0

صنایع دستی ایران

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

شهرستان گنبد به عنوان یکی از شهرهای مرزی استان گلستان دارای صنایع دستی مختلفی است ،صنایعی که بخشی از اقتصاد خانواده های اقوام مختلف این ایران کوچک را تامین می کند.
به گزارش گلستان ما به نقل از قابوس نامه،ازمهمترین صنایع دستی شهرگنبد می توان به قارچین و پشتی که حاصل دسترنج و زحمات دست زنان ودختران ترکمن می باشد اشاره کرد. قالیچه که همان قارچین درزبان ترکمنی نامگذاری شده دارای تنوع ونقشهای زیبا وفراوانی می باشد که هریک ازاین نقشها داستان وفلسفه مربوط به خودرا دارد.
سوزن دوزی های ترکمنی و بلوچی و زیورالات زیبا از دیگر هنر های زنان شهرستان گنبد است که تصاویر بخشی از آنان را در ادامه می بینید هنرهایی که می تواند سوغات و یادگاری خوبی از این دیار برای شما عزیزان باشد.
قالی‌بافی
صنایع دستی گنبد

صنایع دستی گنبد

صنایع دستی گنبد

گلیم‌بافی
صنایع دستی گنبد

نمدمالی
صنایع دستی گنبد

سوزن‌دوزی بلوچی
صنایع دستی گنبد

صنایع دستی گنبد

سوزن دوزی ترکمنی
صنایع دستی گنبد

صنایع دستی گنبد

صنایع دستی گنبد

زیورآلات

صنایع دستی گنبد

و پلاس ، دوتارسازی ، رنگرزی

صنایع دستی گنبد

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گبه زیر اندازی است گره دار با پرزهای بلند. مواد طبیعی به کار رفته در بافت آن سبب می‌شود در مقابل آفتاب از مقاومت بسیار خوبی برخوردار باشد. موی بز یا نخ پنبه ای و پشم مواد تشکیل دهنده گبه هستند. اندازه گبه معمولاً با عرض 1 تا 5/1 متر و طول 2 تا 5/2 متر است . طرح‌های به کار رفته در گبه متنوع و معمولاً از روی نقش‌های ذهنی صورت می‌گیرد. طرح‌های هندسی، مربع و مستطیل و لوزی و نقش شیر از نقوش مهم به کار رفته در گبه‌های کهگیلویه و بویراحمد است.
گبه کهگیلویه و بویر احمد، نوعی فرش با پرزهای بلند و چند پوده است که ابعاد آن حدود 150 در220 سانتی متر می‌باشد. جنس پرزگبه‌های قدیمی از پشم خود رنگ و جنس تار آن مخلوط پشم و مو و پود آن از پشم بود. گبه‌های رنگی که اخیراً در این استان بافته می‌شوند تار آنها گاهی از پنبه تهیه می‌شود . عشایر کهگیلویه و بویر احمد از گبه جهت فرش کردن چادرهایشان استفاده می‌کنند. در گذشته این محصول کمتر جهت فروش به بازار عرضه می‌شد و چون محصولی خود مصرفی بود و در بافت آن قید و بندهای رایج بازار را نداشتند، نقوش و رنگهای دلخواه و متناسب سلیقه خود را در بافت گبه بکار می‌بردند. امروزه بعضی گبه بافان این استان مواد اولیه مصرفی را از سفارش دهندگان تحویل گرفته و در ازای بافت دستمزد دریافت می‌کنند. در طرح گبه از نقوش هندسی، بویژه نقوش حوضی شکل که به نقش حوض معروف است، بسیار استفاده می‌شود . نقش حوض در گبه معمولاً از یک تا سه لوزی بزرگ در وسط و متن گبه تشکیل می‌شود. این نقش معمولاً در گبه‌های خود رنگ بکار می‌رود. نقش دیگری که در بیشتر گبه‌ها بکار می‌رود نقش چنگ است که هم در گبه‌های خود رنگ و هم در گبه‌های رنگی دیده می‌شود. این نقش به صورت یک رو در گبه‌های خودرنگ و هم در گبه به کار می‌رود. چنگ یک رو نشان دهنده چنگی است که بازوهای آن به سمت خارج می‌باشد ولی بازو‌ها و زواید چنگ دورو هم به سمت داخل و هم به سمت خارج بافته می‌شود. گاهی چنگ در تمام سطح گبه، پشت سرهم و چسبیده به یکدیگر تکرار می‌شود و گاهی نیز به صورت گلهای جدا از هم در گبه به کار می‌رود. گبه دارای نقش‌های مختلفی است.
نقش شیر: از دیگر نقوش گبه است که هم در گبه‌های رنگی و هم در گبه‌های خودرنگ کاربرد دارد. نقش شیرها گاهی به صورت تک و کوچک در بین گلهای متنوع کوچک و گل خرده‌ها بافته می‌شود. گاهی اوقات شیرها پشت سرهم به صورت کوچک تکرار می‌گردد. پاره ای اوقات نیز شیرها بزرگ هستند و بصورت یک شیر تنها یا دو شیر نشسته روبروی هم یا ایستاده که شمشیری در دست دارند. به نشانه قدرت و جنگجویی دیده می‌شوند فضای اطراف شیرها نیز با گلهای کوچک پر می‌شود.
نقش قاب قرآنی: این نقش که همان نقش بوته است ، بدلیل تزئینات بوته‌ها در اطراف قرآن‌ها به نام قاب قرآنی معروف است و در گبه‌های رنگی یا خود رنگ بکار می‌رود. گاهی اوقات تمام سطح گبه را می‌پوشاند. این نقش از روزگاران قدیم بر روی انواع دستبافت‌ها مانند قلمکار، قالی و ترمه بکار رفته و رایج‌ترین نوع آن به « بته جقه ای» مشهور شده است.
نقش گل و بلبل: در این نقش که از رایج‌ترین نقوش گبه‌های عشایر کهگیلویه و بویر احمد است، دو بلبل روبروی یکدیگر بر روی یک شاخه گل که گل‌های آن همان نیم گل‌های هشت پر است ، نشسته اند.
نقش گل خرده: از نقوشی است که در گبه‌های خود رنگ استان کهگیلویه و بویر احمد رایج است. گل خرده‌ها از نقوش متنوعی مانند چنگ و ستاره تشکیل می‌شوند و متن گبه با این نقوش کوچک و با نظمی خاص پر می‌شود. از دیگر نقوش این استان که در گبه‌های رنگی و خود رنگ عشایر بکار می‌رود ، نقش ستاره است که در کنار یکدیگر بافته شده و حد فاصل آنها شکلی شبیه لوزی ایجاد می‌شود.
نقش کاجی: نقش کاج که مانند سرو مظهر سرسبزی و جوانی و زندگی است در گبه‌های عشایر استان کهگیلویه و بویر احمد به صورت درخت‌های کاج جدا از یکدیگر تمام متن گبه را می‌پوشاند. نقش کاجی در بعضی از گبه‌های خودرنگ مناطق تولید گبه (از جمله سربیشه) دیده می‌شود.
نقش گل کلمید: این نقش شبیه کلم باز شده است . این نگاره شباهت زیادی به گل شاه عباسی بدون ساقه و برگ دارد.
نقش سماوری: این نقش در تمام متن گبه تکرار می‌شود . در کنار ورودی سماورها نقش سروی که سر آن کمی خم شده است ، دیده می‌شود. نقش سماوری روی گبه‌ها با نقش سماوری قالی‌ها متفاوت است.حاشیه گبه‌های کهگیلویه و بویر احمد مانند حاشیه قالی ساده ولی هندسی‌تر است. از معروف‌ترین و زیباترین حاشیه‌ها می‌توان از حاشیه شیری، حاشیه خشت، حاشیه گل، حاشیه چنگ و حاشیه کژدمی نام برد.

گبه کهگیلویه و بویراحمد

گبه کهگیلویه و بویراحمد

گبه کهگیلویه و بویراحمد

گبه کهگیلویه و بویراحمد

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گلیم یکی از دست بافته‌های مهم و اصلی مردم در کهگیلویه و بویراحمد است که بسیاری از خانواده‌ها به ویژه در مناطق روستایی و عشایری این استان از طریق آن امرار معاش می‌کنند.
این دست بافته نیز همانند سایر صنایع‌دستی این استان دارای خصوصیات، ویژگی ها، ظرافت‌ها و زیبایی‌های منحصر به فردی است.
بافت گلیم در استان کهگیلویه و بویراحمد دارای قدمت چندین ساله است.
در زمینه نحوه بافت این صنعت دستی باسد گفت که پس از اتمام چله‌کشی کار بافت گلیم آغاز می‌شود.
چله‌کشی یعنی استفاده از نخهای تابیده شده تار در بافت صنایع‌دستی و دست بافته‌ها که جنس آنان معمولا از پشم یا موی بز است.
طرحها و نقشه‌های بکار رفته در بافت گلیم معمولا به صورت ذهنی است و به همین دلیل بافنده در هنگام بافت آن از ذهن خود استفاده کرده و طرحهایی را که از قبل دیده و یا از بزرگان خود به ارث برده بر روی گلیم پیاده می‌کند.
معمولا بسیاری از طرحها و نقشه‌های بکار رفته در بافت گلیم در استان کهگیلویه و بویراحمد سنتی است و از نقش مایه‌هایی که در زندگی روزمره یک بافنده وجود دارد، استفاده می‌شود.
اندازه گلیم‌های بافته شده در این استان معمولا یک در ‪ ۱/۵‬متر و یا ‪۱/۵‬ در دو متر است البته گاهی اوقات در اندازه‌های بزرگتر دو در سه متر نیز تولید و عرضه می‌شود.
برای تولید هر مترمربع گلیم حدود ‪ ۱/۵‬کیلوگرم پشم و یک کیلوگرم پنبه یا موی بز استفاده می‌شود.در بافت گلیم گره وجود ندارد و فقط نخهای رنگی به صورت یک در میان از بین تارها عبور می‌کند.

موارد مصرف گلیم شامل زیرانداز و تابلوفرش به منظور تزیین منازل است.
رنگهای بکار رفته در بافت گلیم به صورت سنتی و گیاهی است و معمولا از رنگهای گیاهان موجود در طبیعت استفاده می‌شود.
گلیم بافی در این استان بیشتر توسط زنان و دختران عشایر و روستایی و در بیشتر مناطق استان بافته می‌شود. سابقه گلیم بافی در این استان بسیار طولانی و شباهت زیادی به گلیم بافی در استان فارس دارد. از مراکز مهم گلیم بافی می‌توان موردراز علیا، موردراز سفلی، گنجه کان، یوسف آباد، سپیدار و تنگ سرخ در نزدیک یاسوج و منطقه سادات محمودی در 105 کیلومتری یاسوج را نام برد. منطقه مهم دیگر تولید گلیم منطقه “بهمنی” سردسیر از توابع دهدشت واقع در 250 کیلومتری یاسوج را نام برد. منطقه مهم دیگر تولید گلیم منطقه دوگنبدان نیز در نقاطی مانند سربیشه، بید زرد، دره پلنگی بافت گلیم رواج دارد. در بی بی حکیمه در 85 کیلومتری دو گنبدان که منطقه ای عشایری است، بافت گلیم از رونق ویژه ای برخوردار است. نقوش بکار رفته در گلیم‌های عشایری استان کهگیلویه و بویر احمد بسیار متنوع است که از میان آنها می‌توان به نقش شانه یا شونه اشاره کرد. این نقش در اکثر نقاط استان در بافت گلیم بکار می‌رود ولی در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است.
نقش لوزی: نقشایه دیگری است که در گلیم‌های عشایر استان دیده می‌شود. تنوع رنگ آمیزی و تنوع نقش لوزی در مناطق تولید گلیم، بویژه در مناطق سادات محمودی بسیار چشم گیر است.
نقش آغاجری: یکی دیگر از نقوش رایج در گلیم این استان است که همیشه در ترکیب بندی افقی به کار می‌رود احتمال دارد بدلیل مجاورت عشایر این استان با عشایر قشقایی این نقش از گلیم‌های آنها اقتباس شده باشد.
نقش چهارپر: از نقوش بسیار جالب گلیم‌های این منطقه است که معمولاً بصورت تک گل‌های مجزا از یکدیگر در ترکیب بندی‌های افقی و لوزی دیده می‌شود.
نقش خراسانی: این نقش که معمولاً در ترکیب بندی افقی گلیم‌های عشایری به کار می‌رود به دو شکل متفاوت مشاهده شده است.
نقش چنگ: نقش زیبایی است که زینت بخش بسیاری از گلیم‌های منطقه است و اغلب درترکیب بندی لوزی مشاهده می‌شود. دیگر نقوش بکار رفته در گلیم‌های این خطه عبارتند از: نقش پرنده ، نقش دانه بیگی، نقش گل تهرانی و نقش فی البداهه. حاشیه گلیم‌های استان کهگیلویه و بویر احمد بسیار ساده است و تنوع کمتری در آن دیده می‌شود . معروف‌ترین حاشیه‌ها عبارتند از: حاشیه خراسانی، حاشیه هفت و هشت، حاشیه کتابی و حاشیه بندروی.

گلیم بافی کهگیلویه و بویراحمد

گلیم بافی کهگیلویه و بویراحمد

گلیم بافی کهگیلویه و بویراحمد

گلیم بافی کهگیلویه و بویراحمد

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

تاریخچه چرم سازی در کرمانشاه
با توجه به اینکه منطقه کرمانشاه از دیرباز محل پرورش احشام و دامهای فراوان بوده است بنا به ضرورت دباغی رونق فراوان داشته است و این امر کرمانشاه را به یکی از منابع اصلی تولید و پخش چرم مرغوب در سراسر کشور مبدل کرده است.
اگر بخواهیم راجع به این هنر بنویسیم باید بگوییم که این هنر قبل‌تر از ریسندگی و بافندگی بوده است و به واقع جایی برای گفتگو و چانه زنی در مورد این سابقه باقی نمی‌گذارد.
فن و فنون آماده کردن پوست تا کنون تغییرات زیادی نکرده است همجنین فن چرم سازی از گذشته تا سده نوزدهم راکد بوده و در ایران هم تا زمانی که روش نوین در این زمینه آغاز نشده بود وضع به همین منوال بوده است.
ایرانیان در صنعت چرم سازی سرآمد و از همه استادترند و کرمانشاه نیز در این مقوله شانه به شانه پیشرو است.
مراحل عمل آوری خام “چرم”عمل آوری به 2 شیوه صورت می‌گیرد.
یکی از این روش‌ها برای آماده کردن پوست گوسفند و بز و روش دیگر برای آماده کردن پوست گاو است.
روش آماده کردن پوست گوسفند و بز از طریق زاج سفید و نمک صورت می‌گیرد و از آن با عنوان “چرم زاغی” یاد می‌شود.
و روش دیگر مختص آماده کردن پوست گاو است.
روش‌ها و مراحل آماده کردن پوست
“خام را آب زدن”: در این مرحله که جزو مراحل اولیه است خام خشک را از روستاها و نواحی اطراف به دباغی آورده و بسته به میزان کلفتی و مقدار چربی پوست به مدت تقریبی 6 روز در آب خیس می‌کنند در ضمن ذکر این مورد ضروری است که چرم بومی را که از کشتارگاه می‌آورند، به آب نمی‌زنند.
آهک زدن و عورامکاری: گودال آهک خمره ای لعابی است که در زمین گذاشته و آن را “لوله کش” می‌نامند.
در این روش آهک را روی خام می‌پاشند و بر روی آن آب می‌ریزند بعد از چند روز خام را بیرون آورده و در اثر آهکی که با آن خیس خورده مواد اضافی مثل مو که بر روی پوست بوده به خوبی از پوست جدا می‌شود.
زمانی که خام را از خمره بیرون آورده آن را بر روی تیری آویزان می‌کنند و با یک کارد وﯾﮋه آن را “عورامکاری” می‌کنند و این کارد را با “سنگ عورام” مرتب تیز می‌کنند.
متورم کردن: مرحله سوم آماده کردن پوست، متورم کردن است در این روش پس از عورامکاری، خام را به خمره منتقل می‌کنند و بر روی ان آرد جو می‌پاشند و پس از آن بر روی آن آب می‌ریزند.
در این زمان عمل تخمیر صورت می‌گیرد و این مورد سبب متورم شدن پوست می‌شود و بدین ترتیب آهک‌های اضافه خنثی و گوشت‌های اضافی پوست به خوبی از آن جدا می‌شود.
البته این عمل که آن را “آردجو” می‌نامند در فصول مختلف دارای مدت زمانی مختص به خود است به عنوان مثال در فصل زمستان مدت زمان آن به 20 روز به طول می‌انجامد و در فصل تابستان به مدت 15 روز به طول می‌انجامد که این مدت زمان با احتساب دما در تابستان و زمستان محاسبه می‌شود.
در این مرحله بعد از آنکه پوست را از خمره بیرون می‌آورند آن را بر روی تیری عمودی گذاشته و خام را “داس” می‌کنند یعنی گوشت‌های اضافی آن را از پوست جدا کرده و این کار با چاقوی 2 دسته ای به نام “داس” انجام می‌گیرد.
نمک پاشیدن: در این مرحله پوست را که در آرد جو خوابیده شده، خارج کرده و پوست را در قدح می‌گذارند و روی هر پوستی به طور جداگانه نمک می‌پاشند و به مدت چند روز آن را در نمک می‌گذارند.
مازوکاری: زمانی که پوست برای مازوکاری آماده شده آن را در سیله قرار می‌دهند و روی هر پوست که درون سیله می‌گذارند گرد مازوی نرم و یا گرد پوست درخت اقاقیا می‌پاشند.
پوست را تا چند روز در درون گودال می‌گذارند و هر روز آن را پشت و رو می‌کنند و لگد می‌زنند.
کاشیکاری: بعد از مازوکاری پوستها را در آفتاب خشک می‌کنند و روی تخته ای که در زیر آن چهار پایه “کرسی” قرار می‌دهند، با سنگ پا پرداخت می‌کنند.
رنگ ریختن: برای رنگ کاری چرم از رنگ هایی مثل”گل ورز”، “جوهر گلی” و صابون سفید استفاده می‌کنند.
صیقلزنی: در این مرحله پایانی بار دیگر پوست را بر روی تخته پرداخت گذاشته و صیقل “مهره” پرداخت را با فشار روی آن می‌کشند در دباغی‌های بزرگ کاشیکاری، رنگ ریختن و صیقلزنی را هر سه چرمساز “چرمگر” انجام می‌دهد.
تعداد کارگاه‌ها و پیشکسوتان این فن در سراسر استان کرمانشاه 100 کارگاه چرمسازی داریم و از پیشکسوتان این فن نیز می‌توان به آقایان سلیمی، عبدلی، پورطهماسب اشاره کرد.

چرمسازی کرمانشاه

چرمسازی کرمانشاه

چرمسازی کرمانشاه

چرمسازی کرمانشاه

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:44 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

قالی کرمان از قدیم به دلیل درآمیزی رنگ و طرح و همچنین سبک بافی زیباترین و نفیس‌ترین قالی ایران و دنیا به شمار می‌رود.
کرمان استانی واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران هر چند سلسله کوههای نسبتاً بلند در سمت شمال غربی خود دارد ولی هیچ رودخانه پر آبی در آن جاری نیست همین کمبود آب و مناطق لم یزرع کوهستانی و شن زارهای این سامان، سبب شده تا بیشتر اهالی این منطقه به جای کشت و زرع، به هنر و صنعت قالیبافی روی آورند.
کرمان استانی واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران هر چند سلسله کوههای نسبتاً بلند در سمت شمال غربی خود دارد ولی هیچ رودخانه پر آبی در آن جاری نیست همین کمبود آب و مناطق لم یزرع کوهستانی و شن زارهای این سامان، سبب شده تا بیشتر اهالی این منطقه به جای کشت و زرع، به هنر و صنعت قالیبافی روی آورند.این ناحیه از ایران از دیر باز یکی از مراکز مهم فرشبافی کشور ما به شمار می‌رفته و تاریخ فرشبافی کرمان به قرنها پیش و قبل از دوران صفویه می‌رسد. قطعه ای از یک تخته فرش بافته شده در این شهر که در موزه حضرت امام رضا علیه السلام در مشهد نگهداری می‌شود بر سابقه ای لااقل در حد پانصد سال بافندگی در زمینه فرش‌های گره دار کرمان شهادت می‌دهد. در روند تاریخی قالیبافی کرمان می‌توان نقاط اوج و حضیض متعددی را سراغ گرفت بطوریکه هنر قالیبافی کرمان نقطه اوج خود را در زمان صفویه و مرحله حضیض خود را در اوایل دوره قاجاریه، یعنی زمانی که آقا محمد خان قاجار به لحاظ مساعدت اهالی کرمان با لطفعلی خان، دست به کشتار هولناک اهالی آن زد، سپری کرده است. بنابراین، به احتمال قریب به یقین هنر فرشبافی در کرمان، از زمان صفویه و با حمایت آنان در این منطقه نضج گرفته است. چه اسکندر خان منشی، مؤلف عالم آرای صفوی و منشی شاه عباس، در این کتاب به قالی کرمان اشاره دارد و شاردن نیز که در سالهای 1666 و 1672 میلادی به ایران مسافرت کرده، این موضوع را تأیید کرده است.

اما با تمامی اینها از منابع و آثار تاریخی چنین بر می‌آید که عمده آثار این دوره کرمان منسوجات بوده است نه قالی. بطوریکه تا اواسط دوره قاجار، کرمان یکی مهم‌ترین و بزرگترین مراکز تولید انواع منسوجات به خصوص پارچه‌های ابریشمی بوده است که از مهمترین آنها شالهای پشمی و پارچه‌های ساده کرباس و پته‌های زیبا را می‌توان نام برد.
شروع انقلاب صنعتی و ورود انواع پارچه‌های نساجی و ماشینی، که منجر به کاهش تولید انواع منسوجات دستی گردید، عامل اصلی گرایش به هنر قالیبافی کرمان است. در واقع دوران بعد از انقلاب صنعتی اروپا، یکی از پر رونق‌ترین ادوار قالیبافی کرمان است. آقای یساولی معتقد است: حرفه قالیبافی در کرمان بطور جدی از قرن نوزدهم میلادی به همت تجار تبریزی شکل گرفت. آنان چون میزان تولیدات این منطقه را در جهت صدور به کشورهای اروپایی از طریق تبریز و ترکیه کافی نمی‌دانستند با ایجاد کارگاههای متعدد، آغازگر دوره ای درخشان از هنر قالیبافی این منطقه بودند. در اواخر دوره قاجاریه شرکت‌های خارجی و برخی از افراد محلی نقش حمایت کنندگی تجار تبریزی را عهده دار می‌شوند. این شرکت‌ها خود مستقلاً شروع به تولید فرش و به دنبال آن ترسیم نقشه‌های قالی نمودند. در همان زمان در حدود 150 طراح در فرش کرمان کار می‌کردند که برخی برای شرکت‌های مذکور و برخی بطور مستقل به کار نقشه کشی فرش مشغول بودند. بعدها به علت وقوع جنگ جهانی اول، بحرانهای اقتصادی سال 1929 میلادی و کسادی ناگهانی در بازارهای خارجی موجب توقف سفارشات خارجی شد و این امر رفته رفته کار قالیبافی کرمان را کند کرد. علیرغم رفع بحران در کشورهای اروپائی و امریکا، شرکتهای خارجی دیگر به اهداف گذشته شان تمایلی نشان ندادند. گر چه فرشبافی در کرمان دیگر آن رونق گذشته را نیافت، لیکن مردم قانع کرمان به حفظ دست آوردهای گذشته همت گماشتند و ویژگیهای خاص این حرفه را حفظ کردند.
با تمامی این افت و خیزها امروزه نام کرمان با قالی آن مترادف است. فرشهایی که در این منطقه بافته شده زینت بخش موزه‌های معتبر جهان است. هنوز تمیزی و لطافت اجناس با نام قالی کرمان در ذهن اشخاص تداعی می‌کند
ساختار
اغلب قالی‌های کرمان از نوع خاص سه پود می‌باشد. به عبارتی بین رجهای بافت، 3 پود دیده می‌شود که اولی و سومی ضخیم و دومی نازک است. البته قالیهای دو پود اول ضخیم و پود دوم نازک نیز به طور پراکنده دیده می‌شوند.
در محدوده جغرافیایی کرمان هر دو نوع گره قالی ایران کاربرد دارد در منطقه شهری باف کرمان، گره مورد استفاده گره فارسی است که در بافت قالیهای ظریف بکار می‌رود و در مناطق روستایی باف، هم گره فارسی و هم گره ترکی رایج است از طرفی دیگر گره‌های جفتی و در دهه‌های اخیر بی گره بافی (کمانش) هم در کرمان رایج شده است. این نوع بافت‌های تقلبی در فرش‌های جدید بافت کرمان و بی سلیقه گی برخی از بافندگانی که فرش‌های کم دوام با حاشیه ای کج و کوله و موج دار و شیرازه‌های زشت به بازار می‌فرستند باعث عقب افتادگی فرش خوش سابقه کرمان در بازارهای بین المللی شده است.
مواد اولیه مصرفی در فرشهای کرمان چون بیشتر مناطق فرشبافی است و استفاده از پشم برای پرز و نخ پنبه ای برای تار و پود فرش رایج می‌باشد برای پرزها از پشم محلی استفاده می‌کنند که با دوام و دارای حالت ابریشمی بوده است ولی از آنجائی که تقاضا رو به افزایش رفته، آنها به پشم هایی که از خراسان و یا کرمانشاه وارد می‌شده و یا به پشم‌های خشک‌تر تبریز توسل جسته اند.
در حال حاضر، در کرمان از دارهای عمودی (ایستاده) استفاده می‌شود که البته این دارهای عمودی از نوع چرخان می‌باشد و تنها در مناطق عشایری این استان است که دارهای افقی (خوابیده) به کار می‌روند. رجشمار فرشها نیز متغییر و از 35 تا 80 رج می‌باشد.
طرحهای رایج
ابتدا نظری بر روند تطور و تکامل نقوش قالیهای کرمان خواهیم داشت که می‌توان آن را به سه دوره تقسیم کرد:
1. دوره نخست یا عصر ترمه: این دوره همزمان با زوال شالبافی در کرمان است. در این زمان بازرگانان تبریز برای حفظ قالیبافی در نقاطی مانند هریس، تبریز، مشهد، اراک و کاشان کارگاههای قالیبافی دایر کردند و در برخی نقاط به قالیبافان محلی سفارشهایی دادندو در نقاطی مانند کرمان به خرید قالی پرداختند که این کار موجب گسترش قالیبافی در کرمان شد. طراحان قالی در کرمان در این موج تازه گسترش قالیبافی، طرحهایی براساس نقشه شالهای کرمان یعنی نگاره‌های “بته جقه” و کاربردهای گوناگون آن تهیه می‌کردند. کاربرد نام عصر ترمه به خاطرالهام گرفتن از همین شالهای ترمه می‌باشد.
2. عصر بازگشت: این دوره در واقع دوره بازگشت به نقوش سنتی می‌باشد. با پایان یافتن جنگ جهانی اول و تغییر سلیقه بازار در آمریکا، تغییر اساسی در طرحهای کرمان بوجود آمد و نقش و نگاره‌های صفوی مورد تقلید هنرمندان کرمان قرار گرفت. نقشه‌های اسلیمی و گلهای شاه عباسی و نقشهای قاب قرآنی و ترنج و لچکهای انبوه رایج شد. در اواخر این دوره باز هم بعلت بحران اقتصادی در آمریکا و توقف خرید‌ها و سفارشات، شاهد تمایل طراحان به نقوش قبلی هستیم.
3. عصر گوبلن: وجه تسمیه این دوره بخاطر تأثیر گرفتن نقوش قالیها از طرحهای فرانسوی بنام “گوبلن” می‌باشد، در واقع می‌توان گفت طرحهای قالی در این دوره اصالت خود را از دست می‌دهند. نقشهای “اوبوسن” و “ساونری” که همگی گوبلن خوانده می‌شوند، یکسر از فرانسه می‌رسید و بر دست نقاشان کرمانی باسمه برداری می‌شد و به کارگاه می‌رفت شاید بتوان گفت که در همین دوره است که موتیفی به نام “گل فرنگ” وارد قالی‌های ایران می‌شود.
بطور کلی آنچه موجب شهرت طرحها و نقوش کرمان شده است، استفاده از موتیفهای بسیار ریز که بصورت گسترده در زمینه قالی پخش شده اند و یک طرح پرکار را بوجود آورده اند. نکته قابل ذکر دیگر این است که طراحان کرمانی از نقوش گل و برگ و درخت استفاده کرده و می‌کنند و بسیاری از صاحب نظران معتقدند که شرایط اقلیمی و محیط کویری کرمان سبب گردیده تا طراح کرمانی با به تصویر کشیدن گلها و گیاهها، کمبود آنان را در ذهن خود جبران سازد. در مورد طرحهای رایج امروزی در کرمان نویسندگان کتابهای “مقدمه ای بر شناخت قالی ایران” و “فرشنامه ایران” معتقدند که این طرحها عبارتند از: طرحهای خوشه انگوری، سبزیکار چمنی، گلدانی و درختی، ستونی 33 پل، برگ چغندری، قاب قرآنی، بته جقه ای، لچک ترنج کف ساده و همچنین نقشه‌های گل فرنگ و گوبلن و یا نقشه‌های شکارگاه و افشان، بازوبندی، خشتی و …
آقای “تورج ژوله” نویسنده کتاب “پژوهشی درفرش ایران” طرحهای متداول کرمان را چنین تقسیم بندی می‌کند:
طرح سبزی کار طرحهای تصویری که اغلب بهترین آنها در حوزه قالیبافی راور بافته شده و می‌شوند.
طرحهای افشان به ویژه افشان شاه عباسی که شاید بهترین آنها در دوره معاصر حاصل قلم توانای طراحان خاندان شاهرخی بوده باشد و از دیگر طرحهای معروف کرمان نقوش قاب قرآنی، انواع درختی و گلدانی تلفیقی و همچنین انواع گل فرنگ می‌باشد.
این روزها کشورهایی چون چین با تقلید استادانه ای از نقشه‌های قدیمی و جالب کرمان، فرشهایی با بافت بسیار شسته رفته و با پشمهای مرغوب و رنگهای درخشان احتمالاً با استفاده از تکنیکهای کامپیوتری به بازارهای غرب می‌فرستند که تهدیدی بسیار جدی برای آینده فرش کرمان شده است
رنگ بندی
همانگونه که قبلاً ذکر شد، رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمانی یکی از دلایل شهرت این قالیها می‌باشد که علاوه بر استفاده از رنگهای باثبات و گیاهی، دارای ترکیب بندی رنگی بسیار قوی نیز می‌باشند.
در قالیهای مرغوب کرمان بطور معمول حداقل 15 رنگ و در قالیهای نفیس تا 30 رنگ نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. از لحاظ رنگ آمیزی، فرش کرمان یکی از متنوع‌ترین و شادترین فرشهای ایران محسوب می‌شود. لاکی سیر و روشن، بژ، عنابی، مسی، آبی سیر و روشن، سرمه ای، صورتی، و سبز سیر و روشن از مهمترین رنگهای مورد استفاده در قالیهای کرمان می‌باشند.
رنگرزی
شهرت عمده فرشهای کرمان بخاطر رنگرزی آن می‌باشد، کرمان تنها مرکز قالیبافی در ایران است که در آن تقریباً به کلی مواد رنگ آمیزی بیگانه تحریم شده اند. رنگهای به کار رفته بسیار متنوع هستند اکثراً این رنگها که تا گذشته نزدیک در کارگاههای رنگرزی برای مصارف شالبافی و قالیبافی بکار می‌رفتند از سری رنگهای طبیعی بودند ولی در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم مقداری رنگهای جوهری به کارگاههای رنگرزی آن راه یافت . رنگهای گیاهی مورد استفاده عبارتند از: نیل (ترکیبی)، قرمز دانه، روناس، پوست گردو، پوست انار، برگ مو، بوریا و حنا. همانند بقیه نقاط ایران، در کرمان هم، زاج تنها ماده ثابت کننده ای است که در رنگرزی خامه قالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
– ابعاد
آقای تورج ژوله در کتاب خود (پژوهشی در فرش ایران) چنین می‌آورد: ابعاد فرش کرمان چندان متنوع نیست و گرایش به بافت فرشهای کوچک مانندذرع و نیم و دو ذرع کمتر است. اما ابعاد 3 2 و 5/35/2 و 43 متری و بزرگتر در میان قالیهای قدیم و جدید کرمان بسیار زیاد است. بافت کناره نیز در کرمان چندان متداول نبوده است. در سالهای اخیر ابعادی همچون خرک (تقریباً 60120 سانتی متر) و همچنین پشتی و روکش صندلی و مبل نیز رواج زیادی یافته است.
اما در کتاب “مقدمه ای بر شناخت قالی ایران”، “یساولی” نظری خلاف نظر آقای ژوله دارند ایشان معتقدند: قطع قالیهای کرمان بسیار متنوع است و از قالیچه‌های کوچک 9/06/0 متر تا قالیهای بزرگ 47 متر در تغییر است
وضعیت فعلی
طراحان: بیشتر محققان، شروع طراحی قالی را در کرمان مرهون خاندان مشهور “شاهرخی” می‌دانند.محسن خان، پیشکسوت نقاشان قالی کرمان به کار نقاشی مینیاتور قلمدان، اشتغال داشت. او که ابداع کننده سبک نقطه زنی است، با طرح اولین نقش قالی تا آخر عمر قلم از کف ننهاد و حسن خان پسر و شاگرد او و معلم ثانی نقاشان قالی کرمان در طول زندگی پربارش بیش از هزاران نقش قالی را ابداع کرد. علاوه بر آنها امیر خان شاهرخی، احمد خان شاهرخی و پسرانش حسین و حسن خان مشهورترین طراحان کرمان می‌باشند. شکر الله پاک گوهر، رضا خان رند، محمود ارجمند، محمد سام، حسن رسولی، میرزا علیرضا مایل و … از دیگر طراحان مشهور و معاصر کرمان بوده اند. علاوه بر اینها در کتاب “مقدمه ای بر شناخت قالی ایران” تعدادی دیگر از طراحان کرمان معرفی شده اند که عبارتند از: شیخ رمضان میر سرجانی، استاد کاظم، احمد خان، احمد علی خان، کربلائی اکبر فدائی، کاشی نقاش، حاج محمد جعفر، عزیز الله بهارستانی، راوی از جمله در گذشتگانند که هر کدام از اینان هزاران طرح را به تصویر کشیدند و شاگردان زیادی را پروردند. هنرمندانی چون: محمد علی شاهرخی (پسر حسن خان) اکبر بهارستان پسر عزیز بهارستان، عباس سروری شاگرد او و احمد کیوان و علی صوتی، محمود رسولی که همه اینها اکنون دست اندرکار طرح نقش قالی اند.
تولید کنندگان: از میان تولید کنندگان فرش کرمان احمد یزدان پناه (دیلمقانی)، محمد ارجمند کرمانی (ملقب به سلطان قالی کرمان) برادران رشید فرخی، برادران اژدری و ژان تیمور یاناکی از بزرگترین تولید کنندگان فرشهای قدیم کرمان بوده اند. ابوالهادی، فتحی، یظهری و وزیری از مهمترین تولید کنندگان فعلی فرش شهری باف استان کرمان می‌باشند. شرکت سهامی فرش ایران نیز با بیش از شصت سال سابقه از قدیمی‌ترین تولید کنندگان اصیل کرمان می‌باشد.

فرش کرمان

فرش کرمان

فرش کرمان

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:45 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

روزگار نه چندان دور در بسیاری از خانه‌ها صندوقچه هایی بود که “یخدن” یا” یخدان” نام داشت؛ صندوقچه هایی ساده که مخزن خاطرات بود اما این صندوق‌ها امروز بجای خاطرات، خون دل صنعتگرانش را در خود دارد.
روزها بانوان خوش ذوق برای این صندوق‌ها از ترمه‌های اصیل ایرانی رویه ای زیبا می‌دوختند و بر تنش می‌کردند یا قطعه ای ترمه روی آن پهن می‌شد.
درونش هم که با پارچه مخمل قرمز پوشیده شده بود خلعتی‌های عروس و داماد را در خود جا می‌داد.
علی رغم اینکه با ورود صنایع چوبی نوین از جمله گنجه‌های دیواری، کمدها و دراور‌های چوبی شیک و صنایع ام دی اف این صندوق‌های چوبی روبه فراموشی می‌رفتند اما می‌شد اثر آن‌ها را گوشه کنار خانه مادربزرگ‌ها و پدر بزرگ‌ها یافت.
صندوقچه سازی
صندوقچه ای چوبی با روکش حلبی نقاشی شده یا روکش مخملی فلز کوب.
جهیزیه عروس‌های آن روز و مادر بزرگ‌های امروز باهمین صندوقچه‌ها جابجا می‌شد، این کمدهای سنتی گاو صندوق آن‌ها هم محسوب می‌شد طلا و جواهرات، خوراکی‌های کمیاب، لباس‌های مهمانی و پلو خوری در دل همین جعبه‌ها جا می‌گرفت و یک قفل فلزی بزرگ و زیبا روی آن وسوسه برانگیز بود تا به جستجوی داخلش بپردازی.
با وجود تنوع بالای لوازم خانگی و انواع کمدهای شیک و زیبای امروزی اما چندیست مردم به سمت صنایع دستی می‌روند شاید هیچ وسیله ای نتوانسته مانع مرور دوباره خاطرات آن‌ها (حتی اگر شده با یک

جعبه چوبی) شود شاید کاربردهای این صندوق برایشان جذاب است.
به هر حال دوباره به خانه‌های آنانی که ذوق هنری دارند بازگشته و بیشترین خرید از جانب نو عروسان است، برای چیدن لوازم و خلعتی‌های عروس و داماد. تنها محلی که می‌توانند خریداریش کنند راسته “صندوق چی لار” واقع در بازار سنتی زنجان است، راسته ای که روزهای نه چندان دور محل کسب صندوق سازها یا به تعبیر ترک زبانان “یخدان” سازها بود.
صندوقچه سازی
صندوقچه‌های بزرگ که طول آن‌ها یک متر یا بیشتر بود به “هشدر خان ” معروف بودند، این اسم هم به دلیل بزرگی صندوقچه روی آن نهاده شده بود و هم مربوط به نام شهر هشدرخان واقع در باکو بود که تولید کننده این صندوق‌ها بود.
در حال فرم دادن دسته‌های صندوقچه است با چکش قطعه فلزی را روی چیزی شبیه میز فلزی بنام “سندان” فرم می‌دهد .

صندوقچه سازی

صندوقچه سازی

صندوقچه سازی

صندوقچه سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:45 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

دوتار به عنوان یکی از مهمترین آلات موسیقی سنتی در خراسان شمالی است. دوتار نوازی خراسان شمالی و بخشی گری، به عنوان یکی از میراث ملی ایران زمین در یونسکو به ثبت رسیده است. دوتار یکی از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است و همان‌گونه که از نام آن برمی‌آید، دارای دو سیم (تار) است. این ساز را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند و با ناخن، زخمه می‌زنند. دوتار شمال خراسان یکی از سازهای کهن شمال شرقی کشور به شمار می‌رود و بخش اعظمی از فرهنگ موسیقایی این سرزمین را در خود جای داد است. گستره جغرافیایی موسیقی این منطقه را به گونه‌ای چندفرهنگی تبدیل کرده است که از داشته‌های فرهنگ اقوام ترک، کرد و ترکمن که در این سرزمین‌ها ساکن هستند بهره می‌برد. ساز دوتار ساز دوتار پیشینه کهن در تاریخ فرهنگی این بخش از سرزمین ایران دارد که به سال‌های دور برمی‌گردد. روایت‌های افسانه‌ای، عاشقانه و حماسی در فرهنگ منطقه شمال خراسان همیشه با هم‌نوازی ساز دوتار همراه بوده است. به کسانی که داستان‌ها و روایت‌های کهن این سرزمین را به همراه تنبور اجرا می‌کنند بخشی می‌گویند، در این منطقه جغرافیایی تعداد بخشی‌های ترک زبان بیشتر بوده که مهمترین دلیل آن گویش ترکی خاص مردمان شمال خراسان است که رواج بیشتری نسبت به گویش‌ها و لهجه‌های دیگر دارد. دوتار به عنوان مهمترین ساز در فرهنگ موسیقایی شمال خراسان همیشه مورد توجه بوده است، که مهمترین وظیفه آن انتقال روایت و داستان‌های پندآمیز گذشتگان به نسلهای بعدی بوده است، استفاده ساز برای همراهی داستانها انتخاب هوشمندانه‌ای از سوی مردمان این منطقه به شمار می‌رود چرا که مردمان با حفط کردن بخش‌هایی از موسیقی، پند داستان‌ها را آسان‌تر متوجه می‌شدند. از میان این داستانها که به وسلیه دوتار بخشی‌های خراسان شمالی روایت می‌شدند می‌توان به داستان شاه اسماعیل، زهره و طاهر، اصلی و کرم، کور اوغلی، غریب و شاه صنم، لیلی و مجنون، گل افروز و دوست محمد اشاره کرد، این قسمت از فرهنگ شفاهی موسیقی شمال خراسان تا اندازه ای تاثیرگذار عمل کرد که به سرزمین‌های مرکزی فلات ایران نیز نفوذ کرد. قسمت دیگر موسیقی شمال خراسان که توسط دوتار نوازان این منطقه اجرا می‌شود، مقام‌های نواحی این منطقه است که به هفت مقام شهرت دارد. مرحوم حاج قربان سلیمانی و محمد حسین یگانه هر کدام به شیوه خود این مقام‌ها را ادا می‌کردند، اما نکات مشترک در میان آنها بهره گیری از مقام‌های نوایی، تجنیس، شاه ختایی و گرایلی است. این نغمات و مقام‌ها در خود نیز به دو بخش آوازی و ریتمیک تقسیم می‌شوند ، آوازها اغلب داستانها را بیان می‌کنند و نغمات ریتمیک در میان داستانها و برای گذار به روایت بعدی مورد استفاده قرار می‌گیردند ، از مهمترین مقامی که با ریتم همراه است می‌توان به مقام حریف کش اشاره کرد. از نظر ساختاری نیز دوتار منطقه شمال خراسان با توجه به گستره جغرافیایی انواع گوناگون دارد، برای مثال دوتار شهر قوچان با دوتار درگز از نظر صدادهی و نوع ادای نغمات تفاوت‌هایی دارند اما همگی این سازها در اصول اولیه ساخت از جمله کاسه‌ها، اندازه دسته ساز و . . . با هم شباهت‌های بسیاری دارند. یکی از جالب‌ترین نکات نوازندگی این ساز که در بیشتر سازهای بومی شرق و شمال شرق فلات ایران مرسوم بوده ، کوک‌های متفاوت این ساز بر اساس سیلقه نوازندگی است برای مثال هر نوازنده این امکان را دارد با بهره گیری از کوک دلخواه خود بر روی ساز نغمه هایش را اجرا کند. دوتار شمال خراسان از لحاظ تکنیک اجرایی شباهت بسیاری به گونه ترکمن این ساز دارد با این تفاوت که نوازنده در هنگام به صدا درآوردن سیم‌ها با دست راست از تکنیک‌های مختص این منطقه بهره می‌برد. این ساز در طول تاریخ منطقه شمال خراسان نقش بسزایی در ادای آداب و رسوم این منطقه داشته است ، اهالی روستاها و شهرهای کوچک دور هم جمع می‌شدند و به صدای ساز و آواز بخشی‌ها گوش فرا می‌دادند. در چند دهه اخیر نیز دوتار شمال خراسان نقش قابل توجهی را در شناساندن فرهنگ کهن ایرانی به دیگر کشور‌های داشته است، حاج قربان سلیمانی در زمان حیات خود با حضور در جشنواره‌های متعدد بین‌المللی این فرهنگ کهن موسیقایی را به دیگر هنردوستان در سراسر جهان شناساند. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و زندگی مدرن مردمان سازهای بومی کمتر در میان اهالی این منطقه مورد توجه قرار می‌گیردند اما در این میان همچنان کسانی هستند که دوتار نوازی را بخشی از فرهنگ اصیل خود می‌دانند و برای حفظ و ماندگاری آن می‌کوشند. ساختار دوتار شمال خراسان دوتار جزء سازهای اندرونی محسوب می‌شود و در دست بخش‌ها نواخته می‌شود. ظاهرا دوتار ترکمن قدمت بیشتری نسبت به دوتار خراسانی دارد. دوتار در شمال خراسان دارای دو کوک است: یکی با نسبت چهارم و دیگری با نسبت پنجم. کوک چهارم را کوک نوایی و کوک پنجم را کوک ترکی و کردی می‌نامند و آهنگ‌های فارسی شمال خراسان نیز با کوک پنجم اجرا می‌شود. کوک‌های دوتار، یکی ترکی و دیگری کردی است. با کوک ترکی می‌توان آهنگ‌های گرایلی، تجنیس، شاختایی، نالش، دوست محمد، غریب و … با کوک کردی آهنگ‌های الله مزار، لو، درنا، جعفر قلی و … را اجرا کرد. معمولا در مجالس شادی، اول شب برای ایجاد هیجان و رقص از سورنا و دهل و قشمه استفاده می‌شود و در پایان شب، بخشی‌ها در اندرون دوتار می‌نواختند. دوتارهای قدیمی در شمال خراسان از سازهای امروزی کوچکتر بوده اند. دوتار دارای کاسه‌ای گلابی‌شکل و دسته‌ای نسبتاً دراز و دو رشته سیم (تار) است. طول دستهٔ آن حدود ۶۰ سانتی‌متر و کل ساز حدود ۱ متر است. قسمت گلابی‌شکل این ساز از چوب درخت شاه‌توت و دستهٔ آن از چوب زردآلو یا درخت گردو ساخته می‌شود. در قدیم به جای سیم از ابریشم استفاده می‌شد. طبق نظر حاج حسین، برای سیم بم هشت لا و برای سیم زیر شش لا نخ ابریشم را به هم می-تابیدند. حاج حسین ایده‌آل صداگیری از ساز را نواختن با ابریشم می‌دانست، چرا که عقیده داشت زبان ساز یا سیم که در قدیم از ابریشم ساخته می‌شد، باید از جنس خود ساز (:چوب توت) باشد . حاجی قربان سلیمانی سیم زیر دوتار خود را مؤنث (: زن) و سیم بم را مذکر (: مرد) توصیف می‌کند. او، علاوه بر این، سیم زیر را به حضرت آدم و بم را به حوا نسبت می‌دهد. استفاده از تارهای ابریشمی به جای سیم فلزی نیز در شمال خراسان و در نواحی ترکمن نشین رایج بوده‌است. کاسه و صفحه دوتار از چوب توت و دسته آن معمولا از چوب زردآلو ساخته می‌شود. در قدیم به جای سیم از ابریشم استفاده می‌شده. اندازه‌های دوتار در شمال خراسان دارای استاندارد معینی نیست. دوتارهای فعلی دارای یازده و گاه دوازده پرده است. پرده‌های آن در فواصل نیم پرده نه چندان دقیق بسته می‌شود و فواصل کوچک‌تر از نیم پرده در پرده‌بندی آن وجود ندارد.

دوتار

دوتار

دوتار

دوتار

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:46 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گلیم بافی دیگر هنر دستی مردمان این دیار است. فرش و گلیم این استان به سبب طرح و رنگ ثابت آن از امتیازات ویژه اى برخوردار است.
وجود اقوام مختلف باعث گردیده که گلیم‌های بافته شده این استان از تنوع خاصی برخوردار باشد بطوریکه بافت گلیم در هر ایل و طایفه ای متفاوت‌تر از دیگری می‌باشد. شاخص‌ترین بافت داری این استان گلیم افشار تکاب می‌باشد که معروفیت جهانی دارد استفاده از رنگ‌های طبیعی و ابریشم از مشخصات بارز این نوع گلیم می‌باشد.
طرحهاى شهرستان خوى و تکاب با عناوین (قباو ماهى) معروف می‌باشند. در بخشهایی از این استان، گلیم سوماک نیز بافته می‌شود. سوماک (گلیم یک رو) به گلیم‌هایی گفته می‌شود که به شیوه پودپیچی بافته می‌شود و طرح‌های پیچیده‌تری نسبت به دیگر گلیم‌ها دارد و ممکن است سینه‌باف (یعنی بدون نقشه و کاملا ذهنی) یا نقشه‌باف باشد. سوماک ظرافت زیادی دارد و بیشتر با پود ابریشمی بافته می‌شود. نخ پودی که با آن یک طرح را بافته‌اند، در پشت کار گره می‌خورد و با پود دیگری طرح تازه را می‌بافند و از میان تارها رد می‌کنند.

گلیم بافی تکاب

گلیم بافی تکاب

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:46 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

صنعت ورشو سازی در گذشته‌های نه چندان دور در شهر بروجرد رونق فراوانی داشت و بخش وسیعی از بازار قدیمی این شهر را به خود اختصاص می‌داده است.
گستردگی این هنر به حدی بوده است که نام شهر بروجرد و ورشو با هم آمیخته شده است. این فلز به صورت ورق از کشور آلمان و لهستان به ایران وارد می‌شده است و با داشتن جلا ومقاومت طولانی در مقابل پوسیدگی ، آنرا “ژرمن سیلور” نیز اطلاق می‌کردند.
هنرمندان دیار بروجرد، با استفاده از فن چکش کاری و خم کاری با استفاده از دستگاههای ساده و همچنین نیروی بازوی خود، به خلق آثار فلزی بسیار زییایی از ورقهای ورشویی می‌پرداختند که از جمله می‌توان به ظروف غذا خوری، سماور، سینی، قندان، چایدان، گلاب پاش و … اشاره کرد.
از برجسته‌ترین هنرمندان این حرفه می‌توان استاد علی میناگر، مرحوم استاد رئوف، مرحوم استاد قریب، استاد رضا گلدوز، استاد محمد باد آور، استاد علیرضا شاددل، استاد ماشاء اله فرخی و … را نام برد.
در زمانی نه چندان دور در گوشه گوشه شهر بروجرد صدای دلنشن چکش ورشوسازان و نوای موزون آن حکایت از تلاش و تولید بود.تولیدی که نه تنها نیاز بروجرد و ایران و حتی علاقمندان آن سوی مرزها را شامل می‌شد. زمانی حتی اروپاییان که خود تولید کننده ورق ورشو بودند از مشتاقان ورشوی چکشی بروجرد به شمار می‌آمدند.
هنرمندان مشغول به کار در این هنر با رقابتی که با یکدیگر داشتند در شکل دادن به ورق ورشو و ساختن ظروف زیبا از هم پیشی می‌گرفتند و این ابزار و ظروف امروز زینت بخش هنرکده‌ها و موزه‌ها و منازل هنرشناسان در سراسر دنیا است.
آثار چکشی ورشویی که هر یک دنیایی از ظرافت و هنر را در خود نهفته دارد بیانگر فرهنگ و آداب و رسوم و طرز تفکر و خلاقیت و توانایی سازنده آن می‌باشد.
درباره تاریخچه هنر صنعت ورشوسازی در ایران، نظرهای گوناگونی وجود دارد، نقل می‌کنند که در عصر قاجار تعدادی از مسگران ماهر اصفهان، بروجرد، دزفول و چند شهر دیگر جهت آموختن فن ورشوسازی به روسیه اعزام شدند.
این عده پس از آموختن این هنر در بازگشت به وطن، با دایر کردن کارگاههایی، ساخت وسایل ورشویی را آغاز کردند. برخی دیگر برآنند که از قدیم ساخت وسایل ورشویی وجود داشته است، ولی تعداد آنها بسیار کم بود.
بر اساس اسناد موجود استادان بروجردی قبل از آنکه از ورشو استفاده کنند با ورق زرد رنگ برنج وسایل مورد نیاز مردم آن روزگار را می‌ساختندو چون ورشو سازان برای اولین بار از ورق ورشو برای ساخت جای جوهر و دوات خطاطی استفاده می‌کردند که به آنها “دوانگر” می‌گفتند.
به استناد برخی متون، کار ساخت اسباب خانه از این فلز از زمان سلجوقیان و صفویان رواج داشته و در زمان قاجار این هنر به اوج رسیده است.
به هر حال یکی از پررونق‌ترین صنایع در شهر بروجرد طی سالیان متمادی تهیه اسبابی بود که از جنس ورشو ساخته می‌شد.
ورشو فلزی است سفید رنگ و نقره مانند که آلیاژ آن 20 درصد نیکل، 35 درصد روی و 45 درصد مس است، به خوبی ذوب و به آسانی قالب گیری می‌شود.
این فلز به صورت ورق از کشورهای آلمان و لهستان به ایران وارد و به علت جلا و درخشندگی زیاد و مقاومت طولانی در مقابل پوسیدگی به «ژرمن سیلور» مشهور شده بود.
هنرمندان بروجردی با استفاده از فن چکش کاری و خم کاری که با دستگاه‌های ساده و نیروی بازوی هنرمند میسر بود، آثاری فلزی از ورق‌های ورشو خلق می‌کردند و ظروف بسیاری نظیر سینی، دیس، بشقاب، قاشق و چنگال، سماور ذغالی، قوری، زیر سماوری، چای دان، قندان، استکان، گلاب پاش، آفتابه لگن، سرمه دان و وسایلی که معمولا در جهیزیه دختران جوان یافته می‌شد، می‌ساختند.
از اساتید ورشو سازی بروجرد می‌توان ملا مهدی، حاج عبدالوهاب، محمد رحیم میناگر، باقر حق شناس و خاندان هنرور و رئوفیان و میناگر را نام برد .
با ورود انواع کالاها و لوازم و ظروف خانگی ارزان قیمت از جنس چینی و ملامین و پیرکس این هنر و ظروف به فراموشی سپرده شده و تنها از آنها برای تزیین خانه استفاده می‌شود.دراین میان صنایع دستی نیز به عنوان بخشی از میراث کهن و فرهنگی ملت ها، نقش مهمی در معرفی تمدن و پیشینه تاریخی سرزمین دارد.اسناد و مدارک فرهنگی برجای مانده از گذشته به ویژه ابزار و ظروف بیانگیر آن است که بروجرد نیز از لحاظ تولید صنایع دستی سابقه ای دیرینه دارد.
نوآوران و استادان صنایع دستی در بروجرد همواره به موازات آفرینشهای ذوقی صنعتگران و هنرمندان دیگر شهرهای کشور از جمله اصفهان در خلق آثار شگفت انگیز گام برداشته اند.مسگری ، جاجیم بافی، گلیم بافی ، صابون پزی ، گیوه دوزی، ماشته بافی، چاقوسازی و صنایع دستی ورشو از پرآوازه‌ترین تولیدات محلی بروجرد بوده که در گذشته از رونق خاصی برخوردار بوده اند.ورشو سازی شاخص‌ترین صنایع دستی بروجرد است که با بیش از دو قرن رونق ، نام این شهرستان را در داخل و خارج کشور مطرح کرده، اما امروز آرام آرام در بوته فراموشی فرو غلطیده است.
آبخوری ، سینی و فنجان ،منقل، آفتابه لگن، سرمه دان، گلاب پاش و سماور از تولیدات متنوع ورشویی هستندکه به استناد برخی متون، کار ساخت این لوازم خانه از زمان سلجوقیان و صفویان دراین منطقه رواج داشته و در زمان قاجار این هنر به اوج خود رسیده است.
امروز دیگر صدای دلنشین چکش صنعتگران پر ذوق در کوچه پس کوچه‌های بازار قدیمی بروجرد به گوش نمی‌رسد و دگرگونیهای صنعتی نقش و نگار ظروف ورشو را از یاد برده است.

ورشو سازی بروجرد

ورشو سازی بروجرد

ورشو سازی بروجرد

ورشو سازی بروجرد

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:46 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

گلیم بافی دورو (گلیم بافی)
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل گلیم بافی نام دارد. گلیم بافی یکی از دستبافته های سنتی استان است که به علت ارزانی قیمت (نسبت به قالی) و به دلیل زیبایی و سادگی نقوش از اهمیت خاصی برخوردار است. قدیمی ترین نمونه بدست آمده مربوط به دوره اشکانیان است. تارهای گلیم از نخ پنبه ای پرتاب و پود آن از پشم های الوان و گاه ابریشم می باشد. روش بافت گلیم بدین صورت می باشد که در مرحله اول دار را با نخ پنبه ای پرتاب کشی نموده و سپس شروع به بافت می نمایند.

بافت گلیم دراکثر نقاط استان رواج دارد و از روی نقش و رنگ آمیزی آن, می توان محل تولید را حدس زد. انواع رنگهای زیبا, زنده و شاد در بافت گلیم بکار می رود و از پشم های الوان و گاه از ابریشم در ضخامتهای مختلف برای بافت گلیم استفاده می گردد. گاه از ابریشم نیز برای بافت گلیم استفاده می شود. نقوش گلیم بطور معمول هندسی است و در هر شهرستان به نقوش مرسوم، طرح خاصی را می بافند. بافت گلیم و مصرف آن چنان با زندگی عشایر عجین شده که از گلیم به غیر از زیرانداز، محصولات دیگری چون انواع کیسه ها و خورجین ها، رختخواب پیچ، جل اسب و گاه تزئین دیوارهای عشایر و وسایلی چون زیرانداز (گلیمچه، مسند، کناره و پلاس)، سجاده، سفره، روکرسی، خورجین، چنته، جوال، نمکدان، جل اسب، مفرش و نو تهیه می نمایند و هر دو روی آن قابل استفاده است.

جاجيم بافي
یکی از صنایع دستی سنتی استان اردبیل جاجیم بافی نام دارد. جاجیم دست بافته ای است که معمولا دارای طرحهای راه راه, لوزی و الوان زیبایی بوده و در قدیم روی کرسی می نداخته اند. از آ نجا که در گذشته برای پیچیدن رختخواب و به اصطلاح جا از این دستبافته استفاده می کردند, به آن “جای جمع” می گفته اند که به مرور زمان و برای راحتی تلفظ به آن جاجیم گفته اند. تارهای جاجیم از پشمهای رنگارنگ با نمره 10 دولای مرینوس بوده و البته گاهی از ابریشمهای الوان نیز به عنوان تار استفاده می شود. پود را بدان علت که دیده نمی شود از نخ پنبه ای خاکستری یا مشکی با نمره 20 شش لا انتخاب می کنند.

روش کار بدین صورت است که ابتدا چله موردنظر را در محوطه باز کشیده (دراز می کنند)، سپس بوسیله تیرک وسط چله را سرپا کرده و تعدادی از تارها را جدا نموده،آنگاه شروع به بافت می نمایند. معمولا جاجیم را به طول 10 الی 15 متر و عرض 15 تا 25 سانتیمتر می بافند. پس از پایان بافت با بریدن و پهلوی هم دوختن قطعات اقدام به تهیه ابعاد موردنظر می نمایند. در اکثر نقاط روستایی استان بافت جاجیم مرسوم است با این تفاوت که در نقاط مختلف, ترکیب رنگی و یا ظرافت نخ و نقوش, طرحهای مختلفی را ایجاد می نماید. نقوش رایج عبارتند از: گل سیب، گچی دیرناخی (ناخن بز)، سیرگا (گوشواره)، قرقره، بلی باقالی،جولما، بادامی، اوزوک گاشی (نگین انگشتر)، همیان و … . ولی لازم به ذکر است که بالاترین حجم تولیدمربوط به عشایر اردبیل،خلخال، مشکین شهر، پارس آباد مغان، نمین، کوثر و بیله سوار می باشد. موارد مصرفی چون زیرانداز، سجاده، پادری، رومیزی، روتختی، رویه کرسی و رویه مبل دارد و در کارهای تکمیلی به همراه چرم مورد استفاده قرار می گیرد.

تراش شيشه
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل تراش شیشه نام دارد و آن عبارتست از ایجاد نقوش مختلف سنتی بر روی شیشه بوسیله تراش با استفاده از سنگهای مخصوص که درجه سختی آنها بیش از سختی شیشه باشد. تراش شیشه با سنگهای دیسک مانندی انجام می شود و سرعت چرخهای دستگاه تراش و دیسکهای تراش, بستگی مستقیم به نوع تراش دارد. هر چه میزان تراش عمیق تر باشد سرعت چرخ تراش بیشتر است و بالعکس در صورتی که تراش سطحی باشد سرعت چرخ تراشکاری کمتر است. همچنین با تغییر ضخامت سنگ تراش, حرکت دست و تغییر مدت زمان نیز می توان نوع تراش را تغییر داد. در هنر تراش شیشه ابتدای محل طرح موردنظر را مشخص نموده و سپس با نگه داشتن ظرف شیشه ای در دست و نزدیک نمودن آن به سنگ تراش نقوش دلخواه روی شیشه حک می شود. پس از تراش نقاط تراش خورده را صیقل می دهند. تراش روی شیشه در شهرستان اردبیل رایج می باشد.

بافتنيهاي سنتي
یکی از صنایع دستی استان بافتنیهای سنتی نام دارد که به طور عمده توسط بانوان انجام می گیرد. این هنر بوسیله میل بافتنی (دو میل، پنج میل یا قلاب) انجام می گیرد و فرآورده هایی از قبیل جوراب، شال گردن، بلوز، کلاه و … را شامل می شود. برخی از بافتنیهای سنتی استان تزئینی است. این هنر در اکثر مناطق استان رواج دارد و بانوان بطور معمول در روزهای سرد زمستان اوقات فراغت خود را با اشتغال به این هنر پر می کنند.

پلاس بافی
در برخی از نقاط روستایی استان منسوجی به نام پلاس بافته می شود. پلاس از نظر ظاهری به گلیم درشت بافت شباهت دارد و روش بافت آن شبیه گلیم است .به طور عمده ابعادی حدود 250 * 350 سانتیمتر دارد. معمولا برای تولید آن از نخ پنبه ای نمره 2 برای تار و نخ نمره 5 برای پود در رنگهای مختلف استفاده می شود. گاه بجای نخ پود از نوارهای باریک پارچه ای که از لباسهای مستعمل بریده شده استفاده می نمایند و به عنوان زیراندازی کم بها مورد مصرف دارد. گاه برای بافت از پشم استفاده می نمایند که در آن صورت عایق رطوبت بوده و برای زمینهای مرطوب مناسب است. معمولا بافت یک قطعه پلاس، حدود دو روز طول می کشد. موارد مصرف آن بجز زیرانداز، کیف، سجاده، خورجین و … نیز می باشد.

چنته بافی
یکی از صنایع دستی دستی و سنتی استان اردبیل چنته بافی نام دارد. بافت چنته و نوع مواد اولیه آن کاملا مانند قالی و ورنی است و تنها تفاوت آن در ابعاد و اندازه آن است. چنته عبارتست از دو قطعه قالی کوچک مستطیل بافته شده به ابعاد تقریبی 40*30 سانتیمتر که با ظرافت از سه طرف (بصورت پاکت) به هم دوخته شده است و در دو طرف پایین آن دارای دو منگوله رنگی و در قسمت بالا دارای دسته ای مانند کیف می باشد. چنته یک کیف سنتی می باشد که در اکثر روستاها و مناطق عشایری می بافند. در بعضی از روستاها, چنته را با روش گلیم بافی یا جاجیم بافی نیز می بافند. (لازم به توضیح است برخی چنته را با ترکیب چند نوع بافت قالی, گلیم و سومالک نیز می بافند).

اجاق قراقی
در استان اردبیل، عشایر دشت مغان نوعی پارچه دستبافت تمام پشمی می بافند که به لهجه محلی اجاق قراقی نامیده می شود. وجه تسمیه نامگذاری بدین علت بوده که در جلوی اجاق و زیر منقل از آن استفاده می نمایند و نوعی حفاظ برای در امان بودن فرش یا زیراندازهای دیگر از شراره های آتش می باشد. به اصطلاح محلی نوعی قراق برای اجاق می باشد. نقوش اجاق قراقی هندسی و ذهنی می باشد و از لحاظ شیوه بافت و شکل ظاهری کاملا شبیه به جاجیم می باشد و مصرف محلی دارد. اجاق قراقی های قدیمی نعلی شکل بوده، ولی امروزه برای راحتی آن را مستطیل شکل می بافند.

قلاب بافی
یکی از صنایع دستی زیبای استان قلاب بافی نام دارد. انواع محصولات بافته شده بوسیله قلاب و با استفاده از الیاف طبیعی را قلاب بافی می گویند. قلاب بافی تکنیکهای متنوعی در بافت و نقش دارد. محصولات بسیاری از قبیل لباس، کلاه، دستکش، لیف، انواع رومیزی های تزئینی، روتختی، عروسکهای بافتنی و … که جنبه کاربردی و تزئینی دارند با این روش تولید و بافته می شوند. تقریبا تمامی نواحی استان اردبیل با این هنر آشنایی دارند و نوعی سرگرمی زنان و دختران محسوب می گردد.

جل اسب
یکی از دستبافته های زیبا و عشایری استان اردبیل جل اسب نام دارد. جل دستبافته ای است که به منظور تزئینات اسب و شتر تهیه می شود. جل اسب هم نقش گرم نگهداشتن و عرق گیر اسب را دارد و هم جنبه تزئینی و تشریفاتی که در مورد شتر جنبه تزئینی دارد. بدنه اصلی جل یک مستطیل است که دو دستک به آن وصل شده که این دستک ها پشت اسب را می پوشانند. تفاوت جل اسب با جل شتر در آن است که جل شتر بزرگتر از جل اسب می باشد و توسط دو قطعه پارچه به یکدیگر دوخته شده تا کوهان شتر از آن بیرون بماند. بطور کلی در بیشتر مناطق استان جل اسب و شتر با اشکال و تزئینات گوناگون تولید می شود و بصورت گلیم، قالی، جاجیم و سوزنی تهیه می گردد. عشایر آذربایجان، دشت مغان، کردهای خراسان، ترکمنها، عشایر فارس، ورامین و ایل افشار هر کدام به گونه ای جل را بافته و تزئین می کنند. بطور مثال در ترکمن صحرا، جل از جنس پارچه و تکه دوزی ماهوتی و پنبه ای با سوزندوزی های زیبایی تهیه می گردد، در ایلات کرمان بصورت گلیم، نقوش سوزنی، شیریکی پیچ با تار و پود پشم و در میان عشایر آذربایجان از تکنیک بافت جاجیم برای تولید جل استفاده می شود. جل اسب در مناطق عشایری استان اردبیل رایج می باشد.

خورجین بافی
خورجین بافی بافته ای است که در اکثر مناطق روستایی و جوامع عشایری با نقوش هندسی تولید می شود. مواد اولیه آن از پشم های رنگی، نخ پنبه ای و گاه موی بز می باشد که موارد مصرفی نظیر حمل و نقل پشت دوچرخه و موتور و یا چهارپایان را دارد. عرض این دستبافته بین 30 تا 90 بوده و بصورت قواره ای بافته می شود. خورجین هایی که در استان اردبیل بافته می شوند از کیفیت و زیبایی بیشتری برخوردار هستند و عمدتا در مناطق روستایی و عشایری استان اردبیل تولید و عرضه می گردد.

قالی بافی
یکی از صنایع دستی سنتی اردبیل قالی بافی نام دارد. بسیاری بجای کلمه قالی کلمه فرش را بکار می برند. در اینجا لازم است توضیحی مختصر راجع به تفاوت این دو کلمه بیان شود. قالی به بافته ای گفته می شود که بر روی دار (عمودی یا افقی) بافته شده، تکه های کوتاه الیاف به وسیله تکنیکی خاص به دور تارهای موازی گره زده شوند تا بافته دارای پرزهای بلند گردد (پرزهای بلند باعث نرمی و لطافت سطح قالی می شوند). مواد اولیه آن برای تار: پشم، کرک یا ابریشم پرتاب بوده و برای پود: نخ پنبه ای، پشم یا ابریشم کم تاب می باشد و داری نقوش اسلیمی، ختایی و یا هندسی است.

کلمه فرش عربی است و اسم مفعول آن مفروش است. فرش در عربی به معنای زمین است و مترادف کلمه عرش، یعنی آسمان و به هر گستردنی می تواند اطلاق گردد، مثلا سنگفرش، موزائیک فرش، گلیم، جاجیم و …).

طرحهای فرش به 19 گروه اصلی تقسیم شده اند که عبارتند از :

1. نقشه آثار و ابنیه تاریخی

2. نقشه شاه عباسی

3. نقشه اسلیمی

4. نقشه افشان

5. نقشه اقتباسی

6. نقشه بندی

7. گروه بوته ای

8. نقشه درختی

9. نقشه ترکمن

10. نقشه قابی

11. نقشه قابی (نوعی دیگر)

12. نقشه گل فرنگ

13. نقشه گلدانی

14. نقشه ماهی درهم

15. گروه محرابی

16. نقشه محرمات

17. نقشه هندسی

18. نقشه ایلیاتی

19. نقشه تلفیقی

اما آنچه مسلم است تعداد نقوش اصلی و فرعی قالی های ایران بیشتر از اینها می باشد.

مسند
یکی از دستبافته های زیبای استان مسند نام دارد. مسند گلیمی است مختص منطقه نمین اردبیل به ابعاد تقریبی 110*170 سانتیمتر و مانند گلیم بر روی دار بافته می شود. نقوش مسند معمولا نقش محراب بوده و به عنوان جانماز بکار می رود. انواع دیگر مسند با نقوش گوناگون, در بالای اتاق, ویژه مهمانان گسترده می شود و علت نامگذاری آن نیز شاید بدین علت باشد. نقوش مسند تماما هندسی بوده و نقوش منحنی و گردان ندارد. بافت خطوط عمودی پله ای بوده و تقارن در بافت رعایت می گردد. از مشخصات مسند کنتراست شدید رنگها بین زمینه و طرح می باشد.

مواد اولیه مسند, نخ پنبه ای 20.18 سه لاتاب برای تار و نخ پشمی الوان با نمره 5.2 به عنوان پود می باشد. مسند در ابعاد 70*90 , 60*90 و 70*100 الی 1*1.90 سانتیمتر نیز تولید می شود.

مفرش
یکی از صنایع دستی زیبای استان اردبیل مفرش نام دارد. مفرش دستبافته ای است مستطیل شکل و درب دار، به شکل صندوق که برای حمل و نقل لحاف و تشک یا اسباب و لوازم خانگی، در هنگام کوچ عشایر ائل سون مورد استفاده قرار می گیرد. این دستبافته زیبا، با تکنیک بافت گلیم، ورنی و قالی بافته می شود و نقوش آن، گاها برجسته و الحاقی می باشد. نقش و نگارهای مفرش، جذاب و شاد است و تولید آن بیشتر در بین عشایر ائل سون مرسوم است.

نمکدان بافی
یکی از صنایع دستی استان اردبیل نمکدان بافی نام دارد. نمکدان بافته ای است داری که ایلات و عشایر برای نگهداری و حمل و نقل نمک درشت یا سائیده از آن استفاده می نمایند. نمکدان بطور عمده در ایلهای مختلف، با استفاده از چند نوع تکنیک بافته می شود. قسمت پشت نمکدان با طرح ساده گلیم بافت در چند رنگ متفاوت و روی نمکدان به روش ورنی بافی و یا قالی بافی است. بعد از اتمام بافت، پارچه متقالی را به عنوان آستر داخل نمکدان در نظر می گیرند تا نمک با پشم تماس نداشته باشد. فرم کلی نمکدان به شکل بطری می باشد. طرحهای مورد استفاده ذهنی بوده و از طبیعت اطراف بافنده نشئت می گیرد. از آن جمله است نگاره های جانوری (گوزن، روباه، گنجشک، مرغابی و …) و نگاره های گیاهی (درختان سرو، چنار و …).

لباسهای محلی
یکی از صنایع سنتی و بومی استان، دوخت لباسهای محلی می باشد. شاید به جرات بتوان گفت که هیچ کشوری به اندازه ایران از این همه تنوع در طرح و رنگ لباسهای محلی برخوردار نیست و این شاید به علت تنوع قومی است که در ایران مشاهده می نمائیم. پس از گذشت قرنها و با پیشرفت صنایع ماشینی هنوز هم وقتی به روستاها مراجعه کنیم، می توانیم لباسهای محلی را بر تن اهالی روستا و خصوصا عشایر مشاهده نمائیم.

عروسک بافی
یکی از صنایع دستی استان عروسک بافی نام دارد. قطع به یقین, عروسک سازی از هزاران سال پیش از هنرهای سمبلیک، قومی، آئینی و مذهبی بشر بوده است و این طرز تفکر از هزاران سال پیش رواج داشته است.در استان اردبیل با توجه به آداب و سنن مناطق مختلف استان عروسکهایی به شیوه های متنوع و با لباسهای محلی تولید می گردد. “تکم” یکی از عروسکهای اسطوره ای استان به شمار می رود که در ایام نوروز توسط تکم گردانان در کوچه ها و محله های شهرها و روستاها به گردش درآمده و فرارسیدن بهار را نوید می دهد.

رودوزی (سوزندوزی)
رودوزی هنر آراستن سطح پارچه با استفاده از نخهای الوان یا اشیاء الوان با کمک سوزن یا قلاب می باشد. بشر بعد از بوجود آمدن پارچه که حفاظی در برابر سرما و یا گرما و سایر نیازهای ابتدایی بود، مانند هر وسیله دیگری آن را از حالت ساده در آورده و به تزئین و تجمل آن پرداخته است که به اقتضای فرهنگ و آداب و سنن هر قومی، دارای دگرگونیهای خاص خود می باشد.

سفالگری
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل سفالگری نام دارد و آن عبارتست از ساخت و تهیه اشیاء از گل پخته، مانند کاسه، کوزه و … . اگر محصولات بدون لعاب باشند به آنها سفال اطلاق می گردد. سفال عمدتا از خاکهای ثانویه ساخته می شود. خاکهای ثانویه، خاکهایی هستند که بطور مرتب در حال جابجایی و تغییر مکان هستند، لذا دارای خلوص کمتر و چسبندگی بیشتری هستند و جهت پخت به درجه حرارتی در حدود 950 تا 1000 درجه سانتیگراد نیاز دارند. مهمترین خاک ثانویه انواع خاک رس است که با نام علمی Earthen Ware شناخته می شوند و رنگ طبیعی آنها از نخودی تا قرمز تغییر می کند. اصطلاح انگلیسی سرامیک دقیقا دارای مفاهیم سفال در زبان فارسی است که از واژه یونانی Kermose به معنای خاک رس گرفته شده است. پیشینه سفالگری در استان اردبیل به دوره اشکانیان و قبل از آنها می رسد.

مراکز عمده تولید فعال در استان اردبیل روستای انار از توابع شهرستان مشکین شهر است.

کاشی معرق
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان کاشی معرق نام دارد و آن عبارتست از قطعه های بزرگ و کوچک بریده شده کاشی که بر اساس طرح با نقوش مختلف و رنگهای متفاوت تراشیده شده و کنار یکدیگر قرار می گیرند و به شکل قطعه ای بزرگتر در می آیند.

از مراکز تولید کاشی معرق می توان به شهرهای اصفهان، مشهد و تهران اشاره نمود. در اردبیل نیز کارگاههای متعددی در این زمینه فعالیت دارند.انواع رنگهای کاشی مورد استفاده در کاشی معرق عبارتند از : سفید، آبی تیره، فیروزه ای، سبز، پرتقالی و … .

سراجی
عبارتست از ساختن زین اسب با استفاده از چرم و به کسی که این کار را انجام می دهد سراج می گویند.سراجی تا دهه های اخیر در استان اردبیل بخصوص در اردبیل و مشکین شهر رایج بوده و اکنون جزو رشته های منسوخ محسوب می شود.

نقاشی روی چرم
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل نقاشی روی چرم نام دارد و آن عبارتست از نقاشی و طراحی سنتی بر روی چرم که موارد مصرف فراوانی دارد و از زیبایی خاصی برخوردار می باشد. برای نقاشی روی چرم معمولا از چرم گوسفندی دباغی شده به رنگ کرم استفاده می نمایند. روش کار بدین صورت می باشد که ابتدا بوم کار را آماده نموده (بوم عبارتست از: فیبر و اسفنج به ضخامت نیم تا یک سانتیمتر)، پس از آماده سازی بوم و نصب چرم بر روی آن، طرح مورد نظر را ابتدا بر روی کاغذ طراحی کشیده و سپس بوسیله کاربن، به روی چرم منتقل می نمایند، طرح را بوسیله راپید پر رنگ نموده و بوسیله قلم مو نقاشی را شروع می نمایند. رنگهای مورد استفاده در نقاشی روی چرم از نوع رنگهای پیگمنت بوده و حلال آن الکل می باشد. پس از پایان نقاشی از محلول رزین برای ثبات و جلای رنگ استفاده می نمایند. در نهایت از ورنی برای شفافیت, براق شدن و عایق بودن کار بهره می برند.نقاشی روی چرم در خلخال و اردبیل رواج دارد

چاقوسازی
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان چاقوسازی نام دارد که صنعتی است دیرینه و دارای سابقه ای کهن در ایران. بهترین سلاحها توسط هنرمندان این رشته ساخته می شده است. سابقه این هنر به دوره حکومت مادها برمی گردد، زیرا در آثار کشف شده از آن دوره سلاحهای دست ساز و زیبا بدست آمده است. مواد اولیه هنر چاقوسازی آهن است و دسته چاقو را از شاخ گوزن و یا عاج تهیه می نمایند. در گذشته روی دسته شمشیرها و غیره را مرصع کاری نیز می نموده اند و این کار امروزه بصورت ساده تری انجام می گیرد. ابزار کار چاقوسازان چکش، پتک، قیچی، کوره و … می باشد. روش کار بدین صورت است که استادکار در کنار کوره آتش، آهن را گداخته و با ضربات پتک آن را به شکل انواع چاقو، کارد، گزلیک، قندشکن و … درآورده سپس با نهایت هنرنمایی و با استفاده از ابزار ساده، از جنس شاخ حیوانات یا عاج دسته آن را کار می گذارند. پس از اتمام کار چاقو را تیز کرده و آب کروم می دهند. معمولا چاقوسازان زنجان نام خود را بر روی تیغه چاقو حک می نمایند. جواهر، ملیله، صدف و عاج از تزئیناتی است که این هنرمندان در تولیدات خود بکار می برند. از چاقوهای کوچک تزئینی که به عنوان جاکلیدی استفاده می شود تا شمشیرهای بزرگ از تولیدات چاقوسازان می باشد. چاقوسازی تا دهه های اخیر در شهرستان اردبیل رایج بوده و اکنون منسوخ شده است.

چلنگری (آهنگری سنتی)
یکی از صنایع دستی استان چلنگری نام دارد. در قدیم هنرمندان این رشته در شهرها و روستاها به ساخت محصولاتی نظیر داس، چکش، میخ طویله، دهان بند اسب و گاو و … مشغول بوده اند. در دوران معاصر از آنجا که دامداری و کشاورزی، صنعتی یا نیمه صنعتی گردیده، این هنرمندان به ساخت محصولاتی تزئینی- کاربردی مانند پایه گلدان، پارتیشن، حفاظ پنجره و … مشغول می باشند. اساس کار آنان همانند چاقوسازی و زمودگری همان تکنیک حرارت دادن فلزات بوسیله کوره آهنگری (Forge) و دمیدن و کوفتن و اتصال پایدار، جهت حصول شکل نهایی می باشد. چلنگری نام قدیمی آهنگری هنری می باشد که امروزه به نام فرفورژه معروف شده است.

چلنگری در شهرستانهای اردبیل و مشکین شهر رایج می باشد.

زیورآلات محلی
یکی از صنایع دستی و سنتی استان اردبیل زیورآلات محلی نام دارد. مواد اولیه تولید فلزاتی نظیر برنج، مس، نقره و … و سنگهایی مانند فیروزه، عقیق، یشم و … می باشد. شیوه تولید بدین صورت است که ابتدا فلز را در کوره ذوب کرده و سپس آن را به کمک قالب به شکل مورد نظر که اغلب دایره، چهارگوش، سه گوش، بته جقه، ماهی و … می باشد، در می آورند. سپس با نشاندن سنگهای ذکر شده زیورآلات زیبایی از قبیل : النگو، انگشتر، زیورگیسوان، گردنبند، گوشواره و … تهیه می نمایند. ساخت زیورآلات محلی بیشتر در شهرستان اردبیل رایج می باشد.

قلمزنی
یکی از صنایع دستی و قدیمی استان قلمزنی نام دارد. سابقه این هنر قدیمی به زمان “سکاها” یا “سیت ها” بازمی گردد. این قوم حدود پنج الی هفت هزار سال پیش در قفقاز زندگی کرده و دارای نژاد آریایی بوده اند.برای خلق یک اثر، ابتدا (داخل یا زیر) زیرساخت (ظرف یا سینی) را که معمولا از جنس مس یا نقره و گاه طلا می باشد از محلول قیر و گچ پر می نمایند (برای جلوگیری از سر و صدای قلم و سوراخ شدن در اثر ضربه)، سپس طرح (طراحی سنتی) موردنظر را بر روی ظرف پیاده نموده و قلم موردنظر را که دارای نوکهای مختلفی می باشند انتخاب نموده و بر اساس طرح، با چکش به آرامی و با آهنگی موزون به انتهای قلم می کوبند. در میان قلمها قلم سایه و نیم بر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. بعد از اتمام کار قیر را جدا کرده، گرده ذغال روی شیارها ریخته و با روغن جلای سیاه روی ظرف را می پوشانند، سپس روغن اضافه را گرفته و ظرف را تمیز می نمایند. نقوش قلم زده شده بصورت خطوطی مشخص و تیره نمایان می گردد.

مسگری
یکی از صنایع دستی پرپیشینه استان اردبیل مسگری نام دارد. مسگری از جمله هنرهای صناعی (هنرهای صناعی به آن گروه از صنایع دستی گفته می شود که بعد صنعتی آن بیش از بعد هنری آن باشد) است که عبارتست از هرگونه ظروف و ابزار و ادوات کاربردی و تزئینی. این تولیدات معمولا از طریق چکش کاری بدست می آیند.

مسگری در اردبیل منسوخ و فقط عنوان بازار مسگران به یادگار مانده است

ملیله سازی
یکی از صنایع دستی و زیبای استان ملیله سازی نام دارد. ملیله سازی هنر- صنعتی است که درآن فلز طلا و یا نقره را به مفتول های نازک (با سطح مقطع دایره یا چهارگوش و مضرس کردن لبه ها) تبدیل نموده و سپس مفتول های آماده شده را در قالبی که از قبل تهیه شده بوسیله انبری ظریف فرم داده و نقش اندازی می نمایند، سپس مرحله حرارت دادن و اتصال مفتولها بوسیله ماده ای بنام جوش نقره انجام می پذیرد.

معمولا با ملیله طلا، زیورآلاتی چون سینه ریز، گردنبند، انگشتر و گوشواره تهیه می نمایند و با ملیله نقره ظروفی مانند سینی، گیره استکان و لیوان و زیورآلات تهیه می شود.

ملیله سازی در اردبیل رایج می باشد.

ورشوسازی
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان ورشوسازی نام دارد و آن عبارتست از ساخت و تهیه انواع ظروف مصرفی از قبیل سماور، سینی, انگاره و … از جنس ورشو.

ورشو آلیاژی است از جنس 20% نیکل، 35% روی و 45% مس که به رنگ نقره ای است. این آلیاژ به خوبی فرم گرفته و می توان با آن زیرساختهای مصرفی و زیبایی که کاملا جنبه کاربردی دارند تهیه نموده، سپس روی آن را قلمزنی کرده و بر زیبایی آن افزود.

این هنر در دهه های اخیر در شهر اردبیل رواج داشته و هم اکنون منسوخ شده است.

آئینه کاری
آئینه کاری یکی از هنرهای سنتی استان است که عمدتا برای تزئین سقف و دیوارهای اماکن مقدسه و غیره مورد استفاده قرار می گیرد. روش کار بدین صورت است که با بریدن آئینه به قطعات کوچک هندسی و سپس پهلوی هم قرار دادن آنها در سطوح دیوارها و سقف، سطوحی پرتلولو و جذاب را بوجود می آورند. نقوش آئینه کاری مانند گلهای خاتم خود دارای طرحهای مختلف و متنوعی می باشند.

آئینه کاری در برخی از شهرستانهای استان اردبیل رواج دارد

چيق بافي
یکی از صنایع دستی سنتی ایران چیق بافی نام دارد که که دیواره چادر و زیستگاه عشایر ائل سون اردبیل می باشد. چیق هم زیباست و هم از ورود گرما، سرما، خاک و باد جلوگیری می نماید و این بدان علت است که نی ها توخالی هستند و در نتیجه به عنوان عایق عمل می کنند. در مواقع بارندگی یا سرما، رطوبت باعث ازدیاد حجم نی ها و چسبیدن آنها به یکدیگر گردیده و از ورود سرما یا باران جلوگیری می کند. در موقع گرما و خشکی هوا، نی ها انقباض پیدا کرده و راه را برای تردد هوا باز می گذارند.

از آنجا که عشایر همواره چادرنشین بوده اند و چیق دیواره چادر آنها محسوب می گردد می توان تاریخ آن را با تاریخ چادرنشینی مقایسه نمود

حجم سازي چوب
یکی از صنایع دستی زیبای استان حجم سازی چوب نام دارد. در هر نقطه ایران که چوب یافت شود، ساخت احجام چوبی نیز رواج دارد. هنگامی که انسان تمایل به ساخت احجام و مجسمه را پیدا کرد، چوب را به نوعی ماده اولیه کار خود قرار داد. به لحاظ امکانات فیزیکی و نیز بافت زیبای چوب، تولیدات حجمهای چوبی, بسیار بدیع، زیبا و تحسین برانگیز می باشد. ابزار کار این هنر تقریبا همان ابزار کار نجاری و منبت کاری می باشد، ضمن اینکه بر حسب نیاز از وسایل و ابزار خاصی نیز استفاده می کنند.

امروزه این هنر کم و بیش در اکثر شهرستانهای استان اردبیل رایج است.

خراطي
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل خراطی نام دارد. خراطی از جمله رشته های صنایع دستی ایران است که در آن بوسیله دستگاه تراش افقی نسبت به تراش چوب اقدام می نمایند. در سابقه این هنر می توان گفت که در بقایای حجاریهای تخت جمشید نقوشی از تخت و چهارپایه سلطنتی و عودسوز مشهود است که خراطی شده است.

مواد اولیه این هنر انواع چوب سپیدار می باشد ولی آنچه مسلم است هر چه چوب فشرده و محکم تر باشد، می توان به کارهای ظریف تر پرداخت و دوام آن نیز بیشتر می شود. ابزار کار در قدیم چهارچوبی بود که فقط رکابی داشت و سر و ته چوب را به آن محکم کرده و توسط کمانی چوب را به حرکات دورانی حول محور خود وامی داشتند. ولی امروزه این قسمت برقی شده و کار خراطان تا حدودی آسان تر شده است. دیگر ابزار کار عبارتست از انواع مغار که نوعی ابزار است که سر آن شبیه ناخن بوده و البته با لبه های دیگر نیز مورد استفاده دارد.

روش کار آن است که چوب را در دهانه دستگاه سه نظام یا رکاب محکم نموده، سپس بوسیله مغار به چوبی که حول محور خود در چرخش است فشار وارد نموده تا شکل موردنظر را خراطی نمایند. وسایلی همچون چوب قلیان، پایه های مبل، آباژور و … بوسیله خراطی تهیه می شوند.

شهرستان اردبیل دارای کارگاههای متعدد خراطی می باشد.

سازهاي سنتي
یکی از رشته های رایج صنایع دستی استان اردبیل ساخت سازهای سنتی است. از آنجا که نواختن موسیقی سنتی صرفا با سازهای مخصوص خود میسر می باشد، این نوع سازها توسط ایرانیان ساخته می شده و تا کنون نیز ساخت آن ادامه دارد.

سازهای ساخته شده توسط هنرمندان عبارتست از : سه تار,،ساز آذری، کمانچه، تنبک، سنتور و … که از چوبهای گردو، فوفل، توت، شمشاد و … ساخته می شوند و در تکمیل آن از سیمهای فلزی و گاه استخوان شتر و یا پوست حیوانات استفاده می نمایند. برای تزئین سازها از هنرهایی چون خاتم، خطاطی، نقاشی و … بهره می گیرند.

شهرستانهای اردبیل، مشکین شهر و خلخال در زمینه ساخت سازهای سنتی فعالیت دارند.

کنده کاري روي چوب
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان کنده کاری روی چوب نام دارد و آن عبارتست از ایجاد نقشهای برجسته بر روی چوب. با این هنر می توان ابزار مصرفی چون مهره شطرنج و تخته نرد، صندوق، کشکول درویشان، دسته قاشق شربت خوری (قاشق شاهی)، درب های اماکن مقدسه و … تولید کرد.

چوبهای مناسب برای این هنر چوب گردو، فوفل، انار سرخ، انار زرد، افرا و از همه بهتر چوب گلابی است. مغار نیم باز، مغار لوله کوچک، مغار کبریتی، قلم های کوچک و بزرگ، سندان، مارپا(ترکیبی از سوهان و اره) و اره مویی از ابزار کار این هنر هستند.

کنده کاری روی چوب عمدتا در شهر اردبیل رواج دارد.

معرق
یکی از صنایع دستی زیبای استان محرق نام دارد. معرق به عمل سوخت روی ساقه های طلایی گندم می گویند. هنرمندان این رشته با استفاده از ساقه های گندم، حروف و یا طرح را بر روی پارچه یا کاغذ چسبانده و بوسیله هویه و یا سیخ فلزی داغ شده بر روی ساقه گندم اقدام به ایجاد نوعی سوخت می نمایند که بر زیبایی کار می افزاید

مشبک چوب
یکی از صنایع دستی زیبا مشبک چوب نام دارد. مشبک چوب اغلب با دیگر هنرهای مربوط به چوب (خصوصا منبت) همراه می گردد. برای اجرای کار مشبک چوب, پس از اجرای طرح موردنظر بر روی چوب، قسمتهای منفی طرح را به کمک ابزاری چون مغار و اره مویی خارج می سازند تا طرح اصلی بصورت مشبک باقی بماند. معمولا طرح باقیمانده را نیز منبت کاری می نمایند تا طرح بعد پیدا کرده و زیباتر شود.

معرق چوب
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبا در استان معرق چوب نام دارد. معرق یکی از رشته های زیبای صنایع دستی ایران است که با استفاده از انواع چوب درختان (حدود 70 الی 80 نوع) که دارای رنگهای متفاوت هستند و همچنین گاهی با استفاده از استخوان شتر، صدف، مس برنج، نقره، طلاف عاج و خاتم برای زیبایی یا تکمیل کار, تولید می شود.مواد اولیه مورد مصرف در هنر معرق کاری انواع چوب درختان، استخوان شتر، صدف، مس، برنج، نقره، طلا، عاج و خاتم می باشد. چوبهای مورد استفاده در معرق عبارتند از: زیتون، شمشاد، نارنج، فوفل، عناب، گردو، اقاقیا، ممرز، گلابی، کی کم و … . طریقه تولید معرق بدین صورت است که قطعاتی از چوبهای موردنظر (از نظر رنگ و بافت چوب) انتخاب کرده و به شکل و اندازه موردنظر (گل، برگ و ساقه) بریده و در جای خود می نشانند. در نهایت روی کار پلی استر زده و سمباده و پلیش می نمایند. از هنر معرق کاری در ساخت رویه میز، تابلو، قاب آئینه، صفحه شطرنج و … استفاده می نمایند. معرق چوب در اکثر شهرستانهای استان اردبیل رایج می باشد.

منبت چوب
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان منبت چوب نام دارد. ریشه کلمه منبت از کلمه نبات گرفته شده که به معنی رویانیده است و این وجه تسمیه به این دلیل بوده که برجستگی گل و گیاه بر روی چوب, سنگ و …، مانند روئیدن گیاه بر روی آن بوده است. خصوصا که نقوش اکثرا گیاهی بوده است. منبت هنری است که در آن حکاکی و کنده کاری روی چوب بر اساس طرح و نقشه انجام می گیرد. مواد اولیه مورد مصرف در هنر منبت انواع چوب درختان می باشد، البته هر چه جنس چوب محکم تر و فشرده تر باشد کار منبت بهتر، زیباتر و بادوام تر خواهد شد، مانند چوب گردو، شمشاد و گلابی (خودرنگ). روش کار به این صورت است که بر اساس نقشه و طرح که اکثرا نقوش سنتی اسلیمی و ختایی می باشد، با ابزاری بسیار ساده بر روی چوب حکاکی انجام داده و نقوش را بصورت برجسته و حجم دار درمی آورند که از زیبایی خاصی برخوردار می باشد.

انواع نقوش اسلیمی، ختایی، جانوری، انسانی، گل و مرغ، خطوط کوفی بصورت خودرنگ در منبت کاری درب ها، رحل قران، مبلمان و میز، انواع جعبه، قاب عکس و قاب آئینه و … و مهر قلمکار مورد استفاده دارند.

هم اکنون منبت چوب در شهرهای اردبیل، مشکین شهر، خلخال، نمین و پارس آباد رواج دارد.

حجاري (سنگ تراشي)
یکی از صنایع دستی سنتی سنگ تراشی است که به آن حکاکی روی سنگ نیز می گویند و آن عبارتست از ساخت فرآورده هایی که ماده اولیه آن را انواع سنگ تشکیل می دهد. سنگهای مورد استفاده در ساخت اینگونه محصولات عبارتند از: فیروزه، مرمر، یشم، سنگ سیاه و سایر سنگهای معمولی و نرم.

سنگ تراشان امروزه سنگ خام را از کوه برگرفته و آن را به قطعات موردنظر تقسیم می نمایند. قسمتهای اضافی را با قلم (های درشت) و چکش درآورده، توسط قلمهای کوچکتر پرداخت می نمایند. سپس از قلم شانه (که لبه آن مانند شانه است) استفاده نموده و سرانجام برای سرعت بخشیدن به کار با دستگاهی شبیه به اره های چوب بری برقی رویه سنگ را صیقل داده و پرداخت می نمایند.

سنگ تراشیهای دهه اخیر در روستای آلی از توابع مشکین شهر رایج بوده و هم اکنون منسوخ شده است.

تذهيب
یکی از رشته های صنایع دستی استان که جزء صنایع مستظرفه محسوب می گردد، هنر تذهیب نام دارد و آن عبارتست از طلاکاری و طراحی نقوش اسلیمی و ختایی بر روی اوراق کتاب یا آثار نگارگری (مینیاتور) و به عبارت دیگر تزئین نوشته ها و تصاویر با رنگ طلا و دیگر رنگهای طبیعی گیاهی یا معدنی مانند لاجورد، اخرا، نیلی و … به همراه نقوش گل و گیاه و یا هندسی در هم تابیده.

از آنجا که هنر کتاب سازی، همواره در نظر ایرانیان شغلی بسیار مهم و مورد احترام بوده و همیشه تزئین کتاب بعد از متن مورد توجه قرار می گرفته، لذا از تذهیب کاران برای تزئین کتاب دعوت به عمل آورده و حتما برای کتب باارزش از تذهیب استفاده گردیده است.

هنر تذهیب با استفاده از قلم مو و رنگهای گیاهی و معدنی و ورقه های طلا انجام می گرفته ولی امروزه تا حدودی از رنگهای آماده استفاده می نمایند. امروزه تذهیبهای از پیش آماده در دسترس می باشد، هر چند تذهیب های چاپی نیز به وفور یافت شده که ارزش تذهیب های اصیل را ندارند. اصفهان و تهران از مراکز مهم این هنر می باشند.

لازم به ذکر است که صنایع مستظرفه به آن دسته از صنایع دستی اطلاق می شود که بعد هنری آن بیش از بعد صنعتی آن باشد.

تشعير
یکی از صنایع دستی سنتی استان تشعیر نام دارد. هنر تشعیر در گروه صنایع دستی مستظرفه قرار می گیرد (صنایع مستظرفه به آن دسته از صنایع دستی اطلاق می شود که بعد هنری آن بیش از بعد صنعتی آن باشد). تشعیر به آن دسته از نقوش تزئینی گفته می شود که در اغلب نقش پردازی ها و آثار نگارگری و مرقعات و نسخ خطی بکار می رود و مشتمل بر نقوش تزئینی اسلیمی و یا ختایی و بیشتر نقشهای مختلفی از پرندگان و جانوران افسانه ای مانند هما، شاهین، سیمرغ، شیر، پلنگ، آهو، غزال، اژدها و … است. اختلاف تذهیب با تشعیر در آن است که در تشعیر اولا از رنگ های طلایی (و مشتقات طلایی) استفاده می شود و ثانیا نقوش حیوانات، پرندگان، گیاهان, درختان و ابرهای چینی بر نقوش اسلیمی و ختایی غالب است. مشتقات رنگهای طلایی عبارتند از: طلایی متمایل به سبز، طلایی متمایل به قرمز(شنگرف)، طلایی متمایل به زرد و نارنجی (اشرفی). حال آنکه در تذهیب از دیگر رنگهای گیاهی و معدنی نیز استفاده می شود. تاریخ هنر تشعییرسازی به تاریخ نوشتن و کتابت کتب و نسخ خطی برمی گردد ولی در دوره صفویه این هنر به اوج اعتلای خود رسیده است

جلدسازي
یکی از صنایع دستی زیبای استان جلدسازی نام دارد. کتاب در نظر ایرانیان باستان از قدر و منزلت ویژه ای برخوردار بوده و به همین دلیل زیباترین روش ممکن را برای تزئین و حفظ کتاب بکار می برند. از آنجا که کتابها در قدیم دست نویس بودند و نویسندگان این کتب از علمای بزرگ بودند, یا قرآن مجید که وحی الهی بود, صحافی این دست نوشته ها بسیار بادقت و باظرافت انجام می گرفت. جلد زیبا, در واقع معرف و مبشر متن کتاب بوده و در خواننده حالت شوق، احترام و تجلیل ایجاد می نماید. صحافان هنرمند, به ساختن جلد با استفاده از چرمهای مرغوب بسنده نکرده و نهایت هنر خویش را در تزئین جلد این کتب بکار می بردند(کتابی در British Museum مضبوط است که طبق برآورد کارشناسان موزه, نیم میلیون نقش دستی جداگانه در جلد آن بکار رفته است). برای زیباتر شدن، جلدهای چرمی توسط چرمهای سخت قالب زده می شد(به عقیده هنرمندان این رشته قالبی از جنس چرم سخت، دقیق تر از قالبهای چوبی است)، سپس برجستگیها را معمولا طلایی نموده و گاه زمینه را به رنگ لاجوردی در می آوردند. با خطوط و طرحهایی به رنگهای مختلف، نقش روی جلد را کامل می نمودند. امروزه این هنر بصورت کم و به سفارش تولید می گردد.

صحافي سنتي
یکی از صنایع دستی و سنتی استان صحافی نام دارد. به دلیل ارزش کتاب نزد ایرانیان این هنر توسط ایرانیان به خوبی انجام می گرفته است و امروزه برای مرمت و احیاء کتب دست نویس و قدیمی آسیب دیده بکار می رود. شیوه کار بدین صورت است که شخص صحاف کتاب را پس از قارچ زدایی در زیر دستگاه پرس (تنگ فشار) قرار داده و با آستر بدرقه و نخ جزء به جزء کتاب را به هم دوخته و متصل می نماید. پس از چسباندن آستری کاغذی به صفحه اول و آخر کتاب شیرازه را به لبه پشت می چسباند. هنگامی که این مرحله صحافی تمام می شود، کار به جلدساز سپرده می شود. لازم به ذکر است که در قدیم عملیات چسباندن و غیره با سریشم انجام می گرفته است، ما امروزه از چسبهای متفاوتی بهره می گیرند. هم اکنون در برخی از شهرهای استان مانند اردبیل و نمین صحافی به شیوه سنتی رایج می باشد.

طراحي سنتي
یکی از صنایع دستی استان که در گروه صنایع مستظرفه قرار می گیرد طراحی سنتی نام دارد. به جرات می توان گفت طراحی سنتی ریشه و مادر کلیه هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران است. هر نمونه فرآورده صنایع دستی می بایست دارای طراحی اولیه باشد. طراحی سنتی یعنی هنر آراستن انواع اجسام مانند: کاغذ، چوب، فلز، شیشه و … با انواع نمادهای سنتی ایرانی از قبیل ختایی ها، اسلیمی ها و نقوش هندسی.

نقوش ختایی شامل گل ها و برگ ها می باشد، مانند گل شاه عباسی، گل پروانه ای، لوتوس، برگ کنگره ای و … . نقوش اسلیمی انواع طرحهای گردان که به نقوش “آرابسک” نیز معروفند و انواع مختلفی مانند اسلیمی ساده، اسلیمی ماری (ابری)، اسلیمی دهان اژدری (اژدهایی) و … را شامل می شوند. اصولا طرح زیباست که فرآورده ای را زیبا و با اهمیت می نماید. هنرمند صنایع دستی می تواند با طراحی صحیح و زیبا، کاری بر روی مس انجام دهد که همان قطعه مس به اندازه طلای هم وزن خود بلکه بیشتر ارزش پیدا کند.

نگارگري (مينياتور)
یکی از صنایع دستی مستظرفه استان نگارگری (مینیاتور) نام دارد. کلمه مینیاتور به معنای طبیعت کوچک می باشد. در هنر نگارگری یا نقاشی ایرانی، طبیعت نه بسان عکس بلکه آن طور که هنرمند می خواهد به تصویر کشیده می شود. در قدیم ابزار کار توسط خود هنرمند تهیه می شد، از جمله قلم مو و رنگ. قلم موها را از موی سمور یا گربه که در غلافی از دم شاه بال کبوتر قرار می گرفت و با سیریش و نخ محکم می شد، می ساختند. رنگها از انواع گیاهان و مواد معدنی مانند زعفران، نیل و … تهیه می شد.

امروزه ابزار کار مدرن تر شده و کار نگارگری تا حدی دچار تحول گردیده است. مکاتب شیراز، هرات و … مکاتبی بودند که هر کدام از جلوه خاصی برخوردار بود. امروزه استاد فرشچیان و استاد میرباقری شیو های جدیدی ابداع کرده اند که در نوع خود بسیار زیبا و مایه افتخار این هنر و افتخار نقاشی ایران در نزد دیگر کشورها هستند.

زيرانداز نمدي
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل نمد نام دارد. نمد زیراندازی است که بدون استفاده از دار تهیه می شود. برای تهیه آن عمل بافت صورت نمی پذیرد، بلکه با استفاده از دو خاصیت پشم (جعد یابی و پوسته ای شدن) تولید می شود و با ایجاد فشار (مالیدن) و رطوبت و حرارت و در نتیجه در هم رفتگی الیاف پشم نمد تولید می گردد. مواد اولیه مورد استفاده در نمد فقط پشم بهاره گوسفند با الیاف بلند در رنگهای مختلف می باشد، البته گاهی می توان کمی صابون و زرده تخم مرغ را جزء مواد مصرفی در تولید نمد محسوب نمود. ابزار کار نمدمالان معمولا پارچه کرباس برای بستن نمد می باشد و ابزار خاصی ندارد و زحمت و حوصله و کار طاقت فرسای هنرمند است که باعث بوجود آمدن نمد می گردد. تولید نمد معمولا یک روزه انجام می گیرد. نکته جالب توجه آن است که برای تهیه یک نمد دو در سه متر همان مقدار پشم مورد نیاز است که در تولید قالی به همین ابعاد مورد نیاز می باشد. فقط مدت زمان تولید نمد (یک روز) باعث می شود که نمد بسیار ارزانتر از قالی به فروش برسد. نحوه تولید بطور خلاصه بدین صورت می باشد که ابتدا نقش را به روی پارچه کرباس با استفاده از پشم های رنگی (خودرنگ) طراحی نموده, سپس پشم های حلاجی شده را روی کل سطح موردنظر قرار می دهند و با پیچیدن کرباس و مالیدن آن و پاشیدن آب جوش نمد را تولید می نمایند.نمدمالی در شهرستان مشکین شهر رایج می باشد

کلاه نمدي
یکی از صنایع دستی سنتی و زیبای استان اردبیل نمد نام دارد. نمد زیراندازی است که بدون استفاده از دار تهیه می شود. برای تهیه آن عمل بافت صورت نمی پذیرد، بلکه با استفاده از دو خاصیت پشم (جعد یابی و پوسته ای شدن) تولید می شود و با ایجاد فشار (مالیدن) و رطوبت و حرارت و در نتیجه در هم رفتگی الیاف پشم نمد تولید می گردد. مواد اولیه مورد استفاده در نمد فقط پشم بهاره گوسفند با الیاف بلند در رنگهای مختلف می باشد، البته گاهی می توان کمی صابون و زرده تخم مرغ را جزء مواد مصرفی در تولید نمد محسوب نمود. ابزار کار نمدمالان معمولا پارچه کرباس برای بستن نمد می باشد و ابزار خاصی ندارد و زحمت و حوصله و کار طاقت فرسای هنرمند است که باعث بوجود آمدن نمد می گردد. تولید نمد معمولا یک روزه انجام می گیرد. نکته جالب توجه آن است که برای تهیه یک نمد دو در سه متر همان مقدار پشم مورد نیاز است که در تولید قالی به همین ابعاد مورد نیاز می باشد. فقط مدت زمان تولید نمد (یک روز) باعث می شود که نمد بسیار ارزانتر از قالی به فروش برسد. نحوه تولید بطور خلاصه بدین صورت می باشد که ابتدا نقش را به روی پارچه کرباس با استفاده از پشم های رنگی (خودرنگ) طراحی نموده، سپس پشم های حلاجی شده را روی کل سطح موردنظر قرار می دهند و با پیچیدن کرباس و مالیدن آن و پاشیدن آب جوش نمد را تولید می نمایند.نمدمالی در شهرستان مشکین شهر رایج می باشد.

همچنین این رشته ها جزء صنایع دستی این استان می باشد: ورنی بافی، نمد مالی، جوراب بافی، شال بافی، سوزندوزی، سبد بافی.

صنایع دستی اردبیل

صنایع دستی اردبیل

صنایع دستی اردبیل

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:47 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

بربط يا عود سازي زهي است كه در خاور ميانه و كشورهاي عربي رايج است و از قديمي ترين سازهاي شرقي و ايراني به شمار مي رود . اين ساز در حقيقت نوعي سمبل تاريخي براي سازهاي ايراني است .
تاريخچه ي بربط
از آنجا كه پيشينه ي اين ساز به 1970 سال پيش از ميلاد مسيح باز مي گردد ، مي توان آن را از اصيل ترين سازهاي موسيقي ايران زمين به شمار آورد . آثار باستاني ميان رودان متعلق به هزاره ي دوم پيش از ميلاد ، نگاره ي مردي ايستاده را نشان مي دهد كه به نواختن بربط مشغول است .
در حقيقت سومري باستان نخستين مردمي هستند كه در آثار به جاي مانده از آنها ردپايي از اين ساز ديده مي شود . ساز عود در ايران پيش از اسلام به نام بربط شناخته مي شد و پس از سومري ها در دوران هخامنشيان رايج بود و در عهد ساساني بيش از همه ي ادوار رواج داشته است . فارمر پيشينهي بربط را به هنر حجاري هندي در سده يدوم پيش از ميلاد مي رساند (د.اسلام،چاپ اول ، ذيل”عود”) ، اما محققان ديگر كهن ترين نشانه هاي تصويري آن را ، كه در بلخ شمالي (ازبكستان امروزي) يافت شده است ، متعلق به سده ي نخست پيش از ميلاد مي دانند . وجود سازي شبيه به بربط در نقش برجسته هاي به جا مانده در ايران ، گسترش استفاده از بربط در اين كشور و وجود شواهد روشن تر در اين باره موجب شده تا فامر ضمن آوردن باربيتوس در شمار برخي از آلات موسيقي بيگانه كه به يونان راه يافته ، آن را همان بربط يا”عود قديم” بداند و به ايراني بودن آن تصريح كند (سامي، ص20). احتمالاً متغير بودن مرزهاي شرقي ايران و دست به دست گشتن برخي ولايات در پي جنگ ها ، موجب شده كه فارمر ، با آن كه خاستگاه اوليه ي بربط را به هند مي رساند ، آن را هم چنان سازي ايراني بداند . برخي از محققان معتقدند كه بربط سازي يوناني است . اما اگر نظر بعضي از نويسندگان فرنگي را بپذيريم كه سازهاي با برش طولي گلابي شكل ، منشأ هندي و ايراني دارند (ملكي، ص32) ، ديگر نبايد در نادرستي انتساب بربط به يونان ترديد داشت به بربط از همان آغاز پيدايش ، در نقاط مختلف جهان توجه شده است ؛ در سده ي سوم در چين رايج شد و در زبان چيني «پي پا» نام گرفت(جنكينز واولسن، ص121). چون در سده ي سوم ميلادي چيني ها بر شبه جزيره ي كره دست يافتند و به ژاپن نزديك شدند ، بربط از راه كره به ژاپن رفت و “بي وا” ناميده شد ، و سپس به كشورهاي آسياي جنوب شرقي چون ويتنام و كامبوج ، راه يافت (فروغ،1356ش،ص59-60؛ ايرانيكا ، همان جا ؛ جنكينز واولسن ، همان جا). در سده يششم ميلادي ، از طريق حيره ، در مغرب رود فرات كه مدت ها متأثر از فرهنگ ايراني بود ، به ميان اعراب رفت و در اوايل دوره ي اسلامي قبول همگاني يافت ظاهراً اعراب ، سازي به نام مِزهَر داشتند كه شبيه بربط بود و سطح آن را با پوست مي پوشاندند . اما چون به ساز ايراني بربط كه سطح آن چوبي و از مزهر كاملتر بود ، دست يافتند ، آن را عود (=چوب) ناميدند و به جاي مزهر به كار گرفتند بر پايه ي برخي از اسناد “ابن سريح ايراني نژاد” نخستين كسي كه در عربستان و در قرن يكم هجري عود فارسي يا بربط را نواخت و نوازندگي آن را آموزش داد . الاغاني مي گويد : آشنايي او با عود از آن جا شروع شد كه “عبدالله ابن زبير” جمعي از ايرانيان را به مكه دعوت كرده بود تا خانه ي كعبه را تعمير كنند . ديوارنگاران ايراني عود مي نواختند و اهل مكه از ساز و موسيقي ايشان لذت مي برند و آن را تحسين مي كردند ، پس از آن ابن سريح به عود زدن پرداخت .

انواع بربط
در قديم بربط را دو نوع به حساب مي آورند : يكي بربط با كاسه ي بزرگ و دسته ي كوتاه و ديگر با كاسه ي كوچك اما دسته ي بزرگ . امروز به اشتباه ساز دسته بلند را بربط و ساز دسته كوچك را عود مي نامند . با وجود شباهت هاي كلي ، تفاوت هايي نيز ميان بربط قديم و جانشين آن ، عود ، وجود دارد ، از جمله دسته و كاسه ي بربط از چوب يك تكه ساخته شده ، اما دسته و كاسه ي عود از دو قطعه يجداگانه است ؛ دسته ي بربط به تدريج از جاي گوشي ها كلفت تر تا به كاسه منتهي شده ، اما اندازه يدسته ي عود از ابتدا تا انتها يكسان بوده است ؛ افزون بر اين ها دسته ي بربط، بر خلاف عود مجوف بوده است اما هر دو از يك ساختمان صدايي برخورداند . امروزه در ايران كلمات عود و بربط به جاي هم به كار مي روند .

ساختار بربط
شكم اين ساز بسيار بزرگ و گلابي شكل و دسته آن بسيار كوتاه است . به طوري كهقسمت اعظم طول سيم ها در امتداد شكم قرار گرفته است . سطح رويي شكم از جنس چوب است كه بر آن پنجره هايي مشبك ايجاد شده است . عود فاقد “دستان” است و خرك ساز كوتاه و تا اندازه اي كشيده است . عود داراي ده سيم يا 5 سيم جفتي است البته در برخي مواقع استادان قالب شكني كرده و دو يا يك سيم در قسمت پايين قبل از سيم دو به ساز اضافه مي كنند كه اين سيم ها فا زير كوك مي شود . سيم هاي جفت با هم همصدا (كوك) مي شوند و هر يك از سيم هاي دهگانه ، يك گوشي مخصوص به خود دارد ؛ گوشي ها در دو طرف جعبه گوشي(سر ساز) قرار گرفته اند .

برخي از محققان با استفاده از الموسيقي الكبير فارابي (ص498) مهم ترين اجزاي عود را بدين شرح نوشته اند : 1)ملاوي(گوشي هاي ساز)؛ 2)بيت الملاوي (جايگاه گوشي هاي ساز) ؛3)اَنف (خرك فوقاني ساز كه تارها از روي آن مي گذرند و به گوشي ها بسته مي شوند، شيطانك)؛4)عُنُق (دسته كه قسمت انتهايي آن به پشت خم مي شود )؛5)صُندوق (محفظه ي صوتي يا كاسه ي طنيني ساز)؛6)اوتارته ها يا تارهاي ساز)؛ 7)سَطح (پوشش چوبي روي كاسه ي صوتي )؛8)شمسيه(بخش مشبك روي پوشش كاسه ي صوتي نزديك خركساز چسبانده مي شود تا مضراب بربط به پوشش صدمه نزند )؛10)مُشط (خرك و سيم گير تحتاني ساز). مضراب بربط ابتدا از چوب بود تا اينكه زرياب به جاي آن مضرابي از تاخن عقاب ساخت و آن را رواج داد (مقري، ج3،ص126)؛ پر مرغ و طاووس نيز در تهيه مضراب به كار مي رفته است (جنكينز و اولسن ، ص 53؛ منصوري ، ص15).اما امروزه مضراب بربط را بيش تر از طلق مي سازند .
عود بم ترين ساز بين سازهاي زهي است ؛ نت نويسي آن با كليد سل است (در واقع نت نويسي آن با توجه به وسعت و بمي ساز بر اساس كليد فا است كه براي سهولت نت خواني و نوازندگي يك اكتا و بالاتر نوشته مي شود ) كه جمعاً دو اكتاو است .”اكتاو” بم تر از نت نوشته شده حاصل مي شود . سيم بم (سُل پائين) معمولاً نقش “واخوان” دارد و گاه اين سيم جفت نيست . صداي عود به نحوي است كه صداي اكتاو چهارم پيانو از راست به چپ برابري دارد و در اصل بايد عود را با كليد “فا” نواخت يعني صداي اصلي عود يك اكتاو پايين تر از آن است كه امروز متداول شده است .
صداي عود بم ، نرم و در عين حال گرم و جذاب و نسبتاً قوي است . اين ساز نقش تك نواز و هم نواز هر دو را به خوبي مي تواند ايفا كند . همان گونه كه مي دانيد بربت صدايي بم و تا حدودي تو دماغي دارد كه دليل آن نوع زه (سيم) ساز و عدم وجود پده بندي (مانند ويلن) روي دسته ي ساز است . پرده بندي موسيقي ايراني به خوبي روي اين ساز قابل بيان است .

احياء عود (عود معاصر)
با تشكيل هنرستان عالي موسيقي در پنجاه سال پيش ، استاداني چون اكبر محسني ، قاموسي و منصور نريمان كه اكثرشان سه تار مي نواختند ، سعي كردند با تهيه ي عود و همنوايي آهنگ هاي بخش شده از راديوهاي عربي ، شيوه صحيح نواختن عود را ياد بگيرند و به اين ترتيب عد و در عرص معاصر ايران دوباره احيا شد .

عود نوازهاي معروف جهان
در يك صد سال اخير ساز عود كاملاً در قبضه ي عرب ها و به خصوص مصري ها بوده است . از جمله نوازندگان معروف اين ساز استاد منير بشير (عراقي) است . در كنار او مي توان ، به نام هايي چون استاد رياض سنباطي ، فريد الاطرش، ناصر شمه و انور براهم اشاره كرد .

عود نوازان معروف ايران
در ايران نيز پس از احياي ساز عود تلاش هاي مثمر ثمري صورت گرفت . از جمله ي عود نوازان معروف مي توان به استاداني چون منصور نريمان ، حسن منوچهري ، مجمود رحماني پور ، اكبر محسني و عبد الوهاب شهيدي اشاره كرد . در سال هاي اخير هم كه استادان ديگري به اين جمع اضافه شدند كه در نواختن ساز عود نوآوري هايي داشتند ، از جمله اين افراد ارسلان كامكار ، غلامحسين بهروزي نيا ، محمد فيروزي و جمال جهانشاه . از عود نوازان معروف خطه ي جنوب استاداني مانند علي محبوب ، علي مير شكال ، محمد رفيع اشعري ، محمد منصور وزيري از جزيره قشم سين وفادار از بندر عباس . از عود نوازان معاصر ايران مي توان به استاد شاهين علوي اشاره كرد كه در نواختن اين ساز تبحر دارد . او اين ساز را پس از كسب استادي در نواختن گيتار فلامنكو انتخاب و به تبحر رسيد .

عود سازان ايران
محمد رفيع اشعري هم اكنون بهترين عود سازايران است و به اعتقاد بسياري بهترين عود نواز ايران البته عود سازاني مانند برادران محمدي ، محمد اژدري ، عرفاتي، عابديني ، ملكشاهي و نريمان آبنوسي نيز در ساخت عود تبحر دارند و باعث رواج بيش تر اين ساز اصالتاً ايراني شده اند .

ساخت آلات موسیقی از جمله رشته های صنایع دستی است که همواره موجب خلق ظریف ترین و بدیع ترین آثار دست ساز گردیده و درعین حال به استمرار و شکوفایی هنرهای سنتی کمک شایانی کرده است .

عود یا بربط به عنوان یکی از آلات موسیقی زهی که با مضراب نواخته می شود از دیرباز در ارتباط تنگاتنگ با شعر و ترانه سرایی بوده و به علت نواخی شیرینی که دارد پیوسته در اشعار بزرگ ایرانی از آن یاد شده است .

برای ساخت عود با آوایی دلنشین مهارت به سمباده زدن و لاک کاری نموده و درمرحله پایانی سیم های مخصوص عود را که برخی از جنس پلاستیک و برخی دیگر ابریشم می باشد به عنوان زه روی آن نصب می نمایند .

عود سازی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:47 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

صندوق بولاکی ، نوعی صندوق زیبا و پر نقش و نگار و خوش رنگ است که در تجارت با روس‌ها و در زمان امپراتوری تزارها به گیلان راه پیدا کرده است .
مهاجرانی که با این اشیا وارد رشت می‌شدند ، در کاروانسرایی به نام « شالچی » اطراق می‌کردند و برای امرار معاش ناچار به کار بودند ، برخی از آنها به ساخت این صندوق مبادرت می‌ورزیدند چون اغلب مهاجران از هشترخان می‌آمدند این نوع از صندوق به « صندوق هشترخانی » نیز معروف شد .
در این صندوق روزگاری انواع لباسها و ظروف نگهداری می‌شد ، امروز چمدان و کمد و کابینت آشپزخانه جای آن را گرفته است . و صندوق بولاکی از صورت کاربردی خود در شهرها خارج شده بیشتر جنبه تزئینی گرفته است ، با این حال هنوز ، از اقلام ضروری جهیزیه عروس میان روستائیان گیلانی است .
سطح این صندوقها با فلزی گرد مانند میخ که به گردَ مِخ معروف است، تزیین می‌شد وجنسش از چوبهای روسی بود .
در قدیم مردم استفاده‌های بهینه ای ازاین صندوق انجام میدادن..و اغلب انباشته از لباسها و پارچه‌های گرانقیمت پیچیده در نفتالین بود تا از گزند حشرات موذی در امان بماند وهم رطوبت حاصل از شرایط جوی باعث پوسیدگی واز بین رفتن البسته نشود.
و همچنین محل نگهداری برنج وحبوبات.
این صندوق را می‌توان در بازار سمساران ، و راسته صندوق سازان میدان شهر رشت خریداری نمود.

صندوق بولاکی

صندوق بولاکی

صندوق بولاکی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:47 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

قلاب دوزی رشت که به رشتی دوزی معروف است یکی از هنر‌های اصیل بانوان شهر رشت در حال حاضر میباشد.قلابدوزی یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی شهر رشت است و عبارت است ازتزیین پارچه‌های ارزنده‌ی ضخیم از طریق رودوزی. بدین ترتیب که زمینه‌ی پارچه به وسیله‌ی نخ‌های ابریشمین تزیین می‌گردد. به عبارت دیگر به روی پارچه‌های ضخیم، نقش‌های زیبایی با نخ ابریشمین و وسیله ای که قلاب نام دارد دوخته می‌شود
در فرهنگ معین قلاب دوزی عبارت است از دوختن نقش و نگار، از ابریشم یا خامه یا رشته‌های طلا و نقشه به روی پارچه با قلاب.
به طور کلی قلاب دوزی هنر دوختن ابریشم است بر پارچه‌ی ماهوت. به قلاب دوزی در اصطلاح فرانسه Broderie«بردوردوزی» هم می‌گویند.
نقوشی که در این هنربه کار می‌روند دو نوع هستند:
۱)گلدوزی که از قدیم بوده و به صورت الگویی ثابت مورد استفاده قرار می‌گیرد.
۲)نقوش ابتکاری (ابداعی) به طوری که با نقوش قدیم مطابقت داشته باشد. مثل نقشه، چادری ستونی، هشتی تاجی شب بی حاشیه دارد (در حدود ۳۰ سال پیش، از این طرح استفاده می‌کردند و حاشیه‌ی اطراف آن کار ابتکاری است بدون نقشه روی پارچه قلابدوزی می‌کنند .
به طور کلی نقشه‌های قلاب دوزی را به پنج دسته تقسیم نموده اند:
۱٫ نقشه‌های اقتباسی: از نقشه‌های قدیم که استاد کارهای قدیمی به حد اعلاء رسانیده بودند.
۲٫ نقشه‌های ابتکاری جدید: باید با صنعت قلابدوزی مطابقت داشته باشد.
۳٫ نقشه آثار قدیمی: برگ،گل و ساقه به رنگ طبعی بروی ماهوت پیاده می‌شد.
۴٫ نقشه‌ی هندسی:که به شکلهای مختلف میباشد.
۵٫ نقشه‌ی سلیقه ای: چنان که از نامش پیداست به سلیقه‌ی افراد بستگی دارد
در گیلان ترسیم نقوش قلابدوزی اغلب ذهنی بوده و اکثرا ًاز قدیم نسل به نسل منتقل شده است. نقوشی که بیشتر مورد توجه بوده و بازار بهتری دارد نقش‌های قدیمی کج بوته ای نقشه ترنجی و گرد می‌باشد
سوزن دوزان موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگ عامه، دینی و اقتصادی را پس از طراحی و نقش پردازی شروع به قلاب دوزی می‌نمودند. از نمونه‌های بسیار نفیس می‌توان به یک جفت به سه شیوه‌ی رایج اشاره نمود که متعلق به سده‌ی ۱۳ه.ق می‌باشد، که استاد حسین رشتی به دستور مخبر الدوله قلاب دوزی نموده است.این کار حداقل ۴ سال به طول انجامید و در نوع خود بی نظیر است
مواد اولیه این صنعت شامل: پارچه‌ی ماهوت یا مخمل و نخ‌های الوان ابریشمین است.
الف_ ابزار کار برای قلابدوزی:
– جریده یا کارگاه (چوب مخصوص کار قلاب دوزی)شامل دو قطعه چوب تقریبی طول ۱۰۰ سانتی متر و به عرض ۱۰ سانتی متر با ضخامت ۵ سانتی متر که در یک طرف به میخ و به یکدیگر متصل در سوی دیگر به وسیله‌ی مانعی که در فاصله‌ی ۴۰ سانتی متر از انتهای وسیله گذاشته شده از یکدیگر جدا و حالتی گیره مانند دارد تشکیل یافته است .
– قلاب نوک تیز و بدون انحنا با یک بریدگی مورب در فاصله ۵ میلی متری نوک قلاب.
– چهار پایه‌ی مخصوص معروف به کتل که مخصوص نشیمن قلاب دوز است و از چوب نراد ساخته شده است.
– نقشه یا طرح مورد نظر: برای قلابدوزی نیاز به طرح می‌باشد و این طرح‌ها اکثرا نقشه هایی هستند که از گذشته به جای مانده و طی سالیان متمادی از آن استفاده شده است. نقوش مورد استفاده در رشتی دوزی عبارتند از بازوبندی ، بند رومی ، بته جفه ترمه ای ، گل بادامی ، بته جقه ای شاخ گوزنی ، بته جقه قهر و آشتی ، گل و بوته ، گل و مرغ و…
ب_ شیوه کار قلابدوزان در تهیه یک اثر قلاب دوزی
قلاب دوزان طرحی را که قصد دارند روی پارچه ماهوت قلاب دوزی کنند، ابتدا روی کاغذی که ابعاد آن کمی بزرگتر از اندازه پارچه مورد نظرشان است ترسیم کرده و سپس با یک سنجاق تمامی خطوط طرح را روی کاغذ با فواصل نزدیک به هم سوراخ می‌کنند. آنگاه مقداری گچ روی کاغذ ریخته، کاملا آن را روی صفحه کاغذ پخش می‌کنند تا از داخل سوراخهای کاغذ گذشته و بر روی ماهوت بنشیند و بعد از برداشتن کاغذ از روی ماهوت، طرح بر روی ماهوت قلم گیری شده و صنعتگر با کمک قلابی که ساختمان آن تشریح شد، شروع به دوخت می‌کند.
رشتی دوزی در حال حاضر برای تزئین سجاده، جا قرآنی، لبه پرده، زیرلیوانی، رویه میز، رویه کوسن، رویه دمپایی زنانه، کفش زنانه، بقچه سوزنی و… مورد استفاده قرار می‌گیرد.
شیوه کار قلاب دوزان به این صورت است که روی یک چهار پایه کوتاه نشسته و یک قسمت از پارچه را در لای دهانه جریده قرار داده و به کمک زانوانشان آن را به هم می‌فشارند تا پارچه خارج نشود.
آنگاه یک سر نخ را گره زده و در حالی که قلاب را از روی پارچه به داخل آن فرو برده اند، گره را در شیار قلاب استوار ساخته و آن را از پارچه بیرون می‌کشند و در شرایطی که نخ خارج شده از پارچه حالت یک نیم دایره را به خود گرفته، در فاصله ای معین، دوباره قلاب را به داخل پارچه فرو برده و نخ را بر روی شیار قلاب استوار کرده و قلاب را از پارچه خارج می‌کنند.
به این ترتیب، نیم دایره قبلی سفت شده و بر روی کار می‌نشیند، در حالی که نیم دایره جدیدی که به وجود آمده به صنعتگر امکان می‌دهد تا دوباره قلاب را به داخل پارچه فرو برده و با تکرار این حالت است که نقشی زنجیره ای روی پارچه به وجود می‌آید.
تاریخچه دقیقی از قلاب دوزی در گیلان در دسترس نیست. داده‌های باستان شناسی حاکی از سابقه تاریخی قلاب دوزی در منطقه گیلان است و در کشف‌های باستان شناسی در لولمان گیلان قطعاتی از ملیله دوزی و قلاب دوزی بدست آمده که پژوهشگران آن را متعلق به دوره هخامنشیان می‌دانند. قدیمی‌ترین نمون ه‌های رشتی دوزی جدا از مجموعه‌های خصوصی ، در موزه آستان قدس رضوی و موزه هنرهای تزئینی ایران نگهداری می‌شود.

رشتی دوزی

رشتی دوزی

رشتی دوزی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:48 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

آلاچیق یا کلاه‌فرنگی یا طارَم سازه‌ای چوبی یا فلزی است که در گوشه باغ‌ها، پارک‌ها یا باغچه‌ها قرار داده می‌شود و به عنوان سرپناهی برای نشستن در هوای باز استفاده می‌شود. این سازه‌ها معمولاً دارای گنبد هستند و اطرافشان باز است. نام فارسی این سازه تارم است که در متون قدیمی بیشتر به صورت طارم نوشته شده‌است ولی امروزه واژه آلاچیق که واژه‌ای ترکمنی است رواج بیشتری دارد. در غرب آلاچیق‌ها بیشتر سده نوزدهم در باغ‌های افراد ثروتمند دیده می‌شد و معمولاً در پیرامون آن‌ها گلکاری انجام می‌شد. امروزه آلاچیق‌های چوبی پیش‌ساخته را می‌توان از فروشگاه‌های وسایل باغچه خریداری کرد و در حیاط خانه قرار داد.

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

آلاچیق ترکمنی

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:48 PM
تشکرات از این پست
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:صنایع دستی ایران

ساز سازی در ایران قدمت طولانی دارد و ساختن ساز تنبور در روستای فش نیز از قدمت دیرینه‌ای برخوردار است. در این روستا به نحو چشمگیری کارگاه‌های ساخت انواع مختلف آلات موسیقی از قبیل تنبور، تار و سه تار دیده می‌شود. در اکثر خانه‌های روستایی در گوشه‌ای از فضای خانه کارگاه کوچکی جهت ساخت تنبور، سه تار و تار دیده می‌شود.

اولین سازنده ساز در روستای فش فردی است بنام استاد ید ا… اشرفی. ایشان در واقع استاد مسلم ساخت الات موسیقی در این روستا بود وتمامی اهالی که در این روستا به کار ساخت ساز مشغولند، ازشاگردان استاد یدا… محسوب می‌شوند. وی درسال ۱۳۸۶ درگذشت. تنبور وسه تار دارای قسمت‌های مختلفی ازقبیل: کاسه-دسته- صفحه – سیم گیر – خرک – شیطانک – گوشی و پرده می‌باشند. درساخت انها ازابزارهای مختلفی از قبیل: فرز – دریل – گیره – اره – رنده – تیشه – اره مویی – سوهان نرم – سوهان زبر – سنباده در انواع مختلف، استفاده می‌شود.

ساز سازی روستای فش

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

دوشنبه 16 آذر 1394  10:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها