«امام صادق عليه السلام كه قلبش تجلّى گاه علم و دانش و بصيرت و بينش پيامبر صلى الله عليه و آله است، يك روز به يكى از شاگردانش كه نزد حضرت علم آموخته بود و به تصفيه و تزكيه نفس موفّق شده بود فرمود:
در اين مدّت كه نزد منى چه آموختى؟ پاسخ داد: هشت مسأله از شما فراگرفتم، حضرت فرمودند: براى من تعريف كن، عرضه داشت:
1- هر محبوبى را ديدم به وقت مرگ از مُحبّش مفارقت مىكند، همّت به خرج دادم براى به دست آوردن چيزى كه از من مفارقت نكند، بلكه در تنهايى انيس و مونس من باشد و آن عمل خير است:
وَمَنْ يَفْعَلْ خَيْراً يُجْزَ بِهِ. «1»
هر كس عمل خيرى انجام دهد به همان جزا داده مىشود.
فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
2- عدّهاى را ديدم به حسب و گروهى به مال و ولد افتخار مىكنند، ولى ديدم افتخار در اينها نيست بلكه فخر عظيم در آن است كه خداوند فرموده:
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» «2»
بىترديد گرامىترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست.
سعى كردم پيش خداوند، كريم باشم. فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
3- لهو و لعب و سرگرمى مردم را ديدم و قول حق را شنيدم:
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى* فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» «3»
و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛* پس بىترديد جايگاهش بهشت است.
سعى كردم هوا را از نفس بگيرم تا نفس در بستر مرضات حق قرار گيرد. فرمود:
أحْسَنْتَ وَاللَّه.
4- ديدم هر كس يك شىء مادّى قيمتى نصيبش شد، سعى كرد دو دستى به آن بچسبد و آن را حفظ كند، من قول حق را شنيدم:
مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» «4»
كيست كه به خدا وامى نيكو دهد تا خدا آن را براى او دو چندان كند و او را پاداشى نيكو و باارزش باشد؟
قرض دادن نزد من شىء با ارزشى بود، سعى كردم به آن بپردازم تا ذخيرهام در روز حاجتم باشد. فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
5- حسودى عدّهاى را به عدّهاى در زندگى ديدم و قول حق را شنيدم:
نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» «5»
ما در زندگى دنيا معيشت آنان را ميانشان تقسيم كردهايم و برخى را از جهت درجات [فكرى و مادى] بر برخى برترى دادهايم تا برخى از آنان برخى ديگر را [در امر معيشت و ساير امور] به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع مىكنند، بهتر است.
بر احدى حسد نبردم و بر از دست داده تأسّف نخوردم. فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
6- دشمنى بعضى را با بعضى در امور دنيا ديدم و مشاهده نمودم كدورتهاى قلبى چه بلاى خطرناكى است، از طرفى قول حضرت حق را شنيدم:
إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً» «6»
بىترديد شيطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگيريد.
خود را مشغول عداوت شيطان كردم و وقت دشمنى نسبت به مردم مسلمان و مؤمن در خود نگذاشتم. حضرت فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
7- ديدم مردم براى طلب رزقْ خود كشى مىكنند و مراعات حلال و حرام ننموده در اين زمينه به يكديگر رحم نمىنمايند، من قول حق را شنيدم:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ* مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ* إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» «7»
و جن و انس را جز براى اين كه مرا بپرستند نيافريديم؛* از آنان هيچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم كه مرا طعام دهند.* بىترديد خدا خود روزىدهنده و صاحب قدرت استوار است.
دانستم وعده او حق و قولش صدق است، آرام گشته و به وعدهاش خشنود شدم، به دنبال حلال رفته و در طلب رزق راحت شدم، به حدّ قناعت كفايت كردم و بقيّه اوقات به عبادت گذراندم. حضرت فرمود: أحْسَنْتَ وَاللَّه.
8- ديدم عدّهاى متّكى به صحّت بدنند، گروهى به كثرت مال و عدّهاى به مثل خودشان و من قول حق را شنيدم:
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَهُ مَخْرَجاً* وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» «8»
و هر كه از خدا پروا كند، خدا براى او راه بيرون شدن [از مشكلات و تنگناها را] قرار مىدهد.* و او را از جايى كه گمان نمىبرد روزى مىدهد و كسى كه بر خدا توكل كند، خدا برايش كافى است.
از غير تكيه برداشته و بر حضرت محبوب تكيه كردم. حضرت فرمود: و اللَّه تورات و انجيل و زبور و فرقان و ساير كتب به اين هشت مسأله بر مىگردد.» «9» عارف معارف و عاشق شيدا سيف فرغانى مىگويد:
قرآن چه بُوَد مخزن اسرار الهى
|
|
گنج حِكَم و حكمت آن نامتناهى
|
|
|
|
در صورت الفاظ معانيش كنوز است
|
|
وين حرف طلسمى است بر آن گنج الهى
|
لفظش به قرائات بخوانىّ و ندانى
|
|
معنىّ وى اى حاصلت از حرف سياهى
|
بحريست درو گوهر علم و دُر حكمت
|
|
غوّاص شود دُر طلب از بحر نه ماهى
|
ز اعراب و نُقَط هست پس و پيش حروفش
|
|
آراسته چون درگه سلطان به سپاهى
|
قرآن رهاننده ز دوزخ چو بهشت است
|
|
زيرا كه بيابى تو در و هر چه بخواهى
|
|
|
|
تا پرده صورت نگشايى ننمايد
|
|
اسرار و معانيش به تو روى كما هى
|
آنها كه يكى حرف بدانند ز قرآن
|
|
بر جمله كتب مفتخرانند و مباهى
|
بى معرفتى بر لب درياى حروفند
|
|
چون تشنه بى دلو و رسن بر سر چاهى
|
|
|
|
(سيف فرغانى)
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- الصراط المستقيم: 1/ 138.
(1)- حجرات (49): 13.
(3)- نازعات (79): 40- 41.
(4)- حديد (57): 11.
(5)- زخرف (43): 32.
(6)- فاطر (35): 6.
(7)- ذاريات (51): 56- 58.
(8)- طلاق (65): 2- 3.
(9)- المواعظ العدديّة: 342، باب 8، فى الثمانيات.
برگرفته از:
کتاب: تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد دو
نوشته: استاد حسین انصاریان