یکی از میوه های لذیذ این درخت محکم کاری و استحکام در کار است کسی که دارای این صفت باشد، کارهایش را به گونه ای که استوار و پایدار باشد انجام می َدهد چنین فردی از سستی و سهل انگاری در امور بیزار است.
نظم همردیف ارزش های والای اسلامی و راز و رمز کامیابی انسان های بزرگ و راه غلبه بر سختی ها و یافتن کاستی هاست. انسان باید در زندگی فرصت های نیک را غنیمت بشمارد و به درستی از این فرصت های گرانبها استفاده کند که مبادا روزی دچار آه و افسوس شود.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) در سخنی نورانی می فرماید: بدرستی که خداوند دوست دارد وقتی یکی از شما کاری را انجام می دهد آن را محکم و استوار کند.
نظم در نظر امیرالمؤمنین
با توجه به كلام امیر المؤمنین (علیه السلام): «اوصیكم بتقوی الله و نظم امركم» نظم به چه معناست؟ و نظم چه رابطه ای با تقوا دارد؟ و چرا امیرالمومنین از بین همه مطالب بر نظم تأکید نموده اند؟
مقصود از تقوا نگهداری نفس از انجام معاصی الهی است و حالت درونی است که در انسان متقی باعث می شود که او را از ارتکاب گناه و معصیت باز می دارد. [1] و مقصود از نظم در کلام امیر المومنین (علیه السلام) عبارت از انجام گرفتن كارها در زمان خود و در جای خود است «كه هر چیزی بجای خویش نیكوست»
از نظر مفهومی نظم غیر از تقوا است و هر كدام معنایی جدای از دیگری دارند. ولی از نظر مصداقی گاهی با هم جمع و گاهی از هم جدا می شوند.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) درباره استفاده از فرصت ها می فرماید: آن کس که به رویش در خیری گشوده شد، غنیمت بشمارد و از فرصت استفاده کند، زیرا نمی داند چه وقت آن در به رویش بسته می شود
انجام دادن اعمال واجب و مستحب و دستورات الهی با پرهیز از گناه اگر به صورت منظم انجام گیرد، چنین كاری هم مصداق نظم است و هم مصداق تقوا، و ارتكاب گناه و معصیت و ظلم اگر به صورت دقیق و منظم باشد چنین كاری مصداق نظم است ولی مصداق تقوا نیست.
گاهی موردی ممكن است مصداق تقوا باشد ولی مصداق نظم نباشد مانند این كه كسی در زندگی، واجبات را انجام می دهد و محرمات را ترك می كند و مرتكب گناهی نمی شود. ولی كارها و عبادت های او، نظم خاصی ندارد، یك روز اول وقت، یك روز وسط وقت و روزی هم... در این مورد تقوا هست، ولی نظمی وجود ندارد و نظمی قابل ستایش است كه در جهت تقوا باشد نه در مسیر معصیت و گناه و خوردن مال مردم. [2]
امام در این نامه از نهج البلاغه مطالب مهمی را کنار هم ذکر می کند که چه بسا ارتباطی با هم دیگر ندارد و ضرورتی هم ندارد که این مطالب با همدیگر ارتباط داشته باشد زیرا بسا انسان مطالب مهمی را به عنوان امور مهم یاد می کند که با همدیگر ارتباط ندارد.
و شاید سر تأكید امیر المؤمنین روی این جهت باشد كه نظم همین نقش عمده نظم در موفقیت انسان در برنامه ریزی كارها و بهره برداری شایان از وسیله ها و ابزارها باشد، و در یك جمله نظم نقش مهمی در پیشرفت انسان ایفا می كند، البته سفارش حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) اختصاص به نظم ندارد، بلكه حضرت در كنار وصیت به تقوا به چند مساله دیگر از جمله نظم اشاره می كند و درباره مسائل دیگر تأكیدات بیشتری دارد، كه به خلاصه آن نامه اشاره می شود: «شما را به ترس از خدا و دوری از دنیا و دشمنی با ستمگران، یاری ستمدیدگان و نظم در كارها و آشتی در میان خود سفارش می كنم. خدا را در نظر بگیرید، درباره یتیمان و همسایگان، به قرآن، نماز و جهاد در راه خدا و حج خانه خدا، بر شما باد ارتباط با همدیگر، كمك كردن و دوستی با هم، مبادا با هم قهر كنید. امر به معروف و نهی از منكر را فراموش نكنید كه بدان شما بر شما تسلط می گردند، آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد.[3]
در این مجال دو فایده از فواید نظم را مورد بررسی قرار می دهیم:
احترام به حق و حقوق دیگران
از دیگر فواید نظم و انضباط احترام به حقوق دیگران است در پرتو نظم است که حقوق افراد مراعات می شود. انسان منضبط هرگز به خودش اجازه نمی دهد که حق و حقوق دیگران را پایمال سازد و به حقوق خود و دیگران ارج می نهد و در این باره با دقت فراوان به همه امور می نگرد که مبادا حقی از کسی ضایع شود و اسلام ارزش بسیاری بر نظم در امور می دهد و همگان را به رعایت آن دعوت و ترغیب می کند.
استفاده بهینه از فرصت ها
وقت از طلاها هم با ارزش تر است و فرصت ها چون ابر بهاری در آسمان عمر آدمی ظاهر می گردند و به سرعت می گذرند و قابل بازگشت نیستند آن کس که از این فرصت ها استفاده نکند جز افسوس بهره ای نخواهد داشت.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) درباره استفاده از فرصت ها می فرماید: آن کس که به رویش در خیری گشوده شد، غنیمت بشمارد و از فرصت استفاده کند، زیرا نمی داند چه وقت آن در به رویش بسته می شود.
انسان منضبط هرگز به خودش اجازه نمی دهد که حق و حقوق دیگران را پایمال سازد و به حقوق خود و دیگران ارج می نهد و در این باره با دقت فراوان به همه امور می نگرد که مبادا حقی از کسی ضایع شود
انسان باید در زندگی فرصت های نیک را غنیمت بشمارد و به درستی از این فرصت های گرانبها استفاده کند که مبادا روزی دچار آه و افسوس شود که غیر ممکن خواهد بود و آدمی باید خود را از کارهای بیهوده نهی کند. اگر این کار را نکند برای او زیان آور خواهد بودو تباه کردن فرصت ها و روی آوردن به کارهای بیهوده، او را در گروه زیانکاران قرار می دهد.
در آیه نخست سوره عصر می خوانیم «والعصر» سوگند به زمان یکی از معانی زمان، همان وقت است وقت و زمان چنان ارزش دارد که خداوند بدان سوگند می خورد. در آیه 79 سوره مومن می خوانیم «و خسرنا هنا لک المبطلون» در روز قیامت، اهل باطل، زیان خواهند کرد.
در آیه 58 سوره زمر می خوانیم: باید ترسید از آن روز [قیامت یا مرگ] که انسان گوید: افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت از فرمان خدا کردم!».
این آیات و آیات دیگر مانند آن از نعمت عمر و وقت سخن می گویند شایسته است که با سپاس عملی از این نعمت بزرگ، قدر آن را باید بدانیم بدان ارج نهیم.
کلام آخر:
وقت گوهر گران بهایی است که ارزشمندتر از آن چیزی نیست بنابراین آن را بیاد شناخت و از هر چه موجب اتلاف وقت می شود مانند سرگرمی های بیهوده، پرداختن به امور بی فایده، همنشینی با دوستان ناباب، بی نظمی در کار و امور دیگر و ... خودداری کرد. ارزش وقت و عمر آدمی بسیار بالاتر از طلا است که باید از آن به درستی و به جا استفاده کرد.
پی نوشت ها:
[1] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص530.
[2] . سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم كلام، ص74.
[3] . نهج البلاغه، محمد دشتی، همان، ص558، نامه 47.
منابع:
سایت اندیشه قم
شیعه نیوز
نهج البلاغه دشتی نامه 47