هدايت و گمراهي انسان بدست خود اوست نه خداوند
بحث هدايت انسان توسط خداوند از مباحثي است كه در سه بخش قابل طرح است :
1- هدايت خدا يا خود شخص ؟
2- تاثير خواست شخص چگونه است ؟
3- مقدمات هدايت چيست ؟
1- هدايت خدا يا خود شخص ؟
آبات زيادي در قرآن وجود دارد كه بسياري از مترجمين و مفسرين ، هدايت و ضلالت انسان را بر اساس خواست و اراده خداوند تعبير كرده اند .
از جمله آنها آيه زير است :
...فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاء... 1
... خداوند هر كس را بخواهد گمراه مى سازد و هر كس را بخواهد هدايت مىكند ...
اما از آنجا كه خود قرآن ، مفهوم و معناي خودش را در دل خود به مخاطب القا ميكند ، بر اساس آيات مشابه ديگر ، اين معنا نه تنها درست نبوده كه نقض غرض هدايت الهي است .
هر چند از نظر ترجمه نيز به نظر مي رسد مترجم دچار اشتباهي عجيب شده است چرا كه ؛
ضمير فاعلي مستتر در" يشائ " را به " الله " منتسب كرده ، در حاليكه منطقا بايد به اسم نزديكتر به خود كه " من " هست ارجاع داده شود .
و از طرف ديگر جمله اسميه " من يشائ ، " مفعول " يضل " و " يهدي " است كه خودش از نظر معنا كامل بوده با اين مفهوم كه خداوند گمراه و يا هدايت مي كند ، هر كس را كه گمراهي و يا هدايت بخواهد .
بنابر اين ترجمه درست تر چنين است :
پس اگر كسي خواهان گمراهي باشد ، خدا او را گمراه مي كند و همچنين اگر هدايت بخواهد ، خدا او را هدايت مي كند .
تذكر : مفهوم آيه چنين است كه خدا ( سنت حاكم بر هستي ) به خواست شخص ، اثر مي بخشد .
به همين دليل است كه حتي خواست پيامبر نيز در هدايت شخص بي تاثير خواهد بود آنجا كه خداوند در قرآن مي فرمايد :
إنّک لاتهدى من أحببت و لکنّ اللّه یهدى من یشاء و هو أعلم بالمهتدی 2
تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی ؛ ولی هر کس بخواهد خداوند او را هدایت میکند؛ و او به هدایت یافتگان آگاهتر است!
و اگر كسي به غير اين معتقد باشد نه تنها از انسان سلب مسئوليت كرده است كه خداوند را موجودي خودسر كه مخلوقات خود را به گمراهي مي كشد و سپس به عذاب گمراهيشان دچار مي كند معرفي كرده است !!
در حالي كه خود خداوند در قرآن مي فرمايد :
ولو شاء الله لجعلکم امة واحدة و لکن یضل من یشاء و یهدی من یشاء و لتسئلن عماکنتم تعملون 3
اگر خداوند مي خواست ، همه شما را امت واحده اي قرار مي داد ولي هر كس خودش هدايت يا گمراهي بخواهد ، خداوند به خواست او اثر مي بخشد و ( بدانيد ) قطعا از آنچه كه خودتان عمل كنيد مورد سوال واقع خواهيد شد .
2- تاثير خواست شخص چگونه است ؟
بنابراين ، طبق تعبير فوق ، خود شخص بايد هدايت را بخواهد تا هدايت خداوند به او برسد ؛ اما اين خواستن ، چگونه خداوند را قانع مي كند و به هدايت او مي رساند ؟
بر اساس آيه :
و الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا 4
ما راه هايمان را به افرادی که تلاش گرانه در مسير رسيدن به حقيقت حركت مي كنند نشان خواهیم داد .
پس شرط هدايت خداوند ، تهيه مقدمات آن توسط خود شخص انساني مي باشد كه در دو چيز بيان شده است :
-
خواست دروني شخص ( عدم مقاومت در مقابل حقيقت )
-
جستجو و تلاش براي رسيدن به حقيقت
3- مقدمات هدايت چيست ؟
خداوند مقدمات هدايت را طبق آيه زير :
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ، اولئك الّذين هدئهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب.5
پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نيکوترين آنها پيروى مىکنند؛ آنان کسانى هستند که خدا هدايتشان کرده ، و آنها صاحبان خردند.
در دو چيز معرفي كرده است :
-
مواجهه با نظريه ها و اقوال مختلف در هر زمينه
-
تبعيت از بهترين نظريه ( كه مي تواند يكي از آنها و يا تلفيقي از آنها و يا حتي نظريه جديدي باشد )
بر اساس آيه فوق ، كسي كه مقدمات مذكور را فراهم كند ، گويي شامل هدايت الهي شده است و همانها هستند كه خداوند بعنوان صاحبان خرد و انديشه مي شناسد و نتيجتا در گروه بندگان و عباد خاص خود معرفي مي نمايد .
و كسي كه در زمره عباد خداوند قرار گيرد ، همنشين او در محفل انسش خواهد شد ، در حاليكه هم او و هم خداوند از بودن با يكديگر شادمان هستند .
آنجا كه خداوند مي فرمايد :
يا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی 6
ای جان آرام یافته ، به سوی پروردگارخویش بازگرد در حالی که تو از او خشنود و او از تو خشنود است . پس در میان بندگان من درآی و در بهشت من داخل شو .
4- در يك كلام :
براي مشمول هدايت خداوندي شدن ، سه مرحله زير الزاميست :
1- خواست و اراده شخص مبني بر نياز به هدايت
2- تلاش براي تهيه مقدمات آن
3- مواجهه و شنيدن اقوال مختلف و تبعيت از بهترينها ، بعنوان مقدمات هدايت .
5- سه يادآوري :
1- خداوند را باكي نيست كه بنده اش پس از هدايت ، بدليل اختياري كه دارد ، به راه مستقيم قدم گذارد و يا راه به بيراهه برود آنجا كه ميفرمايد :
انا هديناه السبيل اما شاکرا و اما کفورا 7
ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا بر آن چشم بپوشد !
چرا كه خداوند است كه بي نياز از هر كفر و ايمان بنده اش بوده و ليكن بنده حتي در بودنش محتاج خداست آنجا كه ميفرمايد :
يا ايها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغني الحميد 8
اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد ؛ تنها خداوند است که بىنياز است و شايسته هر گونه حمد و ستايش .
2- كتب پيامبران ، بعنوان يك نگاه توحيدي به هستي ، كتاب هدايت بوده 9 كه در صورتي كه شخص ، در كنار ديگر نظريه هاي جهان بيني بشري ، تلاشگرانه و حقيقت جويانه به آنها نگاه كند ، قطعا راه هاي رسيدن به حقيقت را ، در آنها خواهد يافت ، همانطور كه اگر بر مبناي عقل ، و بدون هيچگونه تعصب و يا عناد ، تلاشش را براي يافتن حقيقت بكار گيرد هدايت شده و به آن خواهد رسيد . 10
3- هستند كساني كه در پي جستجوي حقيقت وجودي خود ، كه همان خداوند هستي است ، پاي در راه كشف شهودي ميگذارند و عاشقانه مراقبه نفس ميكنند . اينها عارفانه ميزبان حضور حضرتش ميگردند و جز وصال او نه لذتي مينوشند و نه ماسوايي ميبينند و اينان كميابانند كه عشق را مذهبند و دل را كوتاهترين راه برگزيدند .
زير نويسها :
1- فاطر آيه 8
2- قصص 5
3- بطور مثال : زمر آيه 3 و غافر آيه 28 و ...
4- عنکبوت آيه 69
5- زمر – آیات 17 و 18
6- سوره فجر آيات 27 تا 30
7- انسان آيه 3
8- فاطر آيه 15
9- انّا انزلنا التوراة فیها هدیً و نور (مائده/ 44) ؛ و آتیناه الانجیل فیه هدیً و نور (مائده/46 (؛ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم ( اسرا / 9 )
10- و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا في اصحاب السعير (سوره ملك – 10 ) و ( زيانكاران در آخرت ) اعتراف مي كنند كه اگر در دنيا به سخن پيامبران و شرايع آنها گوش سپرده بوديم ، و يا در فهم و مديريت سرنوشت خود ، راه عقلاني را پيش گرفته بوديم ، اكنون از جهنميان نبوديم .
19 / 9 /94 - محمد صالحی