0

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 8

 
m_salehy
m_salehy
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 443
محل سکونت : اصفهان

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 8

درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 8

    
8-  و در يك كلام

تمثيل خداوند از مسير كمالي انسان ، به درخت ، اعلام موارد زير ، به حضرت آدم بود :


1-  اي آدم ! تو همانند دانه اي هستي كه قابليت رشد و تكامل ، " از حد آدميت " به بالاترين حد كمال و آنهم " خداگونگي " ، در ظرف وجودت ريخته شده است . ( نفخت فیه من روحی 41 )

2-  براي ايجاد شرايط رشد دانه وجودت ، بايستي آرامش و سكون بهشتي خود را رها كرده و در فضاي دنياي زميني با همه سختي ها قرار گرفته و با بهره گيري از همه مواهب طبيعي ، مسير رشد را هموار نمايي . ( قلنا اهبطوا منها جميعا 42 )

3-  حركت و مسير رشد تو ، لاجرم ، بسوي افق هاي متعالي و آسماني رباني است . ( کشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها في السماء 43 )


4-  در همه مراحل رشدت در دنياي زميني ، با انواع آفات دنيوي ، اعم از كاستي ها ، طوفان هاي شهوت ، سيلاب هاي ثروت و علم و غرور ، و .... روبرو خواهي شد . و اين همان چيزي است كه به آن جاهلي ، و ظلمي است كه براي نفس خود ، ريسك آن را پذيرفته اي . ( انه کان ظلوما جهولا 44 )

5-  براي شروع حركت كمالي ات ، از مرحله " دانه " ( كاشت ) تا آخرين مرحله ( برداشت ) ، كه مستقر نهايي است ، بايستي بر همه زشتي هايي كه مي تواند روح تو را آلوده كند و آفاتي كه مي تواند بيمار طمع دنيايي ات بكند ) ، بينا و دانا باشي ، به همين دليل آنها را برايت آشكار كردم . ( فبدت لهما سواتهما 45 )


6-  تنها راه دفع آفات راه و وسيله پوشش آنها ، گزينش راهي است كه از بهشت خدايي مي گذرد . ( و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة 46 )

7-  براي تشديد فرايند رشد و جهت گيري آن بسوي بالا ، نياز به نور آسماني الهي است ، كه من در اختيارت خواهم گذاشت . ( ارسال رسل و ابلاغ پيام - فاما ياتينکم مني هدى فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون 47)


8-  در آخرين مرحله و مسير تكاملي درخت وجودت ، كه جز بسوي مستقر نهايي نيست ، در جنت الهي ، ماوي خواهي گزيد و در حضور كبريائيش ، آرام خواهي گرفت . ( و ادخلی جنتی 48 -  عند مليک مقتدر 49 )

9-  نهي خداوند از نزديك شدن به درخت مذكور ، ارشادي بوده نه مولوي ، كه به آدم گوشزد مي كند :


•  مي تواني در همين بهشت خودت با همه تنعمات دنياگونه اش ، بدون هيچ سختي و نگراني باقي بماني ، ولي ديگر امكان تعالي و رسيدن به جنت الهي را نخواهي داشت . ( ان لک الا تجوع فيها و لا تعرى ، و انک لا تظمؤا فيها و لا تضحى 50)

•  و يا ريسك حضور در دنياي زميني با همه سختي هاي زندگي دنيايي و امكان غفلت و انحراف از مسير اصلي خلقت و دچار شدن به عذاب هاي دهشتناك متعاقب انحرافت را بپذيري ، ولي با اين اطمينان ، كه نهايت صعودت ،بهشت لقاي من است . ( الى ربك يومئذ المستقر51)

ادامه دارد :
 

محمد صالحي

شنبه 17 بهمن 1394  3:58 PM
تشکرات از این پست
nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها