0

مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

 
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:33 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:35 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:36 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:37 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:39 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  9:43 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

بنام خدا

12بهمن 57؛ فریادی برای همیشه

جمعیت استقبال‌کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام ‌ بود، در انتظار هستند تا بزرگترین استقبال تاریخ را رقم زدند‌.

پس از 15 سال تبعید و دوری از وطن باید استقبالی شایسته از امام خمینی می‌شد اما ایشان قبرستان پایتخت را برای سخن گفتن در جمع میلیونی مشتاقان برمی گزینند؛ همانجایی که یادگار رژیم پهلوی است و فرزندان وطن که برای اسلام برخواسته و جاوید شده بودند در آنجا آرام گرفته بودند.

بسم‌‌الله الرحمن الرحیم امام خمینی در همهمه تمامی آنانی که در بهشت زهرا منتظر شنیدن سخنان رهبر انقلاب اسلامی بودند گم می‌شود.امام با تشکر و تسلیت آغاز می‌کنند و می‌گویند: ما در این مدت مصیبت‌ها دیدیم؛ مصیبت‌های بسیار بزرگ و بعضی پیروزی‌ها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت‌های زن‌های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل‌های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی‌توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم.

من نمی‌توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می‌کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می‌کنم. من به جوان‌هایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده‌اند تسلیت عرض می‌کنم.

انگار شهدای انقلاب را می‌بیند که در جمعیت پرخروش موج می‌زنند؛ همان‌هایی که آمده‌اند تا رهبرشان را ببینند؛ جوانانی که شاید خمینی را ندیده بودند به جز عکسی از او در خفا.

                  

شنبه 10 بهمن 1394  9:59 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

بنام خدا

بیانات امام خمینی در فرودگاه مهرآباد

بسم الله الرحمن الرحیم

من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی توانم جبران کنم. من از طبقه روحانیون که در این قضایای گذشته جانفشانی کردند، تحمل زحمات کردند، از طبقه دانشجویان که در این مسائل مصائب دیدند، از طبقه بازرگانان و کسبه که در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمی که در این مسائل خون دادند، از اساتید دانشگاه، از دادگستری، قضات دادگستری، وکلای دادگستری از همه طبقات، از کارمندان، از کارگران، از دهقانان، از همه طبقات ملت تشکر می کنم. آن زحمت های فوق العاده شماست که با وحدت کلمه پیروز شدید، البته در قدم اول. پیروزی شما یک قدم است الان و آن اینکه خائن اصلی را که محمدرضا نام دارد، از صحنه کنار زده اید. گرچه گفته می شود که در خارج از کشور به دست و پا افتاده است و حالا که ارباب ها هم دست رد بر سینه او زده اند و او را راه نمی دهند حالا متوسل شده به بعضی هم جنس های خودش شاید بتواند باز راهی پیدا کند و این یک خیال خامی است که بعد از پنجاه سال خیانتهای این سلسله و بعد از سی و چند سال جنایات و خیانات این شخص خائن به این مملکت که مملکت ما را به عقب راند، مملکت ما را فرهنگش را فرهنگ استثماری کرد، زراعتش را به باد فنا داد، خزائنش را به باد فنا داد، مملکت را ویران کرد، جندی او و ارتش او را تابع ارتش غیر کرد، تابع مستشاران غیر کرد و اینها تاسفاتی است که ما داریم و ملت ما دارند. ما پیروزی مان وقتی است که دست این اجانب از مملکت مان کوتاه شود و تمام ریشه های رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند و این کارها و چیزهائی که اخیرا واقع می شود و دست و پا می زنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند یعنی شاه سابق و یا رژیم دیگری و یا رژیم سلطنتی را حفظ کنند، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب و اینطور مسائل را که شما پیش می آورید دست و پایی بیش نیست و اگر چنانچه تسلیم ملت نشوید، ملت، شما را به جای خودش می نشاند. ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است، وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خدای نخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر می کنم و از خدای تبارک و تعالی سلامت و عزت همه شما را طالب و از خدای تبارک و تعالی قطع دست اجانب و ایادی بسته به آنها را خواهان هستم.

                  

شنبه 10 بهمن 1394  10:04 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
tanhafarhad
tanhafarhad
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 637
محل سکونت : مازندران

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

هوا دل‌پذیر شد، گل از خاک بردمید: پرستو به بازگشت زد نغمه‌ی امید: به جوش آمده‌ست خون ، درون رگ گیاه: بهار خجسته باز، خرامان ...
شنبه 10 بهمن 1394  10:27 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
setareh_1373
setareh_1373
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1394 
تعداد پست ها : 119

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

این دهه فجر است گویی نوبهار

وین همه مهراست از او یادگار

غصه ها رفتند و افسانه شدند

ناله ها فریاد مستانه شدند

دردهه فجرامتش پیروزشد

ماه بهمن ماه جان افروزشد

فجرگویی نوبهارزندگی

چون چراغی در ره سازندگی

ماهمه دلداده ی رهبرشدیم

تا ابد او یار و ما یاورشدیم

گفته بودم قصه دارم با شما

قصه ای از ماه بهمن بچه ها

آنچه بشنیدید برآیندگان

بازگویید تا بماند همچنان

از نهضت قاطعانه ی روح الله

شد دست ستمگران ز ایران کوتاه

با دست تهی و این همه پیروزی

لا حول و لا قوت الا بالله

heartدهه فجر مبارکباد.heart

شنبه 10 بهمن 1394  10:55 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  11:09 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  11:10 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی
شنبه 10 بهمن 1394  11:10 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

ورود امام خمینی به ایران

 

ورود امام خمینی (ره) به ایران اسلامی

هواپيما با نيم ساعت تاخير نشست. آن نيم ساعت همه را ترسانده بود. مي ترسيدند براي هواپيما يا امام مشكلي پيش آمده باشد. آيت الله پسنديده برادر امام و آيت الله مطهری، رئيس شورای انقلاب برای استقبال از امام داخل هواپيما رفتند و بعد امام پايين آمد. گروهي از دانش آموزان سرود خميني ای امام را در سالن فرودگاه اجرا كردند.

معلم آن دانش آموزها محمدعلي رجايی بود. تلويزيون سراسري قرار بود استقبال را مستقيم پخش كند، اما به چند دقيقه اكتفا كرد و برنامه را قطع كرد. خيلي ها آن روز تلويزيون هايشان را شكستند. دكتر بهشتي و آيت الله طالقاني به خاطر فشار جمعيت و ازدحام با رفتن امام به بهشت زهرا مخالف بودند، اما امام به خاطر قولي كه برای حضور در بهشت زهرا به مردم داده بودند؛ حاضر به تغيير مقصد نشدند.

يك ماشين بليزر را از چند روز قبل آماده كرده بودند. خود محسن رفيق دوست كه راننده بليزر هم شد، آن را ضدگلوله كرده بود. بين صندلي راننده و صندلي عقب يك شيشه ي ضدگلوله گذاشته بود. درهاي عقب را هم پوشش فولادي گذاشته بود. امام كه شنيد پشت ماشين ضدگلوله است، آمد نشست جلو و فرمود:

همين جلو بهتر است. چند موتور سيكلت هم قرار بود اطراف ماشين امام را حفاظت كنند كه به خاطر ازدحام جمعيت نتوانستند در طول مسير ماشين امام را همراهي كنند، از همه ي كساني كه مامور حفاظت از امام بودند فقط محمد رضا طالقانی ماند كه نشسته بود روي بليزر.

كمي مانده به بهشت زهرا ماشين بليزر خاموش شد. امام اصرار داشت كه پياده شود. مي گفت: ما بايد برويم قطعه ي 17 مردم منتظرند. بالاخره هلي كوپتر آمد و تا قطعه 17 را با آن رفتند. آن ها از پرسنل هوانيروز بودند كه وقتي برنامه ي زنده ي شبكه سراسري از ورود امام قطع شده بود، خودشان آمده بودند تا ماجرا را از نزديك ببينند.

قطعه ی 17 بهشت زهرا:

قبل از سخنراني امام پسري 12،11 ساله چند آيه قرآن خواند كه بعدها اسمش معروف شد: محمد اصفهاني. سرود برخيزيد اي شهيدان راه خدا اجرا شد. امام سخنراني اش را شروع مي كند. صدايش بم و رساست. وقتي امام مي گويد: من دولت تعيين مي كنم، من توي دهن اين دولت مي زنم... اول جمعيت كف مي زنند و سوت مي كشند و بعد احمد ناطق نوري صدا زد: تكبير. و تكبير گفتن وسط سخنراني، از آن روز سنت شد.

سخنراني تمام شده، هلي كوپتري كه براي بردن امام آمده، سه بار سعي مي كند بنشيند ولي نمي تواند، شلوغ است. عبا و نعلين امام در مي آيد. همراهان امام را به جايگاه برمي گردانند و پارچه رويش مي كشند تا گرد و غبار هلي كوپتر اذيتش نكند. پس از مدتي آمبولانس شركت نفت مي آيد. ناطق نوري و احمد آقا همراه امام سوار مي شوند و آمبولانس به طرف جاده قم مي رود. آن هلي كوپتر هم از بالا دنبالشان مي كند تا بالاخره در موقعيت و فضايي مناسب بنشيند و امام را به آن منتقل كنند.

هلي كوپتر روي شهر است. خلبان مي گويد هرجا بخواهيد فرود مي آيم. حال امام خوب نيست. مي روند سمت بيمارستان هزار تختخوابی و فرود مي آيند. آمبولانس آماده نبود و امام را با ماشين يكي از پزشكان بيمارستان تا انتهاي بلوار كشاورز بردند؛ پيكان ناطق نوری از صبح آن جا بود و همگي سوارش شدند.

همه فكر مي كردند امام از بهشت زهرا مي رود مدرسه ي رفاه، اما نرفته بود، همه نگران بودند. امام در بلوار كشاورز تصميم اش را گفت: مي خواست برود خانه ي برادرزاده اش، دختر آقاي پسنديده؛ منزل برادرزاده امام حوالي جاده شميران (شريعتي حالا) بود.

اواخر شب امام با احمدآقا به مدرسه رفاه برگشتند. مدرسه ي رفاه را حدود 10 سال قبل از انقلاب، آقاي بهشتي، باهنر و رجايي راه انداختند، شامل يك دبستان و يك مدرسه راهنمايي درخيابان ايران. امام چند روز اول، بعد از ورود اين جا بودند و به دليل كوچكي مدرسه رفاه به مدرسه ی علوی رفتند. مدرسه ي علوي، محل سكونت امام تا قبل از رفتن شان به قم و بعد جماران بود.

شنبه 10 بهمن 1394  11:27 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
496769
496769
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1393 
تعداد پست ها : 1014
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مبحث 116 طرح صالحین: «دهه فجر»

بهمن سلام

بهمن من تاریخم تو بگو از رازهای ناگفته ام
از شهیدان مظلوم به خون خفته ام
که صدایشان را فقط خدا شنید
اجرشان نوری بر چهره ها دمید
گوهر فریادشان نابودی استبداد
او که می گفتن بعد خدا نام خود را
خدا...شاه...میهن!!!
و دستان به خون آلوده
مظلومان شنکجه داده شده
در تاریک ترین لحظه های زندگی
فریادشان در زمان جاری
گوشها شنواتر
لحظه های آشناتر
اتحاد زیبا تر
مشت شدند انگشتان
تمام گروهای مبارز در آن عیان
ریشه ی استبداد ستس تر
داهای مردم قوی تر
برفت ظلم از خاک وطن
«هوا دلپذیر شد
گل از خا بردمید
پرستو به بازگشت زد نغمه ی امید»
و نگاه منتظران به آسمان وافق
فرشته بر زمین نشست
و نوای آزادی شور انگیزتر شد
حال سی سال گذر تاریخ بر آن زمان
جنگ...صبر...تلاش...شکوفایی آن
هر چند گاهی به عدالتی شده چون خزان
بیایید چون گذشته شویم
اسیر قدرت و ظلمی نشویم
خاک به خون همه رنگین شد
انقلاب با من و ما پیروز شد
من
تو
بیا ما شویم
و بر کنیم ریشه ی ظلم من بودن را...

شاعر : سعید مطوری

شنبه 10 بهمن 1394  11:35 PM
تشکرات از این پست
8pooria nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها