0

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

 
sorkheh
sorkheh
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1394 
تعداد پست ها : 150
محل سکونت : خوزستان

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

 

 

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

از قديم الايام يکي از مسئله هاي بزرگ جوانان اين بود که چطور مي تواند در همان جلسات محدود آشنايي قبل از ازدواج، به شناخت کافي رسيد و به حرف هاي طرف مقابل اعتماد کرد. خب، ظاهرا اين روزها علم به قدر کافي پيشرفت کرده است که به ما در کشف دروغ طرف مقابل کمک کند اگرچه هميشه فرض ما آن است که او راست مي گويد؛ مگر اينکه خلافش ثابت شود.اينجاست که تکنيک هاي کشف پنهان کاري به کمک مي آيند؛ البته اغلب اوقات کشف دروغ زياد هم کار سختي نيست. در اين نوشتار نشانه هايي را مي خوانيد که اگر مکررا ديده شوند، بايد در باور آنچه مي شنويد، بيشتر تامل کنيد.

 

1- ناهماهنگي


ما انسان ها مي توانيم زبانمان را وادار به دروغ گويي کنيم، اما بدنمان را نه؛ چون وقتي دروغ مي گوييم، بدنمان با گفته هايمان هماهنگ نمي شود. درواقع بدن ما هميشه راست مي گويد؛ مثلا وقتي کسي بخواهد به دروغ به چيزي پاسخ مثبت بدهد، ممکن است سرش هم زمان کمي به عقب برود که اين حرکت به معني «خير» است.

درحقيقت مغز ما طوري طراحي شده است که تمام واکنش هاي طبيعي بدن را با هم هماهنگ مي کند؛ مثلا اگر کسي به شما گفت که «از ديدنت خيلي خوشحالم»، اما لحظه اي اخم هايش درهم رفت يا بر روي بيني اش چين افتاد، بدانيد راست نمي گويد و يا اگر کسي نگاه معني داري به شما کرد، مجبور نيستيد حرفش را باور کنيد! يادتان باشد به چشمتان بيشتر از گوشتان اطمينان کنيد؛ چون زبان بدن ناخودآگاه اما کلام، خودآگاه است.

همچنين، اين ناهماهنگي را مي توان ميان گفته هاي خود فرد در زمان هاي مختلف يا صحبت هاي او با ديگران، مثلا خانواده اش، مشاهده کرد. حتما شنيده ايد که مي گويند دروغ گو  کم حافظه است؛ چون فردي که راستش را نمي گويد، مسلما داستاني را از خودش سر هم مي کند که ممکن است بعضي قسمت هايش با هم جور نباشند؛ مثلا هيچ کس نمي تواند هر روز عصر به باشگاه ورزشي برود؛ در حالي که ساعت کاري اش 8 تا 21 است!

 

2- آسمان ريسمان بافتن


وقتي کسي در برابر پرسش هاي حساس شما از پاسخ هاي رک و صريح طفره مي رود، اجازه داريد به حرفش شک کنيد. طفره رفتن مي تواند به شکل جواب دادن سوال با سوالي ديگر باشد؛ مثلا در جواب سوال «شما سيگار مي کشيد؟» مي گويد: «اين چه سوالي است؟!» يا مثلا در جواب «آيا شما اهل عبادت هستيد؟»، مي گويد: «چه سوال خوبي پرسيدي! بگذار برايت داستاني را تعريف کنم...». فلسفه بافي هم نوعي طفره رفتن است.

شما فقط يک سوال پرسيديد و او نيم ساعت از اين در و آن در مي گويد. دست خودش نيست، او مي خواهد موضوع اصلي را بپوشاند و ناخواسته آن قدر پرحرفي مي کند که موضوع بين حرف ها  گم شود. جواب هاي دروغ معمولا بسيار طولاني تر از حد طبيعي است و در نهايت هم نمي فهميد بالاخره پاسخ طرف مثبت بود يا منفي؛ مثلا وقتي از طرف مقابلتان درباره وابستگي او به والدينش سوال مي کنيد و او از مزاياي عدم وابستگي مي گويد، محترمانه حرفش را قطع کنيد، دوباره سوالتان را مطرح کنيد و از او جواب مستقيم بخواهيد؛ براي مثال بگوييد: «فکر کنم منظورم را درست بيان نکردم. منظورم اين بود که...»

 

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

 

3- اضطراب و واکنش غيرعادي


اضطراب نشانه هاي زيادي دارد. اگرچه اين مورد در جلسه آشنايي کاملا طبيعي است، اما وقتي علائم اضطراب فقط زماني بروز مي کند که شما موضوع حساسي را پيش مي کشيد، خوب چشم و گوشتان را باز کنيد. يادتان باشد دروغ گويي با پنهان کاري براي هيچ کس آسان نيست و او هرقدر بخواهد اين نشانه ها را پنهان کند، قادر نيست علائم ناخودآگاه نظير عرق کردن، سرخ شدن يا پريدن رنگ چهره، خشک کردن عرق بالاي ابرو قبل از شروع و حين صحبت و... را از نظرها دور کند.

براي فهميدن اين موضوع مي توانيد بحث و موضوع حساس را به درازا بکشانيد و علائم اضطراب و واکنش هاي جانبي ديگر را بررسي کنيد. ممکن است يک پرسش خاص فرد را دچار چنان اضطرابي کند که او دچار خشکي گلو شده و مجبور شود مرتبا آب دهانش را قورت دهد، زيادي لب هايش را زبان بزند و يا دستانش را به هم بمالد.

واکنش شديد هيجاني هم از جمله نشانه هاي عدم صداقت است؛ مثلا وقتي شما مي پرسيد «شما قبلا ازدواج نکرده ايد؟» و او ناگهان از جا مي پرد و با خشم و اعتراض مي گويد: «واقعا در مورد من چه فکري کرده ايد؟» و بعد شما را به بي ملاحظگي و بي احترامي متهم مي کند، بدانيد که حتما مسئله اي را پنهان مي کند؛ چون مي داند که موضوع اصلي تحقيقات محلي پيدا شده است؛ در حالي که شخص صادق از سوال شما فقط مي رنجد؛ چرا که به هر حال مطرح کردن اين پرسش به اين شکل کار جالبي نيست!

 

4- پنهان شدن


پشت راست، سربالا، نگاه مستقيم و حالت بدن باز و راحت از نشانه هاي صداقت است؛ بنابراين اگر خواستگار شما طوري نشسته است که احساس مي کنيد مي خواهد در زمين فرو برود، يعني حالت بدنش کاملا بسته، دست ها به بدن چپسبيده، پاها قلاب شده، پشت خميده و سر پايين است، احتمالا يا دارد از خجالت آب مي شود يا دروغ مي گويد،

البته خجالت تا حدي طبيعي است اما براي کشف بي صداقتي طرف مقابل نياز به نشانه هاي بيشتري داريد: فرد دروغ گو شايد ناخودآگاه موانعي را بين خود و شما بگذارد؛ مثلا گوشي، خودکار، کتاب، ظرف ميوه يا هر چيز ديگري که دم دستش باشد؛ چرا که اين حفاظ نمادين به او احساس امنيت بيشتري مي دهد.

اگر مي خواهيد صداقت يا بي صداقتي او را بفهميد، موانع را برداريد. با او رودررو شويد و واکنش هايش را زيرنظر بگيريد. کف دست مورد ديگري است که مي تواند براي شما نشانه صداقت باشد؛ زيرا شما هرگز کف دست فردي را که در حال دروغ گفتن است، نمي بينيد. اگر به محض پرسيدن سوالي، دست هاي شخص به پشت برگردد يا در جيب يا در پشتش پنهان شود،

بدانيد اين همان لحظه حساسي است که شايد سرنوشتتان را عوض کند. يکي از نشانه هاي فرد دروغ گو، پايين رفتن لحن صداست. او عادي حرف مي زند، اما در يکي دو جمله خاص صدايش انگار از ته گلو در مي آيد؛ نگته را گرفتيد؟ ما انسان ها به ندرت مي توانيم با صداي بلند و اعتماد به نفس بالا دروغ ببافيم.


خواستگاري و گفتگوهاي بعد از آن، يكي از تعيين كننده ترين و مهم ترين جلسات قبل از ازدواج و عروسي است. اين جلسات در واقع يك فرصت است كه مي‌توانيد از آن بهترين استفاده را بكنيد. اما بسياري از افراد دقيقا نمي‌دانند كه چگونه از اين جلسات گفتگو و آشنايي قبل از ازدواج، بهترين بهره برداري را بكنند.

هنوز هم ديده مي‌شود كه سوالات خواستگاري محدود مي‌شود به مسايل كوچكي مثل: رنگ مورد علاقه، موسيقي مورد علاقه و… در اينجا سعي كرده‌ايم 5 سوال اساسي و مهم را كه مي‌تواند نقش تعيين كننده اي در شناخت دو طرف از يكديگر داشته باشد مطرح كنيم. اگر شما هم يك جلسه خواستگاري و آشنايي قبل از ازدواج در پيش داريد، اين مطلب مي‌تواند كمك زيادي به شما بكند.

 

دليل دروغ گفتن در خواستگاري و دانستني آن

 

1 – قبل از هرچيز، شباهت‌ها و تفاوت‌هاي فرهنگي خانواده‌هاي دو طرف را در نظر بگيريد

فراموش نكنيد كه ازدواج يعني پيوند دو خانواده و چه بسا دو خاندان. اولين شرط موفق بودن اين پيوند اين است كه زبان، فرهنگ و آداب و رسوم دو خانواده به يكديگر نزديك باشد. تصور كنيد خانواده شما با خانواده همسر آينده تان در يك مهماني دور هم جمع باشند. آيا حرفي براي گفتن دارند؟ يا اينكه حتي زبان يكديگر را هم نمي‌دانند؟ تشابه فرهنگي دو خانواده هرچقدر بيشتر باشد، مي‌تواند تضمين بيشتري بر پايداري آن ازدواج باشد. برعكس اين موضوع هم صادق است. هرچقدر تفاوت‌هاي فرهنگي دو طرف بيشتر باشد، مي‌تواند باعث ايجاد اختلافات بيشتري شود.

 

2 – درباره جهان بيني طرف مقابل سوال كنيد

تفسير شما و همسر آينده شما از زندگي چيست؟ منظورم تعريف كلان شما از زندگي است. اين موضوع بسيار مهمي است. نگاه شما و كسي كه قصد ازدواج با او را داريد، به زندگي، بايد حداكثر هماهنگي را داشته باشد. فرض كنيد تعريف شما از زندگي اين است: زندگي موهبتي است كه نصيب انسان شده و مي‌بايست حداكثر استفاده را از آن بكنيد و تعريف طرف مقابل شما اين است:

زندگي مسيري سراسر درد و رنج است كه در انتهاي آن عفريت مرگ به انتظار انسان نشسته است! به نظر شما ازدواج و تشكيل زندگي مشترك با چنين شخصي براي شما ممكن است؟ در باره نگاه مثبت يا منفي شخص مقابل به اطراف سوال كنيد. سعي كنيد سوالاتي را مطرح كنيد كه روحيات طرف مقابل را بهتر بشناسيد. شما كه نمي‌خواهيد تا آخر عمر با يك فرد پوچ گرا و افسرده سر و كله بزنيد!

 

3 – درباره باورها و اعتقادات مذهبي يكديگر صحبت كنيد

از نظر اعتقادي و مذهبي يكديگر را ارزيابي كنيد. نبايد شما و همسر‌ آينده تان از نظر مذهبي تفاوت‌هاي آشكار و فاحش با هم داشته باشيد. اين موضوع باعث ايجاد اختلافات جدي در زندگي مشترك شما خواهد شد. خيلي از افرادي كه از كنار اين مسئله به سادگي عبور كرده اند، در آينده با مشكلات جدي مواجه شده اند. فراموش نكنيد كه اطلاعات قبلي و به اصطلاح شناخت دورادور كافي نيست، حتما بايد در اين باره با هم حرف بزنيد و بحث كنيد.

 

4 – درباره اهداف يكديگر در زندگي بحث كنيد

اهداف ميان مدت و بلند مدت دو نفر كه قصد ازدواج با يكديگر را دارند معيار بسيار مهمي در تصميم گيري است. هدف شما و همسرآينده شما از ازدواج چيست؟ آيا ازدواج را راهي براي تكامل مي‌دانيد؟ يا ازدواج مي‌كنيد كه به اهداف مالي خود برسيد؟ اين دو نگاه بسيار با هم متفاوت است. اهداف بلند مدت شما در زندگي و انتظاراتتان از زندگي چيست؟ تمام اينها اگر تفاوت فاحش با يكديگر داشته باشند، بعد از ازدواج مي‌توانند باعث ايجاد اختلافات جدي بين شما شوند. مي‌توانيد با طرح سوالاتي كه از طرف مقابل مي‌كنيد، به طور غير مستقيم اهداف بلند مدت او را بسنجيد.
 
اجازه بدهيد يك مثال بزنم: فرض كنيد يكي از اهداف مهم طرف مقابل شما، مهاجرت به يك كشور ديگر و زندگي كردن در آنجا باشد.شايد اكنون براي آن برنامه جدي نداشته باشد. اما همواره به صورت يك هدف به آن فكر مي‌كند. در حالي كه شما قصد داريد در كشور زادگاه خود بمانيد و زندگي كنيد. اگر از قبل در باره اين موضع اطلاع داشته باشيد شايد تصميم شما براي ازدواج با اين فرد تغيير كند.

 

5 – درباره علايق و سرگرمي‌هاي يكديگر بپرسيد

زندگي شما پر از اوقات فراغت و زمان‌هاي خالي است كه قرار است آن را با يك نفر ديگر شريك شويد. بنابراين بسيار مهم است نظر شما دونفر در باره نحوه گذراندن اوقات فراغت، سبك مسافرت، تفريح و… به هم نزديك باشد. شايد در نگاه اول اين موضوع چندان مهم نباشد، اما همين مسئله كوچك باعث ايجاد اختلافات زيادي در زندگي زناشويي مي‌شود. مي‌توانيد با طرح چند سوال ساده و يا تعريف كردن

چند خاطره از علايق و سلايق طرف مقابل در باره تفريحات و سرگرمي هايش مطلع شويد.نكات بسيار زياد ديگري هم هستند كه به شما كمك مي‌كنند كه شناخت دقيق تري از يكديگر به دست بياوريد. در اينجا تلاش كرديم كه مهم ترين نكات را يادآوري كنيم. اكنون شما به خوبي مي‌دانيد كه چه سوالاتي را در جلسه خواستگاري و آشنايي پيش از ازدواج مطرح كنيد تا به شما و طرف مقابلتان در شناخت بهتر از يكديگر كمك كند.

دوشنبه 21 دی 1394  10:14 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها