گلچینی از الهی نامهی علامه حسن زادهیآملی
الهى چگونه گويم نشناختمت كه شناختمت و چگونه گويم شناختمت كه نشناختمت.
الهى دست با ادب دراز است و پاى بى ادب، "يا باسط اليدين بالرحمة خذ بيدى."
الهى بسيار كسانى دعوى بندگى كرده اند و دم از ترك دنيا زده اند، تا دنيا بديشان روى آورد ،جز وى همه را پشت پا زده اند اين بنده در معرض امتحان درنيامده شرمسار است بهحق خودت "ثبت قلبى على دينك."
الهى از روى آفتاب و ماه و ستارگان شرمندهام از انس و جان شرمنده ام حتى از روى شيطان شرمندهام، كه همه در كار خود استوارند و اين سست عهد ناپايدار.
الهى آزمودم تا شكم دائر است دل بائر است "يا من يحيى الارض الميتة"، دل دائرم ده.
الهى همه گويند خدا كو ،حسن گويد جز خدا كو.
الهى آن خواهم كه هيچ نخواهم.
الهى اگر تقسيم شود به من بيش از اين كه دادى نميرسد" فلك الحمد
الهى ما را ياراى ديدن خورشيد نيست، دم از ديدار خورشيد آفرين چون زنيم؟
الهى چون در تو مى نگرم از آنچه خوانده ام شرم دارم.
الهى از نماز و روزه ام توبه كردم بهحق اهل نماز و روزه ات توبهی اين نا اهل را بپذير.