شریعت ، جریانی سیال در قانون گذاری در گذر زمان - 1
مقدمه :
پیام اصلی و عالی ترین اصل اساسی ارسال پیامبران ، موحدانه نگریستن به هستی و اخلاقی کردن جامعه در مسیر تخلق به اخلاق الهی است .
آنجا که می فرمایند :
" و ما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحي اليه انه لا اله الا انا فاعبدون " 1
" ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينکه به او وحى کرديم که: «معبودى جز من نيست؛ پس تنها مرا پرستش کنيد.» "
و حضرت رسول(ص) نیز می فرماید :
" تخلقوا باخلاق الله "
" به اخلاق خداوندی ( که همان به شاکله او در آمدن است ) درآیید ." 2
و هدف غایی پیامبر مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین فرستاده خداوند که وظیفه راهبردی بشر در مسیر عقلانیت و همیاری او در رشد و بلوغ او تا رسیدن به نقطه ای که دیگر نیازی به هدایت تشریعی مستقیم الهی نداشته باشد ، چیزی جز تمامیت بخشی به مفاهیم و مکارم اخلاقی نیست .
آنجا که حضرتش می فرمایند :
" انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق " 3
" همانا من براي تمامیت بخشی و رساندن انسان به مكارم و ارزشهاي والاي اخلاقي مبعوث شدم ."
و اخلاقی کردن جامعه ، یک فرایند پویا در گذر زمان متناسب با ظرفیت های جامعه ، قابلیت های انسانها ، ابزارهای در دسترس و ... می باشد .
و شریعت سعی دارد در یک تاثیر و تاثر دو طرفه با ظرفیت ها ، قابلیت ها و فعلیت های اجتماعی و انسانی موجود ، فرایند اخلاقی کردن جامعه را تسریع بخشیده و پالایش کند . و این به معنی موقتی بودن احکام ( غیر عبادی 4 ) شریعت ، متناسب و متناظر با شرایط هر عصر و زمان بوده و با ایجاد هرگونه شرایط جدید و یا ظرفیت های لازم برای تغییر شرایط ، احکام نیز باید به سطح همانها ارتقا و یا تغییر یابند و آنچه که مهم است ، رعایت عدالت بر مبنای پذیرش عقل جمعی و تامین کرامت انسانی است .
چرا که خداوند برقراری عدالت اجتماعی را وظیفه افراد انسانی ، بر مبنای تعالیم اخلاقی پیامبران و فهم عقلانی آنها برمی شمرد ، و
هدف خداوند که برپایی عدالت اجتماعی است ، با دنبال کردن تحقق روح قوانین است نه اجرای ظاهر آنها .
آنجا که خداوند می فرماید :
" لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط " 5
" ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها کتاب (آسمانى) و ميزان (جهت شناسايى حقّ از باطل و وضع قوانين عادلانه) نازل کرديم تا مردم خود قيام به عدالت کنند؛ "
و آنچه که شرایع را از هم متفاوت می کند 6 ، همین سیال بودن آنها و تاثیر و تاثر از میزان بلوغ بشر و توانایی او در فعلیت بخشی به قابلیت های وجودی و ظرفیت های اجتماعی است ، که از زمان نوح ، به کمک هدایت خداوند ، شروع و تا پیامبر اسلام (ص) ادامه می یابد و پس از خاتمیت به عقل انسانی واگذار می شود . 7
آنجا که خداوند می فرماید :
" شرع لکم من الدين ما وصى به نوحا و الذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسى و عيسى ... " 8
" آيينى را براى شما تشريع کرد که به نوح توصيه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى و عيسى .. "
بنابراین ، آنچه که از وضع احکام و قوانین می توان فهمید عبارتند از :
-
احکام (غیر عبادی ) اسلام ، احکامی مقدس ، تعبدی و ثابت نبوده ، بلکه ابزاری برای پیاده سازی هدف خداوند در تزکیه و پاکسازی جامعه از ناهنجاری ها و برقراری عدالت اجتماعی می باشند . 9
-
حرکت پیامبر در مسیر تشریع احکام ، مستقل از شرایط جامعه و ظرفیت های موجود آن و هم چنین قابلت های افراد نبوده است.
-
آن قوانین ، تابعی از میزان فعلیت و ظهور زمینه های عدالت اجتماعی است . 10
-
هر حکم جدید ، در ادامه حکم قبلی ، حذف یک ناهنجار اجتماعی را دنبال کرده و هدف نهایی را که استقرار هنجار مورد نظر خداوند است ، مد نظر قرار می دهد . 11
-
برای تحقق هدف خداوند در اخلاقی کردن جامعه ، باید روح حاکم بر هر حکم و قانون ، شناخته شده و راه تشریع عقلانی با بازنگری آن حکم ، تا رسیدن به آن مهم همچنان ادامه یابد .
....................................
در این مجال ، به دو موضوع مهم که بدلیل بدفهمی و یا تعبیر بد و ناقص و اجرای خشونت بار غیر منطقی در طول زمان ، مستمسکی برای بی دینان و یا خودباوران عقل مدرن که بر پایه علم تجربی استوار است ، شده ، می پردازیم و آن دو ، حقوق زن و برده داری از نگاه اسلام است :
ادامه دارد :
محمد صالحي