بررسی وضعیّت مکاتب فکری و مذهبی نیشابور در قرن سوّم هجری(1)
نیشابور یکی از بزرگترین مراکز دانش اسلامی، و موطن بسیاری از عالمان، دانشمندان، صوفیان، شعرا و دیگر بزرگان بوده است، و به عنوان نماد تاریخ و فرهنگ ایران شناخته شدهاست؛ این شهر یکی از چهار شهر بزرگ استان خراسان شرقی (به همراه مرو، هرات، و بلخ) از اوایل ظهور اسلام تا زمان حملهی مغولها به ایران است.
از اوایل قرن سوّم تا اوایل قرن ششم هجری قمری، مهمترین سالهای تاریخ این شهر است. در قرن سوّم هجری نیشابور یکی از مهّمترین مراکز علوم اسلامی و علوم پایه بوده است و به عنوان یکی از شهرهای بزرگ فتح شده توسط مسلمانان، از مراکز گسترش این علوم بود.
در این پژوهش تلاش شده است جایگاه هریک از فرقهها و مکاتب گوناگون درون شیعی و برون شیعی مانند اسماعیلیه، تشیع، کرامیه، شافعیه، حنفیه، صوفیه و دیگر فرقهها، در قرن سوّم، تحلیل و بررسی شود.
نوشتار حاضر با توجه به اهمیّت شهر نیشابور از نظر فرهنگی و اجتماعی، و با در نظر داشتن آئینها و باورها و آداب و رسوم طبقات اجتماعی نیشابور، اعتقادات، افکار و آثار و احوال بزرگان فرقهها و مکاتب مذهبی و فکری را در قالبی نو و جدید مورد بررسی قرار داده است.
یکی از نتایج و دستاوردهای این پژوهش، شناخت شرایط محیطی فرقههای مختلف در قرن سوّم هجری و آگاهی از وضعیّت فرهنگی نیشابور است.
کلید واژهها: نیشابور، قرن سوّم، مذاهب و مکاتب، اوضاع فرهنگی، تشیع
نویسنده: محمدتقی سازندگی، محقق و پژوهشگر، تاریخ و تمدن اسلامی
منبع: مجموعه مقالات همایش ملی فضلبن شاذان نیشابوری/آذرماه 1394/ناشر:ابرشهر/چاپ اول.
آرامگاه فضل بن شاذان نیشابوری
1. مقدمه و بیان مسأله
در قرن سوّم هجری و بعد از آن حکومتهایی نظیر طاهريان، صفاريان، سامانيان و غزنويان يكي پس از ديگري و طي برههاي به صورت متقارن بر بخشهايي از خراسان بزرگ و نیشابور حكومت ميكردند، چراکه مناطق شرقی ایران بهويژه نیشابور از لحاظ سوقالجيشي بسيار اهميّت داشت، که باعث درگیری و رقابت بین حکومتها میگردید. نیشابور شهری است كه در جغرافياي تاريخي ايران پيوندي عظيم و ناگسستني با خراسان بزرگ دارد. وجود فرقههای شیعی و غیرشیعی در این منطقه بر اهمیّت فرهنگی و اجتماعی آن میافزود و با رشد و رواج مکاتب فکری و مذهبی طیّ چندین قرن، نیشابور را به مجموعهای از اعتقادات و افکار اسلامی تبدیل کرد.
محدودهی زمانی این پژوهش قرن سوّم هجری قمری را در بر میگیرد که بخشی از حکومت عباسی یعنی دورهی اوّل (132ـ232ه.ق) و دورهی دوّم(232-334 ه.ق) را شامل میشود.
این نوشتار در مقام بیان این مسأله است که در قرن سوّم با در نظرگرفتن گسترش ممالک اسلامی و تنوع فرهنگها و آداب و رسوم متفاوت، که موجب پیدایش فرقهها و نحلههای دیگر در بین اندیشمندان اسلامی میشد، مکاتب و مذاهب درون شیعی و برون شیعی را که در نیشابور به وجود آمدند، بررسی کرده و عقاید و افکار آنها را بیان کنیم.
2. پیشینه
در این پژوهش، پیرامون پیشینهی تحقیق نمیتوان اثر قابل ملاحظهای را معرفی نمود، اما به چند اثر به طور کلّی اشاره میشود:
کتاب «تاریخ نیشابور» یکی از منابع کهن و مهّم، نوشتهی «حاکم نیشابوری» از عالمان و محدثان قرن چهارم هجری است که به معرفی رجال و عالمان نیشابور میپردازد. این کتاب با مقدمهای دربارهی فضیلت خراسان و نیشابور شامل احادیثی از پیامبر(ص) و سخنانی از صحابه و تابعین آغاز شده و مؤلف عالمانی را معرفی کرده است که در نیشابور زندگی کردهاند و سپس به تاریخ و جغرافیای نیشابور پرداخته است.
کتابها و مقالههای بسیاری دربارهی شناخت جایگاه علمی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی نیشابور در قرون اوّلیه اسلام، موجود است که هر یک مطالب ارزشمندی دربارهی موقعیّت این شهر در جامعهی اسلامی و نیز معرفی عالمان، اندیشمندان و بزرگان نیشابوری دارند، در سالهای اخیر پژوهشهایی در این زمینه، با رویکردهای علمی، فرهنگی و اجتماعی صورت پذیرفته است که میتواند به این موضوع نزدیک باشد، مانند کتاب «تاریخ علمای نیشابور از قرن اوّل هجری تاکنون» نوشتهی «ابوالقاسم کمالی» و کتاب «نیشابور مهد فرهنگ و تمدن در نخستین سدههای هجری» نوشتهی «علی ذاکری» میتوان اشاره نمود؛ اما در منابع موجود، از فرقههای شیعی و غیرشیعی موجود در قرن سوّم، بسیار اندک بحثی به میان آمده است. بنابراین با توجّه به اهمیّت موضوع، تحقيقي كه وضعیّت فرقهها و مکاتب دورن شیعی و برون شیعی را در برداشته باشد، کمتر مورد ملاحظه واقع شده است. این تحقیق از این جهت جدید است که با در نظرداشتن اهمیّت نیشابور، مکاتب فکری و مذهبی در قرن سوّم را در قالبی نو و جدید بررسی میکند.
3. روش تحقیق
در این پژوهش، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است و اطلاعات و منابع مورد نیاز از اسناد و مدارک مکتوب کتابخانهای و نیز از شبکهی جهانی اینترنت و دایرة المعارفهای اسلامی و پژوهشهای تحلیلی در زمینهی تاریخ اسلام و ادیان و فرق و کتابهای رجالی گردآوری شده است.
4. مفاهیم
در اینجا مناسب است برخی از واژگان، مورد توجه قرار گیرد تا بر اساس تعاریف مطرح شده، بحث پیگیری شود.
4.1. قرن سوّم
قرن سوّم هجری قمری یا سدهی سوّم به فاصلهی سالهای ۲۰۱ تا ۳۰۰ قمری گفته میشود. در این قرن ايران ميدان نفوذ اديانى از قبيل اسلام و کيشهاى زرتشتى و مانوى و عيسوى و غيره بود، بههمان نحو هم عقاید و افکار متعلق به هر يک از آنها يعنى اسماعیلیه، امامیه، صوفیه، کرامیه، شافعیه و دیگر فرقهها، در ايران رواج داشت.
4.2. نیشابور
«نیشابور» از کلمهی فارسی قدیم «نیو شاه پور» که به معنی «چیز یا کار خوب یا جای خوب شاه» بوده است(لسترنج، 1390ش، ص. 409) نام نیشابور در کتابهای مختلف تاریخی، به صورتهای گوناگون ثبت شده است که تعدادی از آنها به این صورت است: نیکهفور، نیسهفور، نیاسفور، نیشابور، نسایا، نیسایا، نیساور، نیسابور، نشاپور، نساپور، ابهشهر و ابرشهر شهر فیروزه، امُالبلاد خراسان، شهر شادیاخ(گرایلی، 1373ش، ص. 5-7)، در کتب عربی، نام این شهر به صورت «سمنجور» که همان، سمنگور است ثبت شده است.(مولوی، 1354ش، ج1، ص. 109) مقدسی(م380ق) و برخی مورخان دیگر آن را «ایرانشهر» نیز ثبت کردهاند، ولی گویا این نام فقط عنوان دولتی و یا عنوان رسمی و افتخاری آن شهر بوده است(لسترنج، 1390ش، ص. 409) در قرن هشتم هجری نیز نیشابور را «دمشق کوچک» مینامیدهاند(ابنبطوطه، 1370ش، ج1، ص. 471).
نیشابور در دورهی ساسانیان، در حدود قرن سوّم میلادی به فرمان «شاپوراوّل» تأسیس شد (ابرو، 1370ش، ص. 33) و در سال ۶۴۳ میلادی یعنی در زمان خلافت عمربن خطاب (خلافت: ۱۲-۲۳ه.ق)، در سال 22هجری فتح شد. نیشابور برای بار نخست در دورهی طاهریان(207-259ه.ق) و بار دوّم در اوایل دوره سلجوقیان(429-552ه.ق)به عنوان پایتخت ایران انتخاب شده بود.
شهرت نیشابور بین سدههای میانی ورود اسلام به خراسان تا حملهی مغول بوده و نیشابور در این سدهها پایتخت فرهنگی ایران شناخته شدهاست. حوزهی علمی این شهر در دوران طلایی اسلام یکی از بزرگترین مراکز و موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بودهاست، از این شهر همواره به عنوان یکی از مهّمترین و بزرگترین مراکز و شهرهای تمدن و فرهنگ اسلامی یاد میشود.
4.3. مکاتب فکری و مذهبی
منظور از مکاتب فکری و مذهبی عمدتاً فرقههایی است که در قرون اوّلیهی اسلام در نیشابور به وجود آمدند و یا در مناطقی دیگر رشد کرده و پیروان آن فرقه در نیشابور عقاید آن را تبلیغ و ترویج میکردند. حضور عالمان و حکومتهای متقارن، باعث به وجودآمدن تنوع تمایلات فکری و مذهبی در نیشابور گردید. در این پژوهش از مهّمترین گرایشهای فکری و مذهبی «درونشیعی» میتوان به اسماعیلیه و امامیه و گرایشهای «برونشیعی» صوفیه، کرامیه، شافعیه و حنبلیه اشاره نمود.
5. اهمیّت و موقعیّت مکانی و جغرافیایی نیشابور
نيشابور از سمت شمال به رشته کوه بينالود و شهرستان قوچان، از غرب به اسفراين و سبزوار، از جنوب به کاشمر و تربتحيدريه و از شرق به مشهد محدود است(مستوفی، 1365ش، ص. 182).
در سفرنامههاى متعدد شرح و تعريف آن آمده است. از جمله در قرن چهارم هجری «اصطخرى»(م336ق) سياح عرب آنجا را شهرى چهارگوش كه هر ضلع آن يك فرسخ بوده تعريف نموده با چهار دروازه و دو محله وسيع در حومه. در قرن پنجم «ناصرخسرو»(م481ق) نوشت كه يگانه شهرى بود كه با قاهره رقابت مىنمود. كلام طنزى از قول اعراب راجع به قناتهاى آنجا هست: «نيشابور چه شهر دلپذيرى مىبود هرگاه مجارى آبش بر سطح زمين بود و سكنهاش در زير خاك»، نويسنده ديگر «ابوعلى علوى» نوشته كه از قاهرهی قديم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعيتش بيشتر و از بصره جامعتر و از قيروان عالىتر بوده است(ناتانيل كرزن، 1380ش، ج1، ص. 351) نیشابور، در قرن سوّم به بعد يكي از بزرگترين شهرهاي جهان، و رقيبي براي شهرهاي بغداد و قاهره در داخل قلمروي دنياي اسلام محسوب ميشد؛ با اینوجود، كمتر شناخته شده است؛ زيرا چندين بار در دورههاي گوناگون، به دلیل زلزله و حملههای مغولان به طور كامل ويران گرديده است.
«اصطخری» در کتاب «مسالک و ممالک» میگوید:
«نيشابور را ابرشهر خوانند، در هاموني نهاده است و بناهاي آن از گل باشد دو شارستان دارد و قهندز و ربض و شارستان آبادان است. مسجد آدينه در ربض شهر است و آن جايگاه را لشکرگه خوانند»(اصطخری، 1368ش، ص. 105-202).
و در ادامه بیان میکند:
«در خراسان هیچ شهری بزرگتر از نیشابور نیست و هوای نیشابور از دیگر هواهای خراسان بهتر است و جامههای ابریشم و کرباسها خیزد(اصطخری، 1368ش، ص. 202).
به دلیل وسعت زیاد خراسان و تنوع جغرافیایی آن، شرایط مساعد تولید انبوه انواع بسیاری از کالاها را فراهم میکرد، به همین دلیل خراسان یکی از مناطق تجاری ایران بود. بنابراین عربها با هدف گسترش اسلام در تمام قلمرو حکومت «ساسانیان»، تکمیل فتوحات خود در ایران، بهرهبرداری از منافع اقتصادی خراسان، نشر اسلام در ماوراءالنهر و کشورهای واقع در مشرق ایران، به سوی خراسان حرکت کردند.
همانطور که گفته آمد، منابع تاریخی در مورد فتح خراسان و نیشابور توسط مسلمانان، اختلاف نظر دارند[i]؛ اما به هرترتیب خراسان برای اوّلینبار در عصر عمر(حک: 13-24ه.ق) و در سال 22 هجری و با فرماندهی «احنفبن قیس» صورت گرفته، اما با شورش و نقض پیمان خراسانیان، دوّمینبار در اواخر عصر عثمان(حک: 24-35ه.ق) و در سال29یا30 هجری و با فرماندهی «عبداللهبن عامربن کریز» و پیش قراولی «احنفبن قیس» فتح شده است(طبری، 1387ق، ج4، ص. 300-318).
6. اهمیّت فرهنگی و اجتماعی نیشابور
نيشابور، از اوّلین شهرهایی است که مدارس اسلامي در آن ساخته شد و محیط و جایگاه دانشمندان، فقها و محدّثان مشهور بوده است، تا آنجا که از چنان رونق و اعتبار علمي و ادبي برخوردار بوده که در تاريخ علوم و معارف اسلامي به عنوان «دارالعلم خراسان» شهرت يافته است. در واقع، برجستهترين نقش نيشابوريان در تاريخ ايران، نقشي است که در عرصهی دانش و فرهنگ اين سرزمين بر جاي گذاشتهاند و از استوانههاي مستحکم ديار خراسان و مشرق زمين، به شمار ميآمدهاند. نيشابور در تقويّت بنيهی علمي سرزمين پهناور ايران، نقشي بيبديل و بنيادين داشته و سرحلقهی بسياري از مکتبها و جريانهاي فکري جهان اسلام را به سرنوشت تاريخي خويش پيوند زده است(کسائی، 1373ش، ص. 64) نیشابور طی چندین قرن از مهّمترین حوزههای درسی به شمار میآمد و مجموعهای از بزرگترین فقها و محدثان اهلسنت را در خود جای داده بود، اما این شهر طی روندی طولانی، به یکی از مراکز تشیع تبدیل گردید و مکتب اهلسنت جای خود را به مکتب اهلبیت(ع) داد.
در اهمیّت فرهنگی و علمی نیشابور این نکته قابل توجه است که از مراکز بزرگ تمدن اسلامی در قرن سوّم و چهارم تا حملهی مغول(سال 654ه.ق)بودهاست، کتابخانههایی از جمله کتابخانهی صابونی نیشابور، نظامیه(هُمايون فَرُخ ، 1968م، ج2، ص. 28) در قرن چهارم بسیار معروف و مشهور بودهاست و همچنین ساخت مساجد و مدارس معروف مانند مدرسهی حسان قرشی(تأسیس پیش از 349 هجری) ابنحبان تمیمی(تأسیس پیش از 354 هجری) محمد الحمشادی(تأسیس پیش از 388 هجری) و ابنرضوان(تأسیس 390 هجری) و مدرسهی قطان و حداد، از عوامل رونق علمی و فرهنگی نیشابور به حساب میآید(معروف، 1379ش، ص. 205-267).
اکنون با توجه به اهمیّت جایگاه نیشابور از نظر فرهنگی و اجتماعی، وضعیّت مکاتب فکری و مذهبی در قرن سوّم را بررسی میکنیم.
[i]. برخی مورخین فتح خراسان را در زمان حکومت «عثمانبن عفان » در سال 29 هجری نوشتهاند، شاید دلیل این اختلاف نظر این باشد که در بسیاری از نواحی ایران، مانند خراسان پس از فتح ابتدایی به دست مسلمانان، معمولا مخالفتها و شورشهایی بر علیه عربها رخ میداده و قیامهایی صورت میگرفته است؛ طبیعی است که در این درگیریها، مناطق یا نواحی، چند نوبت دست به دست میگردید و بدین ترتیب تاریخ فتح یک شهر به چند صورت ضبط شده است.رک: شهیدی، 1363ش، ص.101.
نویسنده: محمدتقی سازندگی، محقق و پژوهشگر، تاریخ و تمدن اسلامی /
منبع: مجموعه مقالات همایش ملی فضلبن شاذان نیشابوری/آذرماه 1394/ناشر:ابرشهر/چاپ اول.
ادامه دارد......