پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): سؤالات و شبهات در خصوص «شفاعت» بیشتر به این دلیل است که اغلب اذهان عمومی معنای شفاعت را درست و آن طور که باید نمیدانند و فقط به صورت سطحی یک برداشتی از شنیدهها دارند؛ که مثلاً امام حسین علیهالسلام میآیند و مانع از از ورودشان به جهنم میشود و یا دست آنان را گرفته و به بهشت میبرند. اما، شفاعت، از مادهی «شَفع»، به معنای جفت و دوتایی شدن است. پس شفیع کسی است که جفت شفاعت شونده میگردد.
بدیهی است که انسان در دنیا با هر چه «جفت» باشد، در برزخ و قیامت نیز با همان جفت خواهد بود. چنان چه امیرالمؤمنین علیهالسلام قسم میخورند که اگر به یک چوب خشک نیز محبت داشته باشید، با همان محشور میگردید. (البته منظور محبت در عرض محبت خداوند محبوب است و نه در راه خدا و برای خدا)
الف – شفاعت به معنای واقعی و اصلی آن، امری اجتناب ناپذیر است، چرا که انسان بالاخره محبوب یا محبوبهایی دارد که با آنها جفت میشود و هدفش این است که با توجه به فقر ذاتی، از کمال دیگری بهره ببرد. حال یا مصداق کمال را درست شناخه و انتخاب میکند و یا غلط.
ب – خداوند حکیم در آیات متعددی از قرآن کریم تصریح کرده است که آن شفاعتی (جفت شدنی) که سبب رشد و تعالی (به تعبیری نجات از عذاب و ورود بهشت) میگردد، در قیامت نخواهد بود، مگر آن که اولاً به اذن الهی باشد و ثانیاً این شفاعت شامل کسانی میشود که خدا از آنان راضی باشد و آنان حتماً همان خداترسان هستند و نه هر کسی:
«يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ» (الأنبیاء، 28)
ترجمه: آنچه فراروى آنان و آنچه پشتسرشان است مىداند و جز براى كسى كه [خدا] رضايت دهد شفاعت نمىكنند و خود از بيم او هراسانند.
ب – پس به لحاظ کلّی شفاعت همه جا هست، چه در دنیا، چه در برزخ و چه در قیامت. منتهی این معنای عام شفاعت است. بدیهی است تا وقتی «ولایت» هست [که همیشه هست]، شفاعت نیز هست. تا وقتی همه فیوضات الهی از طریق خلفایش، یعنی انسانهای کامل و صاحبان ولایت و امامت میرسد (که حتی در بهشت نیز چنین است)، شفاعت هم هست. اگر خداوند کریم در کلام وحی فرمود که مؤمنین با انبیاء و اولیا هم نشین میگردند، در دنیا چنین است و بالتبع در برزخ و قیامت نیز چنین خواهد بود.
ج – برخی با استناد به روایت ذیل، میگویند که در برزخ هیچ شفاعتی وجود ندارد:
امام صادق علیه السلام : «به خدا قسم که تنها خطری که من بر شما احساس می کنم، برزخ است و چون قیامت شود و کار به دست ما برسد، ما بر کار شما از خودمان اولویت داریم».
این روایت، واحد است و مشابهی ندارد، لذا به فرض صحت نیز باید در نظر گرفته شود که در این حدیث تصریح نشده که در برزخ شفاعتی نیست، بلکه تأکید شده که در قیامت، کار با ولایت است، امیرالمؤمنین علیهالسلام میزان و مقسم جنت و نار است و طبق آیه کریمه «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ - [ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم»، هر کسی و هر گروهی با امام خود محشور میگردد [خواه امام حق باشد یا امام باطل]، لذا شفاعت پیامبر اکرم و اهل عصمت صلوات الله علیهم اجمعین از مؤمنین و اهل ولایت حتمی است. اما معلوم نیست که مسلمانان و شیعیان در برزخ نیز شامل شفاعت به آن معنای خاص گردند؟
د – نه فقط اهل عصمت علیهمالسلام، بلکه ملائکه و حتی مؤمنین نیز در دنیا، برزخ و قیامت یک دیگر را شفاعت میکنند. وقتی مؤمن برای کسی (اعم از زنده یا مرده) دعا میکند، در واقع با او جفت شده و شفاعتش میکند و وقتی علاقمندان به متوفی برای او طلب آمرزش میکنند و یا برایش خیرات و مبّرات میفرستند، در حالی که او در عالم برزخ است، در واقع شفاعتش میکنند. پس چطور ممکن است که این شفاعت در برزخ برای همه باشد، اما برای اهل عصمت علیهمالسلام نباشد؟!
مضافاً بر این که در برزخ، حیات تکاملی مؤمنین ادامه دارد. در محضر شریف آنان حاضر شده و با علم به حقایق عالم هستی، رشد میکنند تا لایق بهشت گردند، همین یعنی شفاعت در برزخ. مگر ممکن است که مثلاً یک مؤمن یا یک مؤمنهی بیسواد، در حالی که نتوانسته حتی یک آیه از قرآن را بخواند، به بهشت برود؟ اما حق او بهشت است، چرا که ایمان آورده و به انجام عمل صالح اهتمام ورزیده است. لذا در برزخ با حقایق قرآن آشنا میشود و لایق ورود به بهشت جاویدان میگردد. اینها همه شفاعت است.
چطور ممکن است که امثال ما، هر چقدر هم که مؤمن باشند، با شناخت اندکی از ولایت و امامت دارند، لایق بهشت و حشر با اهل عصمت (ع) باشند؟ لذا در برزخ شناخت از حقیقت و ولایت کامل میشود و مؤمن لایق میگردد. آیا این شفاعت نیست؟
و – دقت شود که انقطاع، چه انقطاع تکوینی و ولایی کل عالم هستی و چه انقطاع سلوکی اهل ایمان با محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین لحظهای اتفاق نمیافتد. چه در دنیا، چه در برزخ و چه در قیامت.
ز – اما در خصوص بخشش گناهان مؤمن در برزخ، دقت شود که اولاً خداوند رحمان و رحیم، بسیاری از گناهان او را میبخشد، چنان چه حتی به همه بندگان گناهکارش فرمود به شرط ناامید نشدن از رحمت الهی و بالتبع توبه و بازگشت و استغفار، همه گناهان را میبخشد:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزمر، 53)
ترجمه: بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد از رحمتخدا نوميد مشويد در حقيقتخدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
اگر گناهی مانده بود که دیگر قابلیت بخشش را نداشت، به واسطه مشکلات، بیماریها، سختیها، مظلومیتها، مصیبتها و ...، در همین دنیا بخشیده میشود.
اگر باز گناهی لایق عذاب مانده بود، با سکرات و عذاب مرگ بخشیده میشود.
اگر هم چنان گناهانی باقی مانده بود، در فشار قبر و سپس حیات برزخی پاک میشود.
اگر هم چنان گناهانی باقی مانده بود، با شفاعت روز محشر بخشوده میشود.
اگر باز گناهانی بود که مانع از شفاعت میگردید (مثل سهلانگاری و سبک شمردن نماز)، آن وقت مؤمن به طبقه اول جهنم [که مخصوص مؤمنین گناهکار است] میرود و تا پاک نشود، آنجا معذب خواهد بود و بعد از پاک شدن، وارد بهشت میگردد.
|