شرکت اچتیسی وارد سومین سال اسفبار خود شده است و در این میان نمیتوان راه رستگاری ویژه و سریعی را برای این شرکت متصور بود. البته باید گفت که بازار تولید همراههای هوشمند نیز بهاندازهای بیرحم است که اجازه بازگشت آسان به کسی را نمیدهد. این شرکت چند سال پیش بهعنوان یک شرکت خوشنام و معتبر و روبهرشد مطرح بود ولی بهیکباره فرایند از هم پاشیدن این کمپانی شروع شد. علت این فروپاشی چیست؟ چگونه شرکتی که نوید از آیندهای درخشان میداد، به یک موجودیت اضافی در بازار همراههای هوشمند بدل شده است؟ این سوالها و چندین و چند چرای دیگر برای اچتیسی وجود دارند؛ در ادامه به بررسی چند دلیل خواهیم پرداخت که نشان میدهند چرا اچتیسی، یک شرکت در حال سقوط است.
تکرار بدون خلاقیت
شاید دلیل اصلی موفقیت اچتیسی در اوایل کار خود را بتوان نوآوری دانست. 6 یا 7 سال پیش بود که این شرکت بیشتر بر روی همراههای ویندوزی تمرکز داشت ولی با درک صحیح از موقعیت اندروید، بهسوی این سیستم عامل مهاجرت کرد و با تبدیل سیستم TouchFLO 3D خود به سیستمی که امروزه آن را پوسته Sense مینامیم، توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند؛ اما پسازاین امر، عملا دیگر نوآوری بزرگی در این شرکت دیده نشد. این امر برای مخاطبانی که ذائقه آنها بر روی چند برند تمرکز داشته و برای سایر برندها ممکن است با سپری شدن یک صبح تا شب تغییر کند، به معنای فراموشی تدریجی نام این شرکت است.
البته این توضیحات بههیچعنوان به معنای بد بودن محصولات اچتیسی نیست بلکه در بازار امروز، خوب بودن کافی نیست و یک محصول متوسط ولی متفاوت، بهتر از یک محصول خوب ولی مشابه با سایر محصولات میتواند نظر مخاطبان را به خود جلب کند.
عدم درک پارادایمها
اچتیسی در زمان مهاجرت از ویندوزفون به اندروید، بهخوبی پارادایمهای محیط تجاری اطراف خود را درک کرده بود ولی در طول چند سال اخیر، این شرکت تمایلی به تغییر از خود نشان نداد. بازار امروزی همراههای هوشمند اندرویدی به نحوی است که هیچ برندی از نظر سیستم عامل بر دیگری برتری ندارد و در این میان تنها نکات ریز است که تفاوتها را رقم میزند. اچتیسی هیچ مولفه ویژهای را بهعنوان اولین در بازار معرفی نکرده و یا اینکه در صورت انجام این کار، فرایند انجام آن بهقدری بیسر و صدا بوده که مخاطبان عمومی بازار از آن بیاطلاع ماندهاند. در مجموع میتوان گفت که اچتیسی، هیچ برتری خاصی نسبت به رقبای خود به مخاطبین ارائه نکرد تا نشان بدهد که مدیران این شرکت، از تغییر پارادایمها در بازار همراههای هوشمند غافل ماندهاند.
شاید بتوان بزرگترین قربانی عدم تغییر پارادایمها در تاریخ تلفنهای همراه را شرکت نوکیا دانست که با چسبیدن به سیستم عاملهای سیمبین و ویندوزفون، عملا از برترین برند دنیا، به خروج از بازار تولید تلفن همراه نزول پیدا کرد.
تبلیغات
اگر به یاد داشته باشید، سامسونگ زمانی در معادلات همراههای هوشمند، بهعنوان یک نام معمولی مطرح بود ولی چه چیز موجب رشد ناگهانی این شرکت شد؟ موضوع کیفیت و خدمات، تنها یک بخش از کار است ولی برای دریافتن میزان کیفیت، مشتریان ابتدا باید محصولات را خریداری کنند و برای خریداری محصول، بدون شک تبلیغات حرف اول را میزند.
شرکتهای بزرگ در جهان سالانه میلیونها دلار را خرج تبلیغات میکنند ولی کافی است تا سطح تبلیغات اچتیسی را با تولیدکنندگان متوسطی مانند الجی و سونی مقایسه کنید تا درک نمایید که این شرکت ازنظر تبلیغات تا چه اندازه ضعیف عمل کرده است. البته اکنون برای تبلیغ کردن بر روی محصولات اچتیسی بسیار دیر است زیرا این شرکت دیگر حتی پول لازم برای سرمایهگذاری کلان تبلیغاتی را ندارد.
خودبزرگبینی
اچتیسی تکلیف خودش را با بازار مشخص نکرد، این شرکت و مسئولان آن بارها در رسانهها به اپل حمله کردند که نشان از اعتمادبهنفس زیاد از حد آنها داشت زیرا اپل عملا هوادارانی دارد که حتی اگر این شرکت، دمپایی پلاستیکی باقیمت 100 دلار تولید کند نیز آن را خواهند خرید؛ ولی اچتیسی در جایگاهی بود که در بهترین حالت، یک انتخاب منطقی برای کاربران محسوب میشد و کمتر کسی هوادار محصولات این شرکت بود.
مسئولان اچتیسی به خودبزرگبینی دچار شده بودند و بهجای اینکه متواضعانه به سراغ بهبود کار خود بروند، به شرکتهای دیگر دندان نشان دادند و همین امر نیز موجب پسزده شدن بسیاری از مخاطبان شد. این جریان در زمینه رفتار مسئولان اچتیسی با سامسونگ نیز صادق بود و در هر دو مورد میتوان سیاست تهاجمی مدیران این شرکت را بسیار ضعیف ارزیابی کرد.
از سوی دیگر نیز این شرکت حاضر نشد به بازار تلفنهای همراه ارزان قیمت وارد شود تا بتواند مخاطبانی در محدودهای گستردهتر را در پیش روی خود ببیند و بدون شک وقتی که بحث از خرید تلفن میلیون تومانی به میان میآید، گزینه نخست کمتر کسی، اچتیسی خواهد بود.
مقاومت در برابر فروش
اچتیسی مانند یک تیم فوتبال با بازیکنانی عالی است که در زمین نتیجه نمیگیرد. این تیم برای تغییر کردن نیاز به تعویض سرمربی خود دارد، حتی اگر این مربی یکی از برترینها باشد، بازهم شوک موردنیاز را میتوان با تغییر او به تیم وارد کرد.
در زمینه تلفنهای همراه هوشمند نیز باید گفت که اگر اچتیسی در برابر پیشنهادهای خرید و ترکیب با شرکتهای دیگر مقاومت نمیکرد، میتوانست بدون هزینه، بار دیگر به تیتر یک رسانهها تبدیل شده و از منابع مالی جدید و ایدههای جدید نیز بهرهمند شود.
بااینوجود این مقاومت بیجا موجب کاهش سود و کاهش ارزش شرکت شده است و درنهایت نیز ممکن است به بیارزش شدن این برند منتهی گردد.
نداشتن صنایع پشتیبان
تمرکز اصلی اچتیسی بر روی بخش موبایل و لوازم وابسته آن متمرکز شده و مانند کمپانیای چون سونی یا الجی نیست که از صنایع بزرگ دیگری چون لوازم خانگی یا سرگرمی بهعنوان پشتوانه بهره بگیرد. همین امر این کمپانی را متزلزلتر از سایر کمپانیها کرده و اثر اشتباهات آن بر پیکر کمپانی بیشتر از سایرین خود را نشان میدهد.