0

دانش‌آموز

 
arezooo
arezooo
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 2286
محل سکونت : خراسان رضوی

دانش‌آموز

One day a student was taking a very difficult essay exam. At the end of the test, the prof asked all the students to put their pencils down and immediately hand in their tests. The young man kept writing furiously, although he was warned that if he did not stop immediately he would be disqualified. He ignored the warning, finished the test. Minutes later, and went to hand the test to his instructor. The instructor told him he would not take the test.
 
The student asked, "Do you know who I am?"
 
The prof said, "No and I don't care."
 
The student asked again, "Are you sure you don't know who I am?"
 
The prof again said no. Therefore, the student walked over to the pile of tests, placed his in the middle, then threw the papers in the air "Good" the student said, and walked out. He passed.
 
 

 


روزي يك دانش‌آموز يك آزمون خيلي سخت داشت.پایان امتحان،استاد از همه‌ي دانش‌آموزان خواست كه قلم‌هايشان را پايين بگذارند و بلافاصله دست خود را در روی برگه خود بگذارند.مرد جوان با خشم به نوشتن ادامه داد،انگار میدونست كه اگر سریع دست نگه ندارد محروم خواهد شد.او اخطار را ناديده گرفت و امتحان را تمام كرد. دقايقي بعد، با برگه‌ي آزمون به سوي آموزگار خود رفت. آموزگار به او گفت كه برگه امتحانیش را نخواهد گرفت.
 دانش آموز پرسيد: «مي داني من چه كسي هستم»
 استاد گفت: «نه و اهميتي نميدم»
 دانش آموز دوباره پرسيد: «مطمئني كه مرا نمي شناسي؟»
 استاد دوباره گفت نه.بنابراین دانش آموز رفت سمت برگه‌ها و برگه خودشو وسط اونا جا داد (جوری که استاد نمی‌تونست بفهمه که کدوم برگه اونه!)
سپس کاغذهایی که تو دستش بود رو به هوا پرت کرد و گفت: ایول! و به سمت بیرون رفت
 

لغات و اصطلاحات کاربردی:
بهترین روش یادگیری لغات انگلیسی بکاربردن آنها در قالب های متنی است.
 
Essay = مقاله نویسی
immediately = سریعا
threw = پرتاب کردن

 

سه شنبه 15 دی 1394  10:59 AM
تشکرات از این پست
siryahya 8pooria
دسترسی سریع به انجمن ها