ازدواج و مسائل مرتبط به آن از موضوعات حساس و پرحاشیه در جامعههای مختلف است و در جامعههایی كه درگذر از سنت به مدرنيته هستند كمي پرحاشیه تر؛ روزگاري مدل سنتي ازدواج مورد اقبال بود، زماني اینترنتیاش مد شد و در برههای عشقهای خياباني پايه ازدواج قرار گرفت و زماني سپيدش نرخ بازار شد و با هر فراز و نشيب نظریهپردازهایی در رد و يا قبولش نظریهپردازی كردند.
يك آمار نگرانکننده؛
اما نكته مهم و قابلتوجه اين است كه با تغيير سبك ازدواج در ايران متأسفانه روزبهروز آمار طلاق در كشور در حال بالا رفتن است و طبق بعضي آمارهای غیررسمی اين آمار به مرز 25% رسيده است و اين به اين معناست كه از هر 4 ازدواج يكي به طلاق منجر میشود درحالیکه اگر به دو دهه گذشته برگرديدم اين آمار تا حد زيادي متفاوت است؛ بهعنوانمثال در سال 1380 نسبت طلاق به ازدواج 9/45% بوده است و اینزمانی است كه بحث آزادي و روابط خارج از عرف بهتازگی توسط برخي از جریانها حاكم موردتوجه قرارگرفته بود و بعد از اوج گرفتن اين جريان و نيز برداشته شدن فضاي رسمي و حمايت برخي از جریانهای سكولار درست طي كمتر از يك دهه با رشد 6% به آمار بیسابقه 15/39% میرسد و بعد از اندك زماني يعني 4 سال بعد يعني در سال 1393 با رشد تصاعدي اين آمار مرز هشدار را رد كرده و در مناطقي مثل تهران مرز 30% را رد میکند و به ازاي هر 2/8 ازدواج يك طلاق به ثبت میرسد. از طرفي ميزان طلاق در مناطق سنتي مثل روستاها و شهرهای سنتیتر بسيار كمتر از شهرهاي بزرگ است بهعنوانمثال در روستاها رشد آمار طلاق از سال 1380 تا 1393 چيزي نزديك به 15% بوده درحالیکه اين آمار در شهرها نزديك به 77% رشد داشته است.
برآیند اين آمار؛
با يك بررسي سطحي نکتهای كه نظر را جلب میکند اين است كه درست از زماني كه سبك زندگي مخصوصاً سبک ازدواج در ايران دستخوش تحول گردید، رشد تصاعدي آمار طلاق نيز شروع شد و مناطقي مثل روستاها كه آسيب كمتري در خصوص سبك زندگي و شيوه ازدواج دیدهاند از اين رشد نامطلوب جان سالم به دربردهاند.
ركن ازدواج پايدار؛
يكي از مهمترین نكاتي كه در سبك ازدواج سنتي بوده و باعث میشد تا زندگي قوام لازم را داشته باشد تشكيل زندگي بر اساس دو مسئله مهم به اسم قانونها و سنتها بود. در سبک ازدواج سنتي طرفين نسبت به قانونهای شرعي پايبندي داشتند و شروع زندگي از مجراي قانوني آن بود؛ به اين معنا كه شروع روابط بر اساس عقد شرعي بود و طرفين بعد از خواستگاري و عقد، روابط محرمانه را شروع میکردند. آنها هیچگاه قبل از ازدواج باهم کافیشاپ نمیرفتند و شبها تا نصفهشب باهم چت نمیکردند و تا زمان عقد دستبههم نمیزدند. پسر و دختر حفظ حرمتها را لازمه زندگي پاك خود میدانستند چيزي كه امروزه در حال فراموششدن است.
از طرفي براي اين عقد شرعي ضمانتهایی وجود داشت. مثل مهريه و پرداخت نفقه كه باعث میشد مردها كه روح تنوعطلبی دارند و نيز از طلاق آسيب كمتري میبینند با کوچکترین ناراحتي به فكر طلاق نيفتند و اين گزينه را براي خود هزینهبر ببينند؛ اما در بعضي از ازدواجهای نوين مثل ازدواج سپيد اين ضمانتها برداشتهشده است و مردو زن تا زماني كه حس تنوعطلبیشان گل نكرده است در كنار هم زندگي میکنند و بهمحض دلزدگی به آن عشقهای ادعايي و رؤیایی پشت پا میزنند و به دنبال بختي ديگر میروند.
عدم پايبندي به قانونها در قبل از ازدواج و تشكيل زندگي بر پایهای كه قانون در آن مراعات نشده است از ریشههای بدبینی بين زوجين است كه درصد بالايي از علل طلاق را در كشور ما به خود اختصاص داده است، احتمال اين عدم پايبندي بعد از ازدواج باعث میشود كه طرفين دائماً نسبت به يكديگر شك داشته باشند و بهمرورزمان اين شك تبديل بهیقین به خيانت طرف مقابل و درنهایت انصراف از ادامه زندگي يعني طلاق شود.
از طرفي در فرهنگ ایرانزمین سنتهایی براي ازدواج وجود داشته است كه مراعات اين سنتها نيز در قوام زندگي تأثیرات بسزايي دارد؛ بهعنوانمثال رسم بر اين بوده كه اگر قرار است پسري همسري انتخاب كند محارم او مثل مادر و خواهر او به دنبال گزینههای مختلف میگشتند و با معرفي به پسر در مورد كليت ماجرا از او نظرخواهی میکردند و بعد از هماهنگي با بزرگترهای دختر، پسر به همراه خانواده خود با شاخه گلي كه نشان از حسن نيت او بود به مجلس خواستگاري میرفت و بعد از چند جلسه صحبت و آشناییهای لازم طرفين نظر خود را اعلام میکردند. آنها در پارك براي هم چشمك نمیزدند و يا در بسترهايي آلودهای مثل لاين و تلگرام نيمه گمشده خود را كه ازقضا ممكن است نيمه گمشده ده نفر ديگر هم باشد پيدا نمیکردند. آنها براي سنت ايراني خود يعني ازدواج زير نظر و چتر حمايتي بزرگترها احترام قائل بودند.
اين نكته غیرقابلانکار است كه دختر و پسر در اوج جواني سرشار از احساساتاند بهگونهای كه در بسيار از موارد چشمشان به روي واقعیتها بسته میشود؛ ولي وقتي به واقعيت زندگي رسيدند و شرایط عادي شد حقيقت را میبینند و با پديدار شدن حقيقت فكر جدائي انديشه شب و روزشان میشود.
از ديگر سنتهای ازدواج گرفتن مجلس عروسي و اعلام عمومي وصلت زن و شوهر است تا همگان بدانند اين دختر و پسر باهم ازدواج نمودهاند و اين اعلام عمومي ضمانتي ديگر بر استحكام بنيان خانواده شود و نيز در صورت بروز مشكل مؤمنین براي حلوفصل اختلافات به آنها كمك كنند.
در طرف مقابل و در شیوههای مثلاً مدرن ازدواج، اين رسوم يا از حالت متعارف خارجشده آنقدر پررنگ میشود كه اصل هدف ازدواج در آن گم میشود و يا چون ازدواج سپيد همه اين رسوم كنار رفته و طرفين بدون هيچ اعلام و اطلاعي به يك زندگي مشترك متزلزل تن میدهند كه هردو طرف میتواند زنگ خطر طلاق را به صدا دربیاورد. نكته جالب اين است كه رسول خدا (ص) نيز برگرفتن مراسم عروسي براي حضرت زهرا (س) اصرار داشتند ولي اين مراسم نوراني را به شیوهای ساده ولي پرنشاط بر پا كردند و دستور دادند غذايي آمادهشده و لباسي براي فاطمه (س) خريداري شود وزنان او را دوره كرده و تكبير بگويند و باشکوه و جلالت فاطمه (س) را به خانه بخت ببرند.
يك گلايه يك پيشنهاد؛
در مسائل فرهنگي هميشه یکسری مشكل را بايد در رسانهها جستجو كرد و در تغيير سبك ازدواج نيز يك ريشه در سينما و تلویزیون قرار دارد. متأسفانه در دهه 70 و با باز شدن فضاي بیبندوباری، به اسم آزادي، فیلمسازان و صاحبان کمپانیهای فیلمسازی با نمايش نوع جديدي از زندگي و ازدواج و با راحت نشان دادن روابط غیرمتعارف زمينه را براي سرعت تغيير سبك ازدواج در ايران فراهم كردند و امروز نيز يكي از کلیدهای حل اين معضل و بازگشت به سبك ازدواج پايبند به سنتها و قانونها، در دست سينما و تلویزیون است كه متأسفانه بسياري از فیلمسازان ما حاضر به چرخاندن اين كليد در قفل سينماي خانوادگي كشور نيستند.
نكته ظريفي كه وجود دارد اين است كه اگر به زنجیرهها و فیلمهای سينماي وارداتي نگاه كنيم خواهيم ديد كه آنها براي بر هم ريختن نظم سنتي ازدواج در ايران از سالها قبل اقدام به ساخت فيلم نمودهاند و بهعنوانمثال با ساخت سريال فرندز فرهنگ ازدواجهای بدون ضمانت را به جوانان كشور معرفي نمودند. اين كار دقیقاً زماني صورت میگرفت كه در ايران و فضاي سينمائي آن سریالهای بدون فیلمنامه فقط به دنبال فضاي عاشقانهای بودند كه ليلي و مجنونها را به هم برسانند تا در گیشهها فروش بيشتري داشته باشند.
سينما و القاي فرهنگ و اسطورهسازی، اين ابزار از اصلیترین راهكارهاي القاء سبك ازدواج صحيح است كه متأسفانه مغفول مانده است و فیلمسازان متعهد بايد به آن ورود پيدا كنند تا بتوانند بر اذهان عمومي تأثیرگذار باشند. فرجالله سلحشور كارگردان متعهد كشورمان به نقل از آیتالله جوادي آملي میگرفت: امروز اگر پيغمبري ظهور كند حتماً دوربيني بر دوش خواهد داشت.
خلاصه آنكه پايبندي به قانونها و سنتها باعث قوام خانواده میشود و فراموشي آنها بنيان خانواده را سست مینماید چيزي كه امروزه بهوضوح مشاهده میشود و حتي اگر براي آن استدلالي هم نداشته باشيم مشاهدات عيني در اثباتش كفايت میکند.