0

داستان (ی)مثل چای

 
arezooo
arezooo
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 2286
محل سکونت : خراسان رضوی

داستان (ی)مثل چای

داستان (ی)مثل چای
در یکی از روزهای بهاری (ی)اول و(ای)  .مستقل در کنار دریا داشتند قدم میزدند که دیدن تو یه قایق (ی) وسط و(ی) اخر نشسته اندخیلی تعجب کردن اخه قرار شده بود اونها خونه بمونن وکارهای خونه را انجام بدهند رفتن طرف شون بهشون گفتند اینطور قول
 میدین واز ما زودتر میایی لب دریا.(ی) وسط و(ی) اخر متعجب تر ازخودشون به هم دیگه نگاه کردند وگفتند اما ما شما را نمی شناسیم چرا دوتای تون نفری یک عصا دارین. دو تا برادر (ی) اول و(ای )مستقل زدند زیر خنده وگفتند یعنی ما برادرامونو نمیشناسیم  بد گفتند چرا صداتونو تعقیر دادین وبزور دست دوتا برادر شونوگرفتند وبردن خونه .جونم براتون بگه بچه ها که هرچی (ی) وسط و(ی)اخر داد می زدند که ول مون کنید ما شما رونمی شناسیم قبول نمیکردند تااینکه رسیدند به خونه وقتی دوبرادر در وباز کردن دیدن اه دوتا برادرشون که توخونه هستند هر 6تا(ی)تعحب کرده بودند وفقط برا یک لحظه مات ومبهوت به هم نگاه میکردند .دوتا برادر (ی) که خونه بودند روبه برادراشون کردند وگفتند اینا خیلی شبیه ما هستند اصلا خود ما هستند .تازه (ی) اول (ای) مستقل فهمیدن که اینا برادراشون نبودند چون صداشونو می شناختند (ی) وسط و(ی)اخر غریبه باصدای خودشون شروع کردن به صحبت که ما اصلا ازاین شهر نیستیم ما امدیم واسه ی کار تواین شهر.....وکلی درد دل کردند.چهار برادر(ی) فکری به سرشون زد وبه دوتا (ی) گفتند شما صدای قشنگی دارید وقتی که میگین دریا یا قابق یا چای و.....خیلی زیبا تر ازما تلفظ می کنید ازتون خواهش میکنم تو شهر ما بمونید وبعضی صداهای کلمات وکه با صدای ما تلفظ شون سخته شما بعهده بگیرید دوتا برادر (ی) که دنبال کار می گشتند خیلی خوشحال شدند وقبول کردند وتواون شهر موندند .مردم شهرهم وقتی دیدین چقدر زیبا کلمات با(ی) جدید تلفظ می شه از شون خیلی استقبال کردند وخوش امد بهشون گفتند وباخوشی وخرمی درکنار هم زندگی کردند.اینم از داستان  ی مثل چای

یک شنبه 18 بهمن 1394  11:27 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:داستان (ی)مثل چای


نقل قول arezooo

داستان  ی مثل چای

با سلام و تشکر از حضور و فعالیت شما در تالار کودک . ممنون میشوم مواردی که درج می کنید در زیر تالار مربوطه قرار گیرد . مثلا داستان در زیر تالار یکی بود یکی نبود و ...البته داستان های کوتاه و کودکانه باشه .

 



 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

یک شنبه 18 بهمن 1394  2:14 PM
تشکرات از این پست
arezooo
arezooo
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 2286
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:داستان (ی)مثل چای

با سلام.این یک داستان نیست.مربوط به دروس پایه اول است.مثلا کسی که درس ی میدهد از این استفاده میکند.

عمر گران میگذرد خواهی نخواهی   ـ   سَعی بر آن کن نرود رو به تباهی

یک شنبه 18 بهمن 1394  10:46 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
arezooo
arezooo
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 2286
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:داستان (ی)مثل چای

با اجازه شما دیگر داستانهای حروف فارسی را هم در این قسمت قرار دهم.ممنون

عمر گران میگذرد خواهی نخواهی   ـ   سَعی بر آن کن نرود رو به تباهی

یک شنبه 18 بهمن 1394  10:48 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
zahra_53
zahra_53
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 28735
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:داستان (ی)مثل چای


نقل قول arezooo
با اجازه شما دیگر داستانهای حروف فارسی را هم در این قسمت قرار دهم.ممنون


با سلام و تشکر . صاحب اجازه هستید .و ممنون از فعالیت خوب شما

 

   http://bayanbox.ir/view/4901804249511124488/talar-koodak.gif

 

 

اصفهان نگین فیروزه ای جهان

دوشنبه 19 بهمن 1394  12:20 PM
تشکرات از این پست
8pooria
دسترسی سریع به انجمن ها