عليه السلام) نيز به خاطر عهد شکنی و یا بی‌بصیرتی بعضی از خواص، از اين قاعده کلي مستثنا نبود، از اين رو بعد از جنگ صفين هنگامي که شبیخونهاي نظامیان معاويه به قلمرو حکومت علوي آغاز شد و سپاه حضرت به علت عدم همکاری مردم نتوانست به موقع به حملات آنها پاسخ بدهد، نشانه‌هاي ضعف در قدرت حکومت حضرت نمايان گرديد و روز به روز بيشتر خود را نشان داد، به طوري که هنگام سقوط مصر توسط سپاه معاويه، حضرت براي دفاع از مصر، از مردم کوفه ياري خواست، ولي کوفيان به دعوت اميرمؤمنان (عليه السلام) پاسخ مناسبي ندادند، ابتدا از حضور در لشکرگاه خودداري ورزيدند و بعد از اصرار زياد تعداد اندکي براي دفاع از محمد بن ابي‏بکر در مصر مهيا شدند؛ ولي زماني اين لشکر اندک آماده شد که کار از کار گذشته بود و خبر سقوط مصر و کشته شدن محمد بن أبي‏بکر به دست سپاه معاويه به کوفه رسيد.
نکته در خور توجه اين است که شبيخونهاي تجاوزگران شام به قلمرو حکومت على(عليه السلام) درست مقارن بروز تفرقه و سستي در ميان سپاهيان آن حضرت و نافرمانى‏شان از آن بزرگوار بوده است. بنابراين مي‏توان گفت پديده شوم عصيانگرى و سستى و كاهلى ياران على(عليه السلام) در فرمانبرى از آن حضرت، یکی از عوامل فرسودگي و از دست رفتن اقتدار حكومت ايشان بوده است، از اين رو شايسته است. عواملى كه موجب نافرماني و جدايى مردم از على(عليه السلام) بوده‌اند مورد بررسي قرار گيرد.
به بیان دیگر با دقت در مراحل مختلف حكومت حضرت امير (ع) به روشنى به دست مى آيد، هرگاه مردم از على(عليه السلام) حرف شنوى داشتند و مطيع فرمان آن حضرت بودند، اقتدار حاكميتش محفوظ مي‏ماند و عقب‏نشينى و شكست زماني نمایان گرديد كه بخشی از مردم دست از تبعيت از امام برداشته و از اطاعت ايشان سر باز زدند. بنابراین شناسایی علت اصلی بی‏وفایی مردم نسبت به آن حضرت، موجب کشف علت حقیقی تضعیف حکومت آن بزرگوار می‌گردد.
به راستى چه حادثه‏اى رخ داد كه در پى آن، جمعيت انبوهى كه سال سی و پنج هجرى پس از کشته شدن عثمان، گرداگرد حضرت را گرفته و با اصرار، آن حضرت را به پذيرش خلافت وادار نمودند به طورى كه حضرت فرمودند:
 «ازدحام مردم كه همچون دسته‌های فشرده كَفتار به سويم مى‏آمدند، مرا به قبول خلافت واداشت، آنان از هر طرف مرا احاطه كردند به طورى كه نزديك بود حسن و حسين زير دست و پا لِه شوند، پهلوهايم در هم فشرد، مردم همچون گوسفندانى (گرگ‌زده كه دور چوپان جمع مى‏شوند) گرد من جمع شدند.»

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66994

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:14 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

10-دنیازدگی نخبگان و خواص

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

پس از مدت کوتاهي، اندك اندك دور حضرت را خلوت كردند! تا جايي كه گروهى از آنان (خوارج) در نهروان به روى آن بزرگوار شمشير كشيده و شيعيان آن حضرت را واجب ‏القتل خواندند.
 كار به جايى رسيد كه حضرت سخت کوفيان را ملامت كردند و آرزوى مرگ و مفارقت از ميان آنان نموده، فرمود:
«آگاه باشيد من شب و روز، پنهان و آشکارا شما را به مبارزه اين جمعيت (معاويه و پيروانش) دعوت مي‌کردم و گفتم پيش از آنکه با شما بجنگند با آنان نبرد کنيد. به خدا سوگند هر ملتي در درون خانه‌اش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل خواهد شد؛ ولي شما سستي به خرج داديد و دست از ياري برداشتيد تا آنجا که دشمن پي در پي به شما حمله کرد و سرزمين شما را مالک شد !... امام شما از خدا اطاعت مىكند، ولى شما از او سرپيچي مى‌كنيد؛ در حالى كه رهبر شاميان از خدا سرپيچي مى‌كند و آن‎ها از او اطاعت مى كنند!... قسم به خدا دوست داشتم هرگز شما را نمىشناختم و شما نيز مرا نمىشناختيد؛ چرا كه اين آشنايى به ندامت و پشيمانى انجاميد!... آگاه باشيد! قسم به خدا دوست دارم پروردگارم مرا از ميان شما به جوار رضوان خويش ببرد.»
ارزیابی عوامل تضعیف حکومت علوی
بى‏شك، عوامل متعددى در نافرماني و جدايى مردم از على(ع) نقش داشته، چرا كه پديده‌ها و حوادث اجتماعى را نمى‏توان تنها معلول يك علت دانست؛ بلكه آنها غالباً معلول عوامل متعدد و در هم تنیده‌اى مى‌باشند. از اين رو، عوامل متعددى چون شيوع دنياگرايى و رفاه‏طلبى، القاى شبهه‏هاي ديني، شايعه‌هاي معاويه برضدّ امام على(ع)، انتساب نارواي قتل عثمان به آن حضرت، عدم تحمل عدالت آن حضرت توسط گروهی ‌و پاره‌اى امور ديگر را مى‏توان جزء عوامل تفرقه صفوف به هم پيوسته ياران آن حضرت و سستي و كوتاهى آنان در حمايت از آن بزرگوار و سرانجام جدايي از ايشان برشمرد؛ اما بررسي همه اين عوامل در مجال محدود اين نوشتار نمي‌گنجد و ضرورتي هم ندارد، از طرف ديگر معمولاً همه عوامل تأثیرگذار در پیدایش یک رخداد اجتماعی تأثیر همسانی در پیدایش آن ندارند، زیرا گاه برخی از عوامل مولود عامل دیگر مي‌باشند یا در پيدايش يک حادثه برخی عوامل نسبت به عوامل ديگر سهم افزون‏تری دارند. به ديگر سخن دسته‏اي داراي سهم حداقلي و دسته‌ای ديگر سهم حداکثري دارند. از اين رو ابتدا بعضي از عواملي را که در نگاه نخست در فروپاشي اقتدار حکومت علوي نقش ويژه‌اي داشته‌اند مطرح مي‌کنيم، آن‏گاه عامل يا عواملي را که سهم حداکثري دارند شناسايي مي‌نماييم.
الف. جنگ‏ها
جنگ‏های داخلی که در دوران حکومت اميرمؤمنان(ع) بر آن حضرت تحمیل شد، نقش بسزايي را در جدایی مردم از ايشان ایفا کرده‏اند؛ زیرا سه جنگِ محنت‌زاى جمل، صفين و نهروان كه در فاصله‌هاي زمانى بسيار كوتاه، در سال‌هاى 36، 37  و 39 هجرى به وقوع پيوست، از توانِ حكومت علی (ع) کاست، به طورى كه اگر اين جنگ‌هاى فرساينده و پُردردسر و تفرقه‌انگيز نبود، وضع حكومت حضرت سامان مي‌يافت. اين جنگ‌هاي سه‌گانه، عراقيان را خسته و فرسوده کرد و اين خستگي باعث کوتاه آمدن آنها در همراهي با امام شد. در آن زمان بزرگ‌ترين خطر براي حکومت امام، قدرت معاويه بود، و درهم کوبيدن قدرت او مستلزم حفظ و تداوم روحيه رزمندگي و فداکاري بود که عراقيان به تدريج آن را از دست دادند.
 گرچه در همه جنگ‏ها غلبه با سپاه اميرمؤمنان(ع) بوده، چنان که جنگ جمل با پيروزى سپاه على(ع) و جنگ صفين نيز پس از يكصد و ده روز مبارزه در حالي که سپاه معاويه در موضع ضعف قرار گرفته بود، با پیشنهاد معاويه به آتش‌بس منتهي گرديد و جنگ نهروان نيز با پيروزى قاطع سپاه على(ع) و با بيشترين تلفات از خوارج و كمترين شهيد از سپاه آن حضرت به پايان رسيد؛ ولي جنگ‏هاي مذکور خستگي و کوفتگي خاصي را براي سپاه حضرت به جای نهاد. شاهدش اين است که بخش عظيمي از سپاه امام (ع) از پيشنهاد آتش‌بس معاويه استقبال کرد و بعد از صدور رأي حکمين، وقتي علي(ع) درصدد فراهم کردن نيرو براي جنگ مجدد با معاويه برآمد، تعداد بسيار اندکي با آن حضرت همراهي کردند.
البته اگر نيروهاي اميرمؤمنان(ع) مانند مسلمانان عصر نبوي استقامت مي‏ورزيدند؛ يعني از ايمان و بصيرت لازم برخوردار بودند و از آن جنگ‏ها خسته نشده و آن حضرت را تنها نمي‏گذاشتند، قطعا حکومت آن حضرت تضعیف نمی‌شد، چنان که در دوران هجرت پيامبر(ص)‌ جنگ‏هاي سنگين و متعددي بین آن حضرت با کفّار قريش و امپراطوری روم به وقوع پيوست، ولي نه تنها اصحابش خسته نشدند و حکومتش تضعيف نشد؛ بلکه عزّت و اقتدارش افزايش يافت، در حالي که حکومت پيامبر(ص) از حيث عدّه و عُدّه به مراتب ضعيف‏تر از حکومت اميرمؤمنان(ع) بود.
بنابراين جنگ‌هاي داخلي دوران حاکميت حضرت در تضعيف روحيه نيروهاي آن بزرگوار نقش بسزايي ايفا کرد، ولي به نوبه خود تا حدّي مولود ضعف ايمان و اراده نيروها و زياده‏خواهي و دنيازدگي نخبگان و خواص آن زمان بود.
ب. تقسيم مساوي بيت‏ المال
برخی بر این باورند علت تضعیف شدن بُنیه حکومت امیرمومنان(ع) تقسیم بیت‏المال به طور مساوی بین اصحاب و یارانش بوده است؛ زیرا از دوران خلیفه دوم و سوم درآمدِ بیت‏المال براساس سوابق و موقعیت‏های قومی مردم تقسیم مي‌شد؛ اما وقتی حضرت به خلافت رسید، عایدات بیت‏المال را به صورت مساوی تقسیم نمود و این امر موجب ناراحتی برخی از خواص گردید. ازاین‎رو، برخی از مورخان، مانند مدائنی گفته است: «مهم‌ترین علت عقب‌نشینی عرب از حمایت امیرمومنان (ع) مال بوده است؛ زیرا علی اشراف را بر غیراشراف، عرب را بر عجم ترجیح نمی‎داد و با رؤساي قبایل مانند پادشاهان برخورد نمی‎کرد، ولی معاویه بر خلافش عمل می‎کرد ازاین‎رو، مردم به معاویه پیوستند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/68054

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:15 PM
تشکرات از این پست
pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

11-نقش منافقان در فتنه افروزی

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

البته اگر مقصود مدائني از «عرب»، همان خواص جامعه بوده، کلام مقبولی است، ولي اگر مراد او از «عرب» مردم معمولی و یاران آن حضرت بوده باشد، این سخن نیز در خور تأمل است؛ زیرا دیوانی که عمر برای تقسیم بیت‏المال ترتیب داده بود، موجب اختلاف طبقاتی شد. براساس گزارش‌های باقی‌مانده از دیوان مذکور، تفاضل درآمد افراد از بیت‏المال به چندین هزار درهم رسیده بود به گونه‎ای که مردم عادی مدینه بیست و پنج درهم، ولی برخی از خواص مدینه بین چهار، پنج تا دوازده هزار درهم عطا دریافت می‎کردند که این کار مصداق بارزِ بی‌عدالتی در توزیع درآمد بیت‏المال محسوب می‏شد و به صورت طبیعی توده مردم (کسانی را که از امتیازات ويژه محروم بودند) را ناراضی می‏کرد. ازاین‎رو، سیره حضرت عادلانه بوده و از آنجا که عدالت مایه قوام حکومت و ملایم طبع توده مردم است، نمی‏تواند سبب جدایی مردم از حکومت شود. ازاین‎رو، باید سخن امثال مدائنی را بر جدایی خواص (کسانی که طبع زیاده‏خواهی دارند) حمل کرد، نه توده مردم.
از سوی دیگر اگر عدالت اقتصادی و تقسیم مساوی بیت‏المال را موجب جدایی مردم از علی(ع) بدانیم، بايد پرسيد چرا زمان رسول خدا(ص) و خلیفه اول و اوایل حکومت خلیفه دوم که بیت‏المال به صورت مساوی تقسیم می‏شد، مردم از دور آنان پراکنده نشدند و پایه حکومت‌شان سست نگردید. به علاوه مدائنی خود می‌گوید: عده‏ای از یاران علی(ع) نزدش آمده و از او خواستند به اشراف عرب و قریش نسبت به موالی و عجم سهم افزون‏تری از بیت‏المال بدهد. این سخن نشان می‏دهد که مقصود از «عرب» همان خواص منحرف بوده‏اند، نه عوام آنها.
ت. فتنه‏ ها
شايد کساني گمان کنند علت زوال اقتدار نظام علوی فتنه‌هايی چون قتل عثمان و جنگ با اهل قبله، قرآن بر سر نِی کردن سپاه شام، امضاي سند تحکیم بوده است؛ زیرا این فتنه‏ها موجب سردرگمی مردم و گمراهی و حیرتشان گردید، به گونه‏ای که تشخیص حق و باطل در آن دشوار گردید و عده زیادی را به انحراف و جدایی از امام علی(ع) کشاند؛ به عنوان نمونه فتنه قتل عثمان، دستاويز جنگ جمل و صفين قرار گرفت به گونه اي که بصريان و شاميان به بهانه خونخواهي عثمان، به جنگ با اميرمؤمنان(ع) آمدند. اساساً اگر عثمان به مرگ طبیعی می‏مرد و علی(ع) به خلافت می‏رسید، حوادث به گونه دیگری رقم می‏خورد؛ ولی بنی‏امیّه عثمان را عمداً به کشتن دادند تا از آن بهره‏برداری کنند، کسی که بیشترین سود را از فتنه قتل عثمان برد، معاویه و کسی که بیش از همه از این فتنه زیان دید، علی (ع) بود.
اين سخن تا حدّی قابل قبول است، یعنی فتنه‌هایی که در دوران حکومت امیرمؤمنان(ع)‌ به وقوع پیوست کاملاً متفاوت با فتنه‌هایی است که قبل از خلافت آن حضرت نمایان می‎گردید؛ اما پرسش این است که ما می‎دانیم قبل از این تاریخ همواره فتنه‏گرانی در جامعه اسلامی بودند و در زمان
رسول خدا(ص) هر از چندی فتنه‏هایی را برپا می‌کردند، چرا وقتی شبيه همين نوع فتنه‏ها در زمان رسول خدا (ص) رخ می‎داد به يک مشکل گسترده و ريشه‌دار اجتماعي تبديل نمی‏شد و دستاويزي براي فروپاشي و تضعيف نظام اسلامی قرار نمی‏گرفت؛ ولی در دروان حکومت امیرمؤمنان(ع) شبهه‌ها روز به روز در دل جامعه رسوخ می‏کرد و دامنه فتنه‏ها گسترش می‏یافت. برای تبیین این پرسش و شفاف‏تر شدن سؤال به برخی از فتنه‌های دوران رسول خدا(ص) اشاره می‏کنیم:
در سال ششم هجری هنگام بازگشت مسلمانان از غزوه بنی‏مصطلق بین یکی از انصار و یکی از مهاجران بر سرِ گرفتن آب از چاهي درگیری به وجود آمد و هریک قبیله خود را به کمک طلبید، عبدالله بن أُبي (سرکرده منافقان مدينه) سعي کرد اين نزاع را که يک دعواي شخصي بود به نزاع قبيلگي بين مهاجران و انصار تبديل کند؛ ولي رسول خدا(ص) بعداز شنيدن فرياد آن دو فرمودند: «دعوها فإنّها منتنة»؛ (رهايشان کنيد، اين سخن بدبويي است). سپس فوراً دستور حرکت را صادر فرمودند و با حرکت لشکر، جوّ آرام شد.
در سال نهم هجری فتنه ساختن مسجد ضِرار در قُبا توسط منافقان با آتش زدن مسجدشان به دستور رسول خدا(ص) در نطفه خفه شد.
ساير فتنه‌هاي عصر نبوي مانند داستان إفک و اعتراض برخي اصحاب به اعطاي سهم ويژه قريش از غنایم جنگ حنين و مانند آن نيز با ميانجي‏گري رسول خدا(ص) بعد از مدت کوتاهی حل و فصل مي‏شد.
چرا در زمان حکومت اميرمؤمنان(ع) جامعه فتنه‏خيز شده بود؟ چرا آتش فتنه به صورت پی‌درپی برافروخته می‏شد و روز به روز دامنه‌اش گسترش می‏يافت؟ چرا توصيه‏هاي آن حضرت فتنه‏ها را خاموش نمي‏کرد؟
 بی‏تردید نقص از امام(ع) نبوده است؛ چرا که آن حضرت رهبري معصوم از گناه و خطا و اشتباه بود. بنابراین علت فتنه‌خیز شدن جامعه علوی که بروز و گسترش شک و شبهه، تردید و انحراف، دستمایه بروز آن بوده را باید در درون جامعه آن زمان جستجو کرد. تا اینجا معلوم گردید سه عامل جنگ‌های داخلی، تقسیم مساوی بیت‏المال و فتنه‌ها، ضربه‌های درخوري به حکومت حضرت امیر(ع) وارد آورده‌اند، اما در اين ميان سختي‏ها و طولاني شدن جنگ‎ها موجب ايجاد يأس و نوميدي در جامعه و سستي سپاه اميرمؤمنان(ع) در ياري آن حضرت گرديد. از اين رو سهم حداکثري در تضعيف حکومت حضرت داشت؛ ولی برپا‌کنندگان جنگ‎ها غالباً نخبگان منحرف و دنيازده و جاه‌طلب و جاهل بوده‌اند. تقسيم مساوي بيت‏المال نیز گرچه موجب کاهش يافتن منافع برخي از خواص و صاحبان مُکنت شد؛ ولي موجب رضايتمندي توده متوسط و مستضعف گرديد. از اين رو سهم چنداني در زوال مقبوليت حکومت علوي نداشت؛ اما فتنه‌هاي پي در پي ناشي از قتل عثمان نيز خود مولود انحراف خواص بود.
از سوي ديگر شبیه این مشکلات نیز در حکومت رسول خدا(ص) وجود داشت. به علاوه شخصیت امیرمؤمنان(ع) مانند رسول اکرم(ص) شخصیتی کامل و معصوم بود؛ به گونه‌ای که همه شرایط لازم و کافی برای مدیریت و حاکمیت جامعه اسلامی را داشت. بنابراین جاي اين پرسش همچنان باقي است که به چه دليل هر از چندي غائله و شورشي عليه آن حضرت بروز مي‏کرد و روز به روز دامنه‌اش برافروخته‏تر مي‏شد.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/68265

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:16 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon pebdani
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

12-لغزش خواص

حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی

ث. لغزش خواص
 وقتی علت جدایی مردم عراق و حجاز از جبهه علوی را بررسی می‏کنیم، می‏بینیم همواره توطئه برضد آن حضرت با تحریک برخی از شخصیت‏های برجسته و چهره‏های متنفذ بوده است. به عنوان نمونه مردم بصره در جنگ جمل با تحریک عایشه، طلحه و زبیر در مقابل حضرت ایستاده‌اند، خیل کثیری از شمشیرزنانِ کوفه نیز با تحریک ابوموسی اشعری از یاری حضرت در جنگ جمل خوداری ورزیدند. هزاران نفر از سپاه امیرمومنان(ع) در میدان جنگ صفین با خیانت أَشعث بن قیس، زيد بن حصين و مسعر بن فدکي، آن حضرت را وادار به پذیرش حکمیت کرده بدین وسیله فرصت مناسبی برای تجدید قوای سپاه شام و استمرار حکومت معاویه فراهم نمودند؛ زیرا وقتی برخی از شخصیت‌های معروف سپاه امیرمومنان(ع) آتش‌بس را پذیرفتند، بیست هزار نفر از سپاه حضرت از ادامه جنگ دست برداشته و از آن حضرت خواستند حمله مالک اشتر به سپاه معاويه را متوقف کند و آتش‏بس را بپذیرد.
همچنين وقتي افرادي چون خِرّيت بن راشد، عبدالله بن کوّاء يَشکُري، حَرقُوص بن زُهير (ذُوالخُویصرة)، عروة بن أُدَيِّة و عبدالله بن وهب راسبي، به حکميتي که بر امام (عليه‌السلام) تحميل گرديده بود اعتراض کرده و حضرت را کافر خواندند، خيل کثيري از افراد نادان تحت عنوان خوارج از حضرت جدا شده و جنگ نهروان را بر ضد آن حضرت به راه انداختند.
این امور قرائنی است که به وضوح نشان می‎دهد یکی از عوامل اساسی تضعیف‌کننده حکومت علی (عليه‌السلام) لغزش و ريزش خواص و نخبگان جامعه بوده است.
بنابراین گرچه عوامل گوناگونی در غربت امام (عليه السلام) نقش ایفا کرده‌اند؛ ولی در اين ميان، سهم خواص نسبت به ساير عوامل، حائز اهميت ويژه و در خور تحليل و تفسير است، يعنى اگر با تأمل، حوادث عصر حاكميت على (عليه‌السلام) را پي‌گيرى كنيم، به اين نتيجه خواهیم رسید كه به موازات كجروى و انحراف و عصيانگرى خواص، کوتاهي و نافرماني عامه مردم نسبت به آن حضرت افزايش يافته و در نتيجه پايه‌هاى حاكميت ايشان روز به روز سست‌تر گرديد. در نتیجه بايد دست‌هاى ناپاكى كه در ميان صفوف به هم پيوسته ياران حضرت، تخم نفاق و تفرقه پاشيدند و موجب بروز اختلافات و تفرقه ميان شيعيان آن حضرت شدند، شناسايي شوند. این افراد همان خواص منحرفی هستند که موضوع پژوهش حاضر می‎باشند. به حولُ و قوه الهی در بخش‌های آینده لغزش‌ها و ريزش‌هاي خواص در حکومت امیرمومنان (عليه‌السلام) و سرچشمه‌های انحرافشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بخش دوم: خواص صدارت‌طلب و متحجر
با توجّه به مطالب گذشته معلوم گرديد لغزش خواص و نخبگان يکي از مهم‌ترين عوامل انحراف جامعه مسلمانان صدر اسلام بوده است؛ لکن اکنون جاي اين پرسش است که علت لغزش خواص صدر اسلام چه بوده است؟ علل ريزش خواص بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) چه بود؟ در پاسخ اين پرسش به دو صورت مي‌توان برخورد کرد؛ يکي اينکه تحولات عمده و کلاني را که در انحراف خواص به طور کلي و عام مؤثر بوده‌اند را بررسي کنيم، ديگر اينکه علل و زمينه‌هاي لغزش هريک از چهره‌هاي متنفذ و نامدار صدر اسلام را بررسي نماييم؛ پیش از این در کتاب (آزمون خواص در حکومت اسلامی) با استناد به شواهد تاريخي عوامل کلي انحراف خواص را بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بيان کرده‌ايم؛ ازاین‎رو، در بخش‌های آینده این کتاب به معرفي چهره‌هاي سرشناس دوران حکومت علي(عليه‌السلام) و لغزشهايشان پرداخته و ريشه‌هاي خاص ریزش هر فرد را در حدّ ممکن بررسي مي‌نماييم.
لکن اگر بخواهیم به عوامل کلی و عمومی ریزش خواص تا دوران حکومت امام علی(ع) اشاره کنیم؛ باید بگوییم امت پيامبر (صلي الله عليه و آله) بعد از رحلت آن حضرت به سه آزمون بزرگ مبتلا گرديدند که اين سه آزمايش مهم زمينه ريزش خواص صدر اسلام را مهيا نمود؛ آن‌ها عبارتند از:
1. آزمون ولایت‌پذیری
2. آزمون توسعه جامعه اسلامي
3. آزمون توزيع عادلانه ثروت‌هاي بيت‌المال
در آزمايش نخست، امت پيامبر (صلي الله عليه و آله) و به خصوص خواص موظف شده بودند که بعد از رحلت رسول خدا (صلي الله عليه و آله)‌ ولايت و حکومت علي (عليه‌السلام) را به عنوان خليفه و امام منتخب خدا و رسولش بپذيرند، ولي ابتدا اکثر خواص و سپس توده‌هاي مسلمانان از پذيرش ولايت حضرت سر باز زدند و خود را از رهنمود و مديريت و رهبري امام معصوم و حکيم و عالم و توانا و مدبر محروم ساختند و همين امر موجب بروز انحرافات فزاينده و فراوان بعدي گرديد.
آزمون دوم يعني آزمون توسعه جهان اسلام که در خلال فتوحات اسلامي محقق شد، امت پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) و در رأس آن‌ها خواص، از سيره رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در فتوحات فاصله گرفتند، رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مواظب بود اهداف فاتحان، به جاي جهاد براي گسترش اسلام، به جنگ براي جمع مال مبدل نشود و به مردم ملل مفتوحه ظلم و ستم نشود و غنایم جنگي از مسلمانان دلربايي نکرده مجاهدان آخرت‌گرا را به آزمندان دنياگرا مبدل نسازد؛ ولي بعد از آن حضرت فرماندهان نالايقي براي فتوحات انتخاب شدند که فرهنگ اسلامي فتوحات و استفاده از غنایم به درستي به فاتحان تعليم داده نشد، از اين رو اندک اندک بعضی از فاتحاني که براي دعوت مردمان ساير شهرها و کشورها به دين اسلام رفته بودند، خود از حقيقت دين که همان آخرت‌گرايي است دور مانده و به دنياگرايي مبتلا شدند و زر و سيم و درهم و دينار ملل مفتوحه دل‌شان را ربود، به طوري که ميل به شهادت و حال جهاد در آن‌ها فروکاهيد.
در آزمون سوم، دست‌اندرکاران حکومت موظف بودند بعد از رحلت رسول‌خدا (صلي الله عليه و آله) مانند دوران حيات مبارکش، درآمدهاي بيت‌المال را به طور مساوي بين مسلمانان تقسيم کنند، ولي آن‌ها درآمد فتوحات (جزيه، خراج، خمس غنایم) را به طور نامساوي و براساس اموري چون سبقت در ايمان، هجرت از مکه به مدينه، عضويت در ميان انصار و امتيازات قبيلگي و ساير امور تقسيم کردند. از اين رو بسياري از خواص صدر اسلام به دليل برخورداري از امتيازات بيشتر، صاحب ثروت‌هاي کلاني شدند.

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/68486

چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:18 PM
تشکرات از این پست
ravabet_rasekhoon pebdani
wikiumut
wikiumut
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1394 
تعداد پست ها : 668

پاسخ به:ریزش خواص در حکومت علوی

از سیاست سر در نمیارم

فروشگاه اینترنتی لباس یورمد شرکت پگاه جاده ابریشم بهترین گزینه برای خرید اینترنتی لباس شما در ایران است در سال 1392 با مشارکت گروه AC ترکیه وشرکای ایرانی تحت شماره ثبتی 14715 ودر دو شعبه ی تهران و ارومیه پس از ایجاد بسترهای سخت افزاری ونرم افزاری به عنوان نمایندگی فروش انلاین برندهای معتبر ترک در ایران با سر فصلهای کالایی پوشاک ،کیف و کفش ،لوازم آشپزخانه و لوازم خانگی ،لوازم اتاق خواب ولوازم آرایشی و بهداشتی تاسیس وآغاز به کار نموده است ،شایان ذکر است کلیه اقدامات تاسیس و راه اندازی پس از طی مراحل قانونی ومطابق با قانون ثبت موسسات تجاری در ایران صورت گرفته وفروشگاه یورمد دارای نماد اعتماد الکترونیکی از مرکز توسعه ی تجارت الکترونیکی وزارت صنعت ومعدن وتجارت جمهوری اسلامی ایران می باشد (برای رویت نماد الکترونیکی کلیک نمایید)و مشتریان یور مد دارای حقوق کامل مندرج در آئین نامه های مربوط به خرید از راه دور می باشند.

خرید اینترنتی لباس| فروشگاه اینترنتی لباس خرید اینترنتی کفش فروشگاه اینترنتی کفش خرید اینترنتی کیف فروشگاه اینترنتی کیف خرید اینترنتی لباس فروشگاه اینترنتی لباس تحصیل در فنلاند تحصیل در اسپانیا تحصیل در نروژ تحصیل در بلاروس تحصیل در هند خرید اینترنتی پیراهن مجلسی خرید اینترنتی پیراهن
شنبه 1 اسفند 1394  7:40 PM
تشکرات از این پست
mhzahraee
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:ریزش خواص در حکومت علوی


نقل قول wikiumut

از سیاست سر در نمیارم

فروشگاه اینترنتی لباس یورمد شرکت پگاه جاده ابریشم بهترین گزینه برای خرید اینترنتی لباس شما در ایران است در سال 1392 با مشارکت گروه AC ترکیه وشرکای ایرانی تحت شماره ثبتی 14715 ودر دو شعبه ی تهران و ارومیه پس از ایجاد بسترهای سخت افزاری ونرم افزاری به عنوان نمایندگی فروش انلاین برندهای معتبر ترک در ایران با سر فصلهای کالایی پوشاک ،کیف و کفش ،لوازم آشپزخانه و لوازم خانگی ،لوازم اتاق خواب ولوازم آرایشی و بهداشتی تاسیس وآغاز به کار نموده است ،شایان ذکر است کلیه اقدامات تاسیس و راه اندازی پس از طی مراحل قانونی ومطابق با قانون ثبت موسسات تجاری در ایران صورت گرفته وفروشگاه یورمد دارای نماد اعتماد الکترونیکی از مرکز توسعه ی تجارت الکترونیکی وزارت صنعت ومعدن وتجارت جمهوری اسلامی ایران می باشد (برای رویت نماد الکترونیکی کلیک نمایید)و مشتریان یور مد دارای حقوق کامل مندرج در آئین نامه های مربوط به خرید از راه دور می باشند.

خرید اینترنتی لباس| فروشگاه اینترنتی لباس خرید اینترنتی کفش فروشگاه اینترنتی کفش خرید اینترنتی کیف فروشگاه اینترنتی کیف خرید اینترنتی لباس فروشگاه اینترنتی لباس تحصیل در فنلاند تحصیل در اسپانیا تحصیل در نروژ تحصیل در بلاروس تحصیل در هند خرید اینترنتی پیراهن مجلسی خرید اینترنتی پیراهن


سلام

موضوعش بیشتر از اون که سیاسی باشه اعتقادیه.

موفق باشید

شنبه 1 اسفند 1394  8:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها