0

آشپزی و رانندگی

 
rbahar91
rbahar91
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1390 
تعداد پست ها : 1000
محل سکونت : تهران

آشپزی و رانندگی

زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.

ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟

دارن می‌سوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمی‌کنی …

هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟

یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …

 


زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟!

فکر می‌کنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟


شوهر به آرامی گفت : فقط می‌خواستم بدونی وقتی دارم رانندگی می‌کنم، چه بلائی سر من میاری !!!

یک شنبه 25 بهمن 1394  9:07 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها