در اكثر كتب روايي شيعي، بخشي وجود دارد، بنام «باب القران» يا «كتاب القرآن» كه در آن رواياتي درباره فضل قرآن، فضيلت قاري قرآن، ثواب قرائت سوره ها و نكات ديگر مطرح شده است. يكي از اين نكات، مسئله تحريم غنا و استحباب تحسين صوت در قرائت قرآن است كه ما در ابتداي كتاب، تبركاً برخي از روايات آنرا نقل نموديم و اگر خوب دقت كنيم، متوجه خواهيم شد كه آموختن هنر قرائت باتوجه به برخي از روايات (روايت شماره 4) وجوب كفائي دارد (يعني لازم نيست همه مسلمانان هنر قرائت را فرا بگيرند) يا لااقل مستحبّ مؤكّد مي باشد. (يعني مستحبّي است كه انجام دادنش بهتر است و عمل به آن، تأكيد شده است). محدثين بزرگوار ما، در توجيه بعضي روايات فرموده اند: قرآن را با صوت زيبا تا آن حدّي كه غنا نباشد، بايد قرائت كرد، البته بدون آنكه حدود حسن صوت و غنا را مطرح كنند. مرحوم شيخ حرّ عاملي، صاحب وسائل، در توجيه روايت شماره 6، آنرا حمل بر تقيّه كرده است و استناد ايشان دوگانگي اين روايت با روايت شماره 7 است. آن روايت (6) را اصل دانسته اند و اين روايت (7) را فرع و در دوگانگي اصل با فرع، مسلم است كه اصل محترم است. بهر جهت آيا واقعاً در ورايات شريفه تعارض وجود
دارد و بايد آنها را اين چنين توجيه نمود؟ و آيا با دادن فتوا بر اينكه به كارگيري حسن صوت در قرائت قرآن مستحب است ولي غنا حرام، بدون مشخص كردن حدود هر دو، مي توان روايت شريفه را فهميد و توجيه نمود؟ آيا مشروعيّت هنر قرائت و شرائط و حدود آنرا مي توان از روايات استنتاج نمود؟ براي اينكه با حدود هنر قرائت و شرايط تلاوت قرآن آشنا شويم، روايت شماره 7 را مورد بررسي دقيق قرار مي دهيم: در جمله اول روايت شريفه با قيد ( اقرؤا القرآن بالحان العرب…) قرائت قرآني با الحان غير عربي را خارج و نهي نموده است. در جمله دوم (و اياكم و لحون…) قرائت قرآن با الحان عربي را كه از افراد بي ايمان و اهل معصيت اخذ شده است، نهي فرموده است. در جمله سوم (فأنّه سيجي…) اشاره به جمله اول دارد؛ يعني، از قرائت قرآن با روشهاي اديان ديگر يا آهنگهاي غيرقرآني برحذر داشته است. در جمله چهارم تا آخر روايت شريفه (لايَجوز تراقيهم…) صفات قارياني را كه برخلاف دستور جمله اول قرائت مي كنند و علت اتخاذ چنين قرائتهايي را كه موجب تيره و تار شدن قلب الهي انسان است، ذكر فرموده است. و اين تاريكي به سبب معاصي حاصل مي شود و تقليد از قرائت قارياني را كه چنين صفتي دارند، در ابتداي روايت شريفه نهي شده است.
بنابراين با اين شرايط بسيار دقيق، حدود هنر قرائت اين چنين مشخص مي شود:
-
قرآن بايد به لحن عربي خوانده شود.
-
در قرائت قرآن نبايد از الحان غيرعربي (عجمي) استفاده كرد و همچنين از روشهاي غير عربي؛ مانند نوحه گري و روشهاي آوازي رهبانها.
-
از الحان قاريان اهل معصيت بايد احتراز نمود.
-
قرآن را با ترجيع غنا نبايد خواند
-
بايد از قرآن علاوه بر قرائت ظاهري، استفاده باطني نمود.
در اينجا به چند موضوع بايد اشاره كرد:
1- برخي از قاريان با استناد به اينكه آهنگهاي عربي تلفيقي از آهنگهاي غيرعربي (مثلاً ايراني) است، استفاده از آهنگهاي غيرعربي را در قرائت جايز مي دانند. مثلاً يكي از گوشه هاي دستگاه ايراني را عيناً در قرائت قرآن به كار مي برند، كه بايد گفت: طبق اين روايت شريفه، عمل خلافي است و صاحب قرآن اجازه به آن نداده است.
2- موسيقي قرآن، كاملاً جداي از موسيقي آوازي عربي است و احتمال اينكه كسي صددرصد از تكنيك هاي آوازي در قرآن استفاده بكند، بسيار بعيد است. ثانياً اگر منظور استفاده هاي جزئي (مثلاً در قالب يك نوع تحرير خاص يا يك آهنگ) باشد، بازهم مخالف روايت شريفه است. از اينها گذشته، آهنگهاي قرآني چنان جذابيّت و نورانيّت و گستردگي دارند كه اصلاً نيازي به مراجعه غير آن وجود ندارد و قاريان قرآن بايد با تمرين و تفكر و نورانيّت و استفاده از اين نغمات قرآني به درجه ابداع برسند، كه ان شاء الله در فصل سوم كتاب، مفصلاً بحث خواهد شد.
3- مسأله ترجيع صوتي و حلال و حرام آن، از موضوعات ديگري است كه بايد توضيح داده شود. ترجيع يعني بازگرداندن صدا به حلق يا چرخش صدا در حلق و به اصطلاح تحرير زدن. در روايت شماره 6 امر به ترجيع در قرائت قرآن فرموده اند و در روايت شماره 7 نهي از ترجيع غنا نموده اند. بنابراين ترجيع دوگونه است: حلال و حرام. بديهي است كه ترجيعي كه در قرائت قرآن جايز است و امر به آن شده است، ترجيعي است كه در لحن عربي وجود دارد. و ترجيعي كه درالحان عجمي موجود است؛ مانند چهچه زدن كه در آوازهاي فارسي معمول است، در قرائت قرآن جايز نيست وبالطّبع بكاربردن آن در قرآن حرام است.
براي حسن ختام اين مبحث، نظريه حضرت ملامحسن فيض ـ قدس سره ـ در باب غنا را بيان مي كنيم. البته لازم است قبل از بيان نظريه ايشان گفته شود بحث غنا در بين علماء تشيّع پيرامون صوت طبيعي انسان است، نه صوت مصنوعي و آلات و ادوات موسيقي.
ايشان در كتاب شريف «الوافي» در باب «كسب المغنيّه و شرائها» بياناتي دارند كه حاصل آن چنين است:
غنا دو وجه دارد: غناي حلال و غناي حرام. غناي حرام آن است كه مناسب مجالس لهو ولعب باشد و اشاره لغو و بيهوده، در آن بكار رود و غناي حلال آن است كه شرائط غناي حرام را نداشته نباشد بلكه به وسيله آن، انسان به كمال برسد و از ظلمات عالم طبع، به نور عالم ملكوت راه يابد و به خيرات ترغيب شود و به زهد وادار شود و از معاصي جدا گردد.
در خاتمه به اين نتيجه مي رسيم كه با توجه به روايات شريفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زيبا وترجيع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضايت حضرت حق، رسول اكرم و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مي باشد، به شرطي كه با شرائط لازمه اش باشد (بالاخص تدّبر در آيات) و از حدودش خارج نگردد قرائتي كه در آن، شرائط لحاظ نگردد (مخصوصاً تدبّر)، مذموم است و آوازي بي خاصيت، هرچند خوشايند مستمعين قرار گيرد. زيرااين چنين قرائتي حاصلي بجز حظّ و بهره شنوايي در بر ندارد. وَ لايَزيدُ الظالَمينَ الاَّ خَساراً.
منبع : ایکا