درخت ممنوعه ( منهيه ) چه بود ؟ و چرا آدم و حوا عريان شدند ؟ - 2
2-1- بهشت آدم
اين بهشت ، همه تنعمات دنياگونه را بدون هيچ سختي و نگراني در برداشته ، ولي ديگر امكان تعالي انسان و رسيدن به جنت الهي را نخواهد داشت .
آنجا که خداوند می فرماید :
" وقلنا يا آدم اسكن أنت و زوجك الجنّه فکلا من حيث شئتما " 6
" و گفتيم: « اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن ؛ و از ( نعمتهاى ) آن ، از هر جا مىخواهيد ، گوارا بخوريد . "
و در آن جا قول تنعم جاودانه و برخورداري از عيش مدام ، كه لازمه يك زندگي افقي با رشد و توسعه قلمرو دنياگونه است را داد .
آنجا که حضرتش می فرماید :
" ان لک الا تجوع فيها و لا تعرى. و انک لا تظمؤا فيها و لا تضحى " 7
" در بهشتي كه الان هستي ، نه گرسنه مي شوي ، نه برهنه مي ماني ، نه تشنه مي گردي و نه آفتاب زده مي شوي . "
و نيز امام علي (ع) مي فرمايند :
" ثم اسکن سبحانه آدم دارا ارغد فيها عيشه ، و آمن فيها محلته . " 8
" آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد ، سرايى که زندگى در آن خوش و آرام بود و جايگاهى همه ايمنى . "
و يا امام صادق مي فرمايند :
" جنه من جنات الدنيا تطلع عليه فيها الشمس و القمر ، و لو كانت من جنات الخلد ما خرج منها ابدا ." 9
" بهشت آدم باغى از باغ هاى دنيا بود و همين ماه و خورشيد كه به ما مى تابد بر آن مى تابيد و اگر از باغ هاى آخرت بود هرگز از آن اخراج نمى شد . "
و اين بهشت را ، مقام مقايسه با بهشت خداوند نمي باشد ، چرا كه ؛
2-2- بهشت خداوند
رضوان بنده و معبود ، معراج قرب ْ، محفل انس و جاودانگي حضور در محضرخداوند است .
آنجا که حضرتش ميفرمايد :
" یا ایتهاالنفس المطمینه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی –" 10
" تو اى روح آراميافته ! به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است ، پس در سلک بندگانم درآى ، و در بهشت من وارد شو ! ."
و اینست حقیقتی که : " بهشت آدم " را مقام و عرصه هم آوایی با " جنت خداوندی " نیست .
2-3 – جايگاه آدم در خلقت
از آنجا كه خداوند ، انسان را تنها براي خود آفريده بود ؛
آنجا که در حديث قدسي ميفرمايند :
" يابن آدم خلقت الاشياء كلها لاجلك و خلقتك لاجلي . " 11
" اي فرزند آدم ! همه چيزها را براي تو آفريدم و تو را براي خودم . "
با تعليم آدم و آگاهي او از اسمائ ( الهي )12 ، او را از خزائن ملكوتي مطلع كرد و قابليت حضور در " جنت خدايي " كه همان بارگاه الهي است را در ظرف وجودي او ريخت و امكان خداگونه شدن او را كه هدف اصلي خداوند بود به او گوشزد نمود ؛
و اینجا بود که او را به عشق قرب و همجواری خود مبتلا کرد و وجودش را به رویای همنشینی با او سرشار .
آنجا که حضرتش در حديث قدسي می فرمایند :
" عبدى اطعنى اجعلك مثلى ؛ انا حىّ لا اموت اجعلك حىّ لا تموت ؛ انا غنى لا افتقر اجعلك غنياً لا تفتقر ؛ أنا مهما أشاء يكون اجعلك مهما تشاء يكون " 13
" بنده من ، مرا اطاعت كن تا تو را مانند خود سازم . من زنده اى هستم كه مرگ ندارم ، پس به تو نيز حياتى جاودانه مى دهم . من بى نيازى هستم كه فقر ندارم ، تو را چنان غنا بخشم كه محتاج نگردى . من هر چه اراده كنم هستى مى يابد ، تو را مقامى مى دهم كه هر چه اراده كنى پديد آيد . "
و تبعا بايستي مسير رشد از " حد آدميت " تا " حد خداگونگي " را به او بنماياند و راه را هموار حركتش بكند .
و اين نبود جز همان رمز نزديك شدن به درخت منهيه الهي .
دامه دارد :
تحقیق : محمد صالحی – 10 / 9 / 89