سابقه دستبافي در ايران به هزارههاي قبل از ميلاد ميرسد و نخستين نشانهاي که از وجود پارچه منسوج در ايران موجود است، متعلق به 4000 سالقبل از ميلاد است، که طي حفريات انجام شده در شوش به دست آمده است.
در گذشته صنايع دستي؛ بدون آنکه کسي اطلاعات و آگاهي درباره آنها به جامعه بدهد، به عنوان بخشي از زندگي روزمره استفاده و از نسلي به نسل بعد منتقل ميشد. در روند تکاملي صنايع دستي غالبا مشاهده ميشود که اين صنايع در تقابل با صنايع جديد، از مباني و ريشه سنتي خود فاصله گرفته و دستخوش تغييرات دنياي مدرن شدهاند. رشته حوله بافي شهر کيلان دماوند نيز همچون رشتههاي ديگر صنايعدستي از اين قاعده مستثني نبوده و از نظر حجم توليد و مصرف بسيار محدود، کم تعداد و منحصر به فرد شدهاست. در اين نوع بافته مواد اوليه مورد استفاده نخ ميباشد که به عنوان پود لابهلای چله تنيده ميشود و توسط دفتين زده شده و در واقع طي سه مرحله، فرآيند بافت آن انجام ميشود.
حولهبافي نوعي فرآورده نساجي سنتي است که به کمک دستگاه بافندگي چهار وردي توليد ميشود. ازجمله خصوصيات اين رشته از صنايع دستي اين است، که اولا کليهي مراحل سهگانهبافندگي (ايجاد دهنهکار، پودگذاري و دفتين زدن) با حرکات دست و پا انجام ميشود. ثانيا امکان استفاده از پودهاي رنگي به ميزان نامحدود و همچنين تنوع طرح بافت با در اختيار داشتن و کنترل حرکات وردها ميسر ميشود. هنرمند فعال در اين رشته، خانم قصابي متولد 1324 در شهر کيلان دماوند است، که از 9 سالگي زير نظر مادر و مادر بزرگ خود حولهبافي را آموزش ديدهاست، معتقداست: حولهبافي تنها در اين شهر بافته ميشد و در گذشته در هر طايفهاي، يک نفر به اين کار مشغول بود که نه تنها در اين زمينه مايحتاج خود و خانوادهخويش را تامين ميکردند، بلکه در اقتصاد خانواده هم نقش قابل ملاحظهاي داشتند. هنرمند مورد نظر معتقد است که اين رشته را به اشتباه حولهبافي ناميدند، چون علاوه بر مصرف حوله حمام که جاذب رطوبتي خوبي است، در موارد ديگري از جمله سفره، لباس، چادر شب و شال،… نيز مورد استفاده قرار ميگيرد.
اما در مورد هنرمند مذکور ميتوان چنين گفت: که اجداد ايشان از زواره اردستان بوده و شاهان وقت پدر بزرگش را به کيلان تبعيد کردهاند. ايشان مدعي هستند که اين حرفه ريشه کهن و قديمي دارد و از همان دوران کودکياش شاهد رونق بسيار آن بوده است.
شيوه بافت به اين صورت ميباشد که: ابتدا نخهاي پنبهاي را به وسيله چرخ ريسندگي و چرخ ماسوره تهيهکرده و سپس در يک فضاي باز به وسيله تعدادي چوب نازک و هم اندازه به اصطلاح محلي “چلهها را دوانيد”. بعد نخهاي پيچيده شده به دور چوبها (فاصلههر کدام از چوبها يک متر ميباشد) را به دور يک چوب بزرگ و ثابت شده به نام “نوورد” ميپيچيند. جهت بافت ميبايست نخها را با ماکو ردکرده و بعد از هر بار نخ ردشده دنده يا “دفتين” که به سمت جلو و عقب آورده ميشود، نخها کوبيده و پارچه بافته ميشود. وقتي ماکو از سمت راست رد ميشود پاتلک سمت چپ با پا به حرکت درآمده (و بالعکس) و وردها را جابهجا ميکند. به هراندازه که پارچه بافته ميشود متي و دستکش به وسيله هنرمند به حرکت درميآيد تا پارچه بافتهشده جمع و به دور چوب قطوري به نام “بالين “پيچيده شود. هنر حولهبافي با ترکيب رنگها در کل پارچه و حاشيه کار با خلاقيت خود هنرمند توليد ميشود. البته ممکن است براي طراحي يک بافته از نمونههايي استفاده شود که در زمان گذشته کاربرد داشتهاست.
در حال حاضر اين محصول و دست بافتهارزشمند تنها توسط خانم قصابي به عنوان يک ميراث معنوي از گذشته به يادگار مانده و همچنان يکي از نشانههاي سنتي-فرهنگي اين شهر به حساب ميآيد.
ابزار و تجهيزات دستگاه حولهبافي به شرح ذيل ميباشد:
چرخ ماسوره: جهت ريسيدن و تهيه نخ کاربرد دارد.
چرخ ريسندگي( هرزه گر): نخهاي ريسيدهشده به صورت کلاف دور چرخ پيچيده ميشود.
گواسته(Gevaste): به هر يک از چوبها اطلاق ميشود که در زمين ثابت و نخهاي چله به دور آن پيچيده ميشود.
وجارک(Vejarak): به دو عدد چوب نسبتا ضخيم گفته ميشود که در اصطلاح، ميانه کار را دارند که نخها در حين بافت به هم نريزند.
ميان چوب: چوبي که کمي بالاتر از نوورد به کار ميرود و به بهتر نگداشتن نخهاي چله کمک ميکند.
هراستون ( (herastow: به مجموع وردها (چهار ورد) در دستگاه بافندگي گفته مي شود.
سلام عليک: دو تکه چوب است که به وسيله نخ به هراستون وصل است و باعث بالا و پايين آمدن وردها ميشود.
هوا کار: به نخهايي که هراستون و سلام عليک را به يک ميله فلزي نزديک سقف وصل کرده تا باعث بالا نگهداشتن آنها شود.
متي(matti): دو عدد چوب يک اندازه که بر روي پارچههاي بافته شده قرار ميگيرد تا مانع جمع شدن احتمالي پارچه شود.
ماکو: دستگاهي که نخ درون آن قرار ميگيرد و به کمک آن نخها از تار رد ميشوند.
دنده، دفتين: نخها بعد از اين که به وسيله ماکو رد شد، دفتين يا دنده ميشود.
دستکش: جنس آن از شاخ گوزن است و براي ثابت کردن بالين از آن استفاده ميشود.
بالين: چوبي است که پارچههاي بافته شده به دور آن پيچيده ميشود.
ماسوره: وسيلهاي است که نخ مورد نياز کار به دور آن پيچيده ميشود.
پاتلک(patelak): تکههاي چوبي هستندکه فقط از يک سر طولي سوراخ شده و با نخ نگهدارنده هراستون از زير دستگاه آويزان شده و با پاهاي بافنده به حرکت در ميآيد.
حمايل: چوبي که در گوشه سمت چپ جهت ثابت نگهداشتن چوبهاي چله به کارمي رود.
نوورد ( (Nouvard: چوبي است که چله بر روي آن پيچيده ميشود.
مواد مورد استفاده:
نخ پنبهاي، نخ ابريشم، نخ پشمي، نخ مصنوعي = اکروليک (صرفا براي پودگذاري از آن استفاده ميشود)، نخ کاموا (صرفا براي پودگذاري کاربرد دارد).