اشارات :: بهمن 1382، شماره 57
عاطفه خرّمی
عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیهالسلام نقش بسته است. این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله زانو میزند؛ امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانهاش زبان سخن گفتنش را میبندد. پشت چشمهای روشنش آرزویی نشسته است. پیامبر صلیاللهعلیهوآله راز چشمهای علی علیهالسلام را میخواند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله میداند این چشمها دریچهای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛ شاید به خواستگاری فاطمه آمدهای؟»
ـ آری
ـ ای علی علیهالسلام پیش از تو نیز مردان دیگری به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمدهاند؛ امّا هیچ کدام از آنها شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشتهاند.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نزد فاطمه علیهاالسلام میرود. فاطمه علیهاالسلام ، علی علیهالسلام را خوب میشناسد. کمالات و فضایل علی علیهالسلام ، سابقهاش در اسلام، و نزدیکی برادرانهاش با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر کسی پوشیده نیست. فاطمه علیهاالسلام سر به زیر میاندازد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله منتظر پاسخ زهرا علیهاالسلام است؛ اما پاسخ او جز سکوت نیست؛ سکوتی از سر رضایت.
پیامبر فریاد برمیآورد: «اللّه اکبر! سُکُوْتَها اِقْرارُها» جبرئیل بر پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله نازل میشود. او مأمور شده است فاطمه را به عقد علی علیهالسلام درآورد. فاطمه علیهاالسلام بهترین انتخاب خداست برای علی و علی شایستهترین مردی است که مِدال همسری زهرا علیهاالسلام را بر گردن میآویزد.
«لَوْ لَم یُخْلَقْ عَلِیُّ ما کانَ لِفاطِمَةَ کُفوٌ؛ اگر علی علیهالسلام خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.»
علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام با کولهباری از کمال و فضل و افتخار، دل به پیوندی میدهند که حاصل آن عصارههای ناب ایمان و انسانیّت میشود. پایههای خانهای را بنا میکنند که مسیر آمد و رفت ملکوتیان میشود. علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام رو به راهی دارند که به آسمان ختم میشود.
خانه کوچک علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام کهکشانی میشود که یازده خورشید تابناک از مدار نورانی آن سر برمیآورند و عالمی را در نور عظمت خود غرق میکنند.
پیوند علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام عرش را مَسرور میکند و پایههای دین خدا را استوار.