امام سجاد عليه السلام:
آداب علما بر عقل مى افزايد. (76)
عفو زيباى امام عليه السلام
بين امام سجاد عليه السلام و پسر عموى او (حسن بن حسن ) كدورتى وجود داشت. حسن كه در دل ناراحت بود به فكر آزار آن حضرت افتاد. از اين رو به مسجد رفت كه امام عليه السلام و اصحابش با يكديگر بودند. در برابر امام عليه السلام قرار گرفت و آنگاه بدگوئى و سخنان آزار دهنده اى نبود مگر اينكه نسبت به آن حضرت رواداشت و امام عليه السلام در برابر همه سخنان او سكوت كرد. وقتى بدگوئی هاى او به پايان رسيد رها كرد و رفت .
چون شب فرا رسيد امام سجاد عليه السلام به منزل او رفت و درب زد وقتى حسن در منزل خود را باز كرد به او فرمود: اى برادر اگر در آنچه كه به من بدگوئى كردى راست گفتى خداوند مرا ببخشايد و اگر نسبت دروغ دادى خداوند تو را مورد بخشش قرار دهد و السلام عليك و رحمة اللّه. آنگاه برگشت و رفت.
حسن كه اين برخورد زيباى امام عليه السلام را مشاهده كرد بدنبال او رفت و امام را در بغل گرفت و گریه كرد به گونه اى كه حضرت براى او رقت كرد. آنگاه قسم ياد كرد ديگر به آن سخنان و كارهاى زشت باز نخواهد گشت.
امام عليه السلام هم به او فرمود: من هم نسبت به آنچه گفتى تو را حلال كردم . (77)
شيوه برخورد باسخنان ناروا
روزى امام سجاد عليه السلام از منزل خارج شد، مردى به او برخورد كرد و حضرت را مورد بدگوئى قرار داد. غلامان و اطرافيان امام عليه السلام بسوى او رفتند تا وى را تنبيه كنند.
امام عليه السلام فرمود: او را رها كنيد آنگاه در برابر آن مرد جسور قرار گرفت و گفت: عيبهاى من كه خداوند آنها را پوشانده است بيشتر از آن است كه تو از آنها آگاه نشده اى. آيا نيازى دارى كه آن را بر آورده سازم؟
مرد جسور خجالت زده شد. آنگاه امام عليه السلام عبائى بر دوش او انداخت و دستور داد هزار درهم به او دادند. پس از اين واقعه آن مرد همواره به امام عليه السلام مى گفت: شهادت مى دهم كه تو از اولاد پيامبران هستى. (78)
- پى نوشتها -
76 - بحار النوار، ج 78، ص 141
77 - كشف الغمه ، ج 2، ص 287.
78 - كشف الغمه ، ج 2، ص 293.