0

مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:10 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

نمی شود دو سه شب بیشتر بمانی تو
خودت که جان علی صاحب الزمانی تو
هنوز سنی نداری که قد کمانی تو
ببخش خیری ندیدی از این جوانی تو


چقدر زود سراغ تو آمده پیریت
حلال کن که شدم باعث زمین گیریت


اگر دوام بیاری زمانه برگردد
به زندگی علی ات بهانه بر گردد
بمان که خنده دوباره به خانه برگردد
به موی زینب مان باز شانه برگرد


بیا و دست بکش از دعای همسایه
کمی به فکر خودت باش جای همسایه


نگو که خواستی تا جان فدای من باشی
نه… نه… بلند شو تا مادر حسن باشی
چقدر زود فکر زینب و کفن باشی
چرا برای حسین فکر پیروهن باشی


بلند شو که نشستن به تو نمی آید
بلند شو که شکستن به تو نمی آید


اگرچه مثل زنی خانه دار می مانی
اگرچه پای علی آزگار می مانی
ولی بعید شده اینکه یار می مانی
چرا که مثل علی، زار زار می مانی


بمیرم اینکه تن تو به درد سر افتاد
که از حمایت از من به روت …


چه کرده با سر و ابروت دست نامحرم
چه ضربه ها که به پهلوت… دست نامحرم
شنیده ام که به بازوت… دست نامحرم
زمین خوردی و بر روت، دست نامحرم …


اگرچه دوست ندارم، برو … ولی زهرا
قرار بعدی ما قتلگه گاه، عاشورا


‌فرشید یار محمدی‌

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:11 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

مثل کبوتر محسن و مادر زمین خوردند

با پیکری زخمی، شکسته پر زمین خوردند

در آن هجوم لشگر پست یهودیها

مادر نه، بلکه ،ماسِوَی اللَه بر زمین خوردند

دوگوشوار عرش حق دو سبط پیغمبر

همراه بابا با دو چشم تر زمین خوردند

در بین آتش دختران آفتاب از غم

غمدیده و زار از شرارِشر زمین خوردند

سادات و عام وخاص و هر قلب سلیمی که

گشته به حق دلداده ی حیدر زمین خوردند

در امتداد کوچه ،کوی سرخ عاشورا

گلهای باغ فاطمه پرپر زمین خوردند

اینجا میان کوچه مولا ،پشت در زهرا

آنجا حسین وساقی و اکبر زمین خوردند

تاشد هویدا راس خونین، برسرِ نیزه

زینب سکینه بانوان مضطر زمین خوردند

در عصر عاشورا به وقت غارت خیمه

دیدم دو دختر بچه را …با سر، زمین خوردند

 

حسین رضایی(حیران)

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:12 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید
آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید

زحمت خانه شدم بسکه زمین گیر شدم
وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید

باز هم پیرهن تازه ی من خونین شد
باز با پیرهن تازه پرستار رسید

ولی از بسکه نخوابید زِ بی خوابیِ من
جانب بستر من دست به دیوار رسید

گرچه دلتنگِ تماشای حسینم اما
چشمِ زخمیِ مرا نیمه شبی تار رسید

لابه لای نفسم لخته ی خون می بینم
از همان روز که بر سینه ام آزار رسید

از همان روز که آتش به سراغم آمد
از همان روز که در بود و ستمکار رسید

شعله ای حلقه زد و چادر من را سوزاند
ناله ای تا که زدم خنده ی انظار رسید

خویش را در پس در جمع نمودم شاید
نرسد زخم به محسن ولی انگار رسید

خویش را در پس در جمع نمودم اما
در به من خورد و به او ضربه ی مسمار رسید


حسن لطفی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:13 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

دین دراین ایام مرکب داشت و راکب نداشت
حق درون خانه ی حق بود چون طالب نداشت

کورشد بیست و سه سال این شهر که در چشم خود؛
نوری از نور علی بن ابیطالب نداشت

 

شاید اینکه رفت بالا علتش این بوده که؛
محسن شش ماهه در حد خودش قالب نداشت

غاصبان حق یقینا مردمی هستند که؛
فکرشان این است حق فاطمه غاصب نداشت

خود برای خویش صدها جانشین آورده اند
بعد هم گفتند دین مصطفی نائب نداشت

دینشان بیست و سه سال از هرنگاهی دفع داشت
آن قَدَر که درخودش یک نکته ی جالب نداشت

اینکه قرآن را علی جمع آوری کرد آن زمان
یعنی اینکه جز علی حرف خدا کاتب نداشت

حق اگر آن روز می شد قسمت حق دار خویش
شیعه دیگر در اصولش مهدی غائب نداشت

مهدی رحیمی زمستان

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:14 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

از عالم لاهوتیان شد با خبر فضه
سبقت گرفته تا خدا از هر نظر فضه

اکسیرِ عشق فاطمه مس را طلا می کرد
پس کیمیاگر بود در چشمِ هنر فضه

خدمتگذار خاندان آل عترت شد
تا بست از شهر خودش بار سفر فضه

مادر، کنیزیِ شما هم قیمتی دارد
شد قسمت اسماء، اما بیشتر فضه

وَاللهِ در کوچه اگر می بود همراهت
سیلی نمی خوردی تو و، می شد سپر فضه

شیرِ حلال مادرش کارِ خودش را کرد
خیلی کمک حال تو شد در پشت در فضه

وقتی که فریاد لبت فضه خُذینی شد
فضه خودش هم داد زد، ای خونجگر فضه

هر روز زخم بسترت را شستشو می داد
با دردِ پهلوی تو می شد دردِ سر فضه

چون شمع سوسو می زدی و، با دل مضطر
دورِ تو می گردید هرشب تا سحر فضه

رضاباقریان

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:15 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

ماه صفر تمام شد اما عزا بپاست
این هفته هفته ی غم اولاد مصطفاست

جایِ غدیر را سخن دشمنان گرفت
این بدعتی که شد خودش آغاز ماجراست

راه سخیفِ اهل سقیفه شروع شد
پایانِ کار، خانه نشینیِ مرتضاست

با مهرِ حیدر است که عالم بنا شده
دنیای بی ولای علی پوچ و بی بهاست

بیعت نکرد بیتِ علی با خلیفه ای
راه غدیر و راه سقیفه ز هم جداست

دشمن سه بار حمله بر این خانه کرده است
بیتی که داغدار غم ختم الانبیاست

یا صاحب الزمان نظری کن به پشت در
این مادر شماست که در بین شعله هاست

محسن به پشت در به چه جرمی شهید شد؟!
قلب امام عصر بر این غصه مبتلاست

ای وای از غلاف… مرا می کشد همین…
…ردی که روی بازوی ریحانه ی خداست

کوچه مقدّم است به گودال قتلگاه
زیرا مدینه نقطه ی آغاز کربلا است

 

محمد جواد شیرازی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:18 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

تیغ جلاد به خونش تر شد
غنچه ای وا نشده پرپر شد
شک ندارم که از آن ضربه ی در
محسن از فاطمه زخمی تر شد .

 

علیرضا وفایی خیال

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:20 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

ناگهان در سکوت یک خانه
آتشی پنجه بر درش انداخت
مادری پشت در… یا زهرا…
نگهش را به همسرش انداخت

حسنش بغض کرده یک گوشه
زینب اما دوان دوان آمد
پسر دیگرش به سر می‌زد
ناله‌هایی ز آسمان آمد…

ازدحامی ز خیل نامردان...
کودکی زیر دست و پا مانده
سرنوشت حسین اینگونست
تازه فردا و کربلا مانده…

کودک قصه‌‌های این کوچه
آخرین لحظه‌های عمرش بود
پیرمرد غریب عاشورا
یاد مادر فقط به فکرش بود

باز هم زیر دست و پا رفت و…
نانجیبان به جانش افتادند
زینت دوش حضرت خاتم
مادر و خواهرانش افتادند…



حسین کریمی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:22 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

یک در محکم برای خانه قیمت میکند

مرگ قادر نیست کاری را که حسرت میکند

با تمام غصه ها بر سجده می افتد علی

بنده وقتی بنده باشد شکر نعمت میکند

باز دارد می رود چاهی بنا سازد علی

مرد وقتی گریه دارد زود خلوت می کند

ناسزا پشت علی گفتن چه تکراری شده

بد همیشه پشت فرد خوب غیبت میکند

چند روزی میشود در گوشه ای میشیند و

به قنوت فاطمه با گریه دقت میکند

بغض میگیرد گلوی مرد خیبر را خدا

چادر خاکی زهرایش که صحبت میکند

قسمتی سهم علی بقیه سهم دخترش

این زمانه از چه غم اینگونه قسمت میکند

آه میبینم کنار پیکر لب تشنه ای

خواهر لب تشنه ای احساس غربت میکند

آن طرف تر چادر و خلخال قسمت میکند

 

شاعر:علی حسنی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:24 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

ﺳﺎﯾﻪ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﺧﯿﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮔﺬﺭ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﻌﺮﻩ ﯾﮏ ﺳﻨﮓ، ﺩﻝ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﯾﺨﺖ
ﺷﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺧﺮﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﭘﺎﯼ ﺁﺗﺶ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﻠﻬﺎ ﻭﺍ ﺷﺪ
ﻏﻨﭽﻪ ﺍﯼ ﺳﻮﺧﺖ، ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﮔُﻠﯽ ﺧﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻭ ﺣﺴﺪ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻢ
ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻧﯿﻔﺘﺪ ﭘﺪﺭﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﭘﯿﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﺻﺪ ﺑﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﮥ «ﯾﺎ ﻓﻀّﻪ ﺧُﺬﯾﻨﯽ» ﻣﯽ ﮔﻔﺖ
ﻧﻔﺲ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺧﺎﮎ ﺑﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﮐﺮﺩﯼ
ﮐﺎﺭ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﮔﻞ ﯾﺎﺱ، ﺑﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻋﻤﺮ ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ ﻣﺤﺴﻦ ﻧﺮﺳﯿﺪ
ﻗﺮﻋﻪ ﭼﻮﺏ ﺑﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺗﻦ ﯾﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﯿﺦ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺷﺪ ﻭ ﻧﯿﺰﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻨﺠﺮ ﺷﺪ
ﻣﯿﺦ ﺗﯿﺮﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩ

 

عطیه سادات حجتی

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:25 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

پشت در ... یا ته گودال ... چه فرقی دارد؟
هر کسی ذوب علی گشت تنش می سوزد

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:25 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

يا زهرا (س)

 

زل میزند با چشمهای تر به مادر

هی فاطمه  در لحظه ی آخر به مادر
.
سرمایه اش را داد پای دین خدیجه

پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر
.
تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛

آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر .

تقسیم شد درد دو عالم بین این دو

سیلی به حیدر ع خورد و میخ در به مادر
.
زهرا س هم آخر محسنش را خرج دین کرد

مادر به دختر میرود، دختر به مادر
.
از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال

حالا رسیده یک گل پر پر به مادر
.
ام ابیها نیز ام المومنین شد

چون می رسد این ارث از مادر به مادر
.
ام المصائب زینب س و مظلوم ارباب

آقا به بابا می رود خواهر به مادر
.
در کربلا سیراب گشت و با سه صورت

با گریه اش خندید علی اصغر  به مادر

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:27 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

غمی که در خانه ...دشمنی که پشت در ست
و مادری که به ناچار عازم سفر ست

خودم کشیده ام از دردشان خبر دارم
برای دختر خانه همیشه سخت تر است

که گیسوان پریشان بعداز امشب را
سپرده است به دست کسی که باخبر است

کسی که بر لبش امشب انار میخندد
کسی که دامنش از بغض سربریده تر است

کجاست دست یتیمی و کاسه ی شیری
گرفته تیغ به دستش هرآن که رهگذر است

سکوتِ ریخته در کوچه های شهرامشب
شبیه زهر فرو رفته تا ته جگر ست

کبوتری که پرش را شکسته اند اینجاست
صنوبری که نصیبش حسادت تبر است

غریب مثل دل فاطمه، حسن،  زینب
غریب وصف غم یک سپاه بی سپر است

از این به بعد کلون را یواش تر بزنید
دلی هنوز هم آویز میخ پشت در است


ساجده جبارپور

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:29 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار شهادت حضرت زهرا (س)

یا زهرا...

حتماً نديده حيدر من گريه ي مرا

چون پاك كرده معجر من گريه ي مرا

پهلوي خسته ام ، كمي آرام گريه كن

مخفي نكرد بستر من گريه ي مرا

بغضش شكست وخيس شدازاشك صورتش

وقتي كه ديد دختر من گريه ي مرا

تابوت از تبسّم من سوخت و نديد

يك لحظه ، روز آخر من گريه مرا

نيلوفري كبودم و تشديد كرده اند

گلبرگ هاي پرپر من گريه ي مرا

تقسيم كرد بين تماميِ چشمها

دامان اشك پرور من گريه ي مرا

 

محمد قاسمي

یا صاحب الزمان علیه السلام

چهارشنبه 7 بهمن 1394  10:31 AM
تشکرات از این پست
farnaz_s
دسترسی سریع به انجمن ها